جرگه‌ی قندهاری‌ها؛ بازگشت به سنت سیاسی گذشته

بیش از یک صد و هفتاد ریش‌سفید و کلان قومی قوم درانی از ولایت‌های مختلف افغانستان به کابل آمده تا سرنوشت انتخابات افغانستان را رقم بزنند. از دو روز بدین‌سو تمام توجه رسانه‌ها، حلقه‌های سیاسی و مردم افغانستان به پشت دروازه‌های مجالس و جلسات این عده دوخته شده و فضای سیاسی کشور را احتوا کرده است. این عده از سراسر ا فغانستان به کابل آمده‌اند تا میان نامزدان قبیله‌ی درانی پشتون‌ها میانجی‌گری کرده و چندین نامزد این قبیله را به نفع یکی از آن‌ها کنار بزنند. در درو روز گذشته شایعات و زمزمه‌های گوناگونی ساخته و منتشر شدند، اما خبر قطعی و نتیجه‌ی گفت‌وگوها تاکنون به صورت رسمی اعلان نشده است. اما ورود بیش از صد و هفتاد بزرگ قومی قبیله‌ی درانی به کابل بیم و امید‌های زیادی را در فضای داغ سیاسی و انتخاباتی کشور به میان آورده است. تیم‌های انتخاباتی رقیب به‌شدت مترصد اوضاع و روند گفت‌وگوها بوده و رسانه‌ها و خصوصا کاربران شبکه‌های اجتماعی مجازی با تبصره‌ها و تحلیل‌های مبالغه‌آمیزشان نتیجه‌ی این گفت‌وگوها را سرنوشت‌ساز و نتیجه‌ی قطعی انتخابات می‌خوانند.
مذاکره، دیپلماسی و تلاش برای شکل‌دهی به ائتلاف‌های سیاسی چه در انتخابات یا غیر آن، حق مسلم تمام مردم و گروه‌های سیاسی می‌باشد. براساس حق شهروندی و روحیه‌ی دموکراسی اشخاص و گروه‌های سیاسی و قومی می‌توانند روی ارزش‌ها، تعلقات و منافع مشترک ائتلاف‌های سیاسی شکل دهند ‌یا گروه‌ها و سازمان‌های مستقل و جداگانه تشکیل دهند. به این منظور، قانون اساسی افغانستان جز حدود کلی نظیر ارزش‌های ملی، امنیت و منافع ملی کشور هیچ‌حد و مرز دیگری را تعیین نکرده تا ایجاد ائتلاف‌ها و جریان‌های سیاسی را محدود و محصور کرده باشد. ولی نشست‌ها و تلاش‌های کلان‌های قوم‌ درانی برای ایجاد ائتلاف سیاسی میان کاندیدان هرچند مطابق به روحیه‌ی دموکراسی و حق شهروندی است، اما از نظر سیاسی برای بقا و دوام دموکراسی در افغانستان معقول نیست. دموکراسی جوان افغانستان نیاز به پاسداری و پشتیبانی دارد. سیاست افغانستان بیش از هر چیز دیگر از سنت‌های منسوخ قبیله‌ای و زورمدارانه آسییب دیده و جنگ قدرت میان اقوام و قبیله‌ها همواره فرایند انتقال قدرت را خون‌بار و خشونت‌آمیز ساخته است. ریشه‌ی تمامی جنگ و خشونت‌های قدرت در تاریخ معاصر افغانستان، جنگ و رقابت قومی و قبیله‌ای بوده و کلان‌های قومی تاکنون هیچ‌گاه به شیوه‌های مدنی و دموکراتیک انتقال قدرت، خود را ملزم نساخته‌اند.
هرچند اقوام و قبیله‌های متعدد واقعیت‌های جامعه‌ی افغانستان‌اند و ائتلاف‌های سیاسی قومی هم با نظر روحیه‌ی دموکراتیک و حق شهروندی هیچ‌مغایرتی ندارد، اما این ائتلاف‌ها برای دموکراسی جوان افغانستان شدیدا خطرناک‌اند. افغانستان نیاز دارد تا رای دادن و باور به تأثیر‌گذاری رای در میان مردم نهادینه شود و ائتلاف‌ها و کنار رفتن‌ها نیز براساس برنامه‌های کاری و تفکرات سیاسی مشترک انجام شود. جرگه‌های قومی و تباری براساس تعلقات قومی و منطقه‌ای رفتن به همان مسیر گذشته و بازگرداندن سنت‌های منسوخ قومی و قبیله‌ای در آیین حکومت‌داری و سیاست افغانستان می‌باشد، هرچند که این امر براساس روحیه‌ی دموکراتیک و حق شهروندی صورت بگیرد. ایجاد ائتلاف‌های سیاسی بر محوریت قبیله‌های کوچک، دموکراسی را تضعیف می‌کند و رقابت سیاسی سالم را صدمه می‌زند. اگر ائتلافی هم میان تیم‌های انتخاباتی شکل بگیرد، باید براساس برنامه‌ها و تفکرات سیاسی مشترک باشد، نه وابستگی‌های قومی و قبیله‌ای‌ و اگر قرار است کسی یا کسانی برای کاهش نامزدان انتخابات ریاست جمهوری و ایجاد ائتلاف میان تیم‌های انتخاباتی تلاش و مذاکره نماید، باید از نام و آدرس احزاب و گروه‌های سیاسی باشد، نه شوراهای ریش‌سفیدی فلان قبیله از ولایت‌های مختلف. این ائتلاف را به هیچ‌عنوان نمی‌توان یک حرکت سیاسی معقول و مؤثر برای دموکراسی افغانستان تلقی کرد، بلکه این تلاش‌ها سیاست افغانستان را به مسیر دهه‌ها و قرن‌های گذشته برمی‌گرداند. همان گذشته‌ای که تاریخ معاصر افغانستان را در انتقال قدرت سیاسی خونین و تلخ ساخته است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *