دیپلمات – جواد زاولستانی
ترجمه: جلیل پژواک
هرچند که دولت افغانستان و متحدان آن در ناتو تحت رهبری امریکا تلاش کردهاند پیوستن به نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان را برای زنان یک پیشنهاد جذاب جلوه دهند اما این تلاشها همواره از رسیدن به هدف تعیینشده بازمانده است. در سال 2010 دولت افغانستان و متحدان آن در ناتو تصمیم گرفتند که تا سال 2020 سهم زنان را در نیروهای امنیتی تا 10 درصد برسانند. آنها با پیبردن به ناکامیهای خود، بهجای آنکه به علل اصلی این شکست بپردازند و از آن طریق مشکل را برطرف کنند، فقط هدف جدیدی را انتخاب و ضربالاجل آن را دورتر یعنی 2025 تعیین کردهاند. براساس طرح تجدیدنظرشده، انتظار میرود که تا سال 2025، پنج هزار زن به ارتش ملی بپیوندند و 10 هزار زن در صفوف پولیس ملی افغانستان خدمت کنند.
براساس گزارش اخیر بازرس ویژهی ایالات متحده برای بازسازی افغانستان –در مورد کمک مالی ایالات متحده برای بازسازی امنیت افغانستان- حدود 4,500 زن در نیروهای ملی دفاعی و امنیتی افغانستان موجود است. زنان فقط 1.4 درصد پرسونل این نیروها را تشکیل میدهند. آمار این گزارش مربوط به قبل از ماه آگوست 2017 است. گزارش آورده است که زنان در صفوف نیروهای ویژهی امنیتی افغانستان که 120 نفر بودهاند، از سه ماه گذشته (قبل از آگوست 2017) با از دستدادن 20 نفر بیشترین کاهش را در قیاس با رقم مجموعی آنها در این بخش داشتهاند. این نیروها که جایگزین واحد نیروهای زن ائتلافاند، نقش مهمی را در تلاشهای ضدتروریسم، بهویژه در عملیاتهایی که زنان در آن دخیلاند، بازی میکنند.
البته که در افغانستان امنیت بزرگترین چالش است، با اینحال، موانع دیگری نیز وجود دارند که باید در عین زمان مورد رسیدگی قرار بگیرند. احساس ناامنی زنان در فضای عمومی بهطور کلی و در نهادهای تحت تسلط مردان بهطور خاص؛ هنجارهای سنتی مردسالارانه، فقدان یا ضعف مکانیسمهای حمایت از قربانیان خشونت و آزار و اذیت؛ و بروکراسییی که چندان با حضور زنان موافق نیست، زنان افغان را رسیدن به جایگاهشان و بازی در نقشی که شدیدا در جامعهی افغانستان مورد نیاز است، باز میدارند. با اینحال، برای مقابله با این مشکل، دولت افغانستان باید یک رویکرد جامعتر اتخاذ کند، رویکردی که به مشکلات گسترده و عمیقتر اجتماعی و ساختاری رسیدگی کند.
شروع میتواند حل چالشهای نظام آموزشی کشور باشد. علیرغم اینکه در مقایسه با دوران پیشا 2001، از لحاظ کمی در آموزش و پرورش کشور پیشرفتهای قابل ملاحظهیی صورت گرفته است اما کیفیت آموزش همچنان ضعیف است. یکی از نواقص جدی نظام آموزشی افغانستان، نحوهی توصیف و تصویر زنان در کتابهای درسی مکاتب است. این نظام آموزشی از همان ابتدا به کودکان تعصب جنسیتی را تلقین و «نقشهای جنسیتی» کلیشهیی را در ذهن آنها تقویت میکند. متأسفانه، تا آنجا که من از تجارب خودم در دانشگاه کابل به خاطر دارم، تصورات (اشتباه) در مورد جنسیت حتا در مؤسسات تحصیلات عالی در افغانستان به چالش کشیده نمیشود. برای تقویت مشارکت پایدار زنان در زندگی جمعی، نظام آموزشی کشور نیازمند اصلاحات جدی است. پس از یک بازنگری عمیق کتابهای درسی مکاتب، شروع آموزش مختلط در سراسر کشور بهصورت تدریجی، اولین گام برای ایجاد تعاملات مرد-زن با یک نگرش و طرز برخورد عادی در داخل افغانستان میتواند باشد.
ارتقای مشارکت کلی زنان در نیروی کار بهطور عموم، میتواند «بهطور خاص» باعث افزایش حضور زنان در صفوف نیروهای امنیتی نیز شود. زیرا این امر فشار کلی اجتماعی و خانوادگی در رابطه به کار در خارج از خانه را کاهش میدهد. براساس برآورد بانک جهانی در سال 2017، سهم زنان در نیروی کار اندکی بالاتر از هفده درصد است، که این درصدی کمترین مشارکت زنان در نیروی کار در سطح منطقه است. ممکن است یکی از استدلالها این باشد که این امر بهخاطر کنترل ضعیف دولت یا در برخی موارد، عدم کنترل کامل بر قلمرو افغانستان است. این استدلال در مورد برخی از ولایتها صادق است، اما متأسفانه، این داستان در شهرهای بزرگ با حوادث نسبتاً کمتر امنیتی، مانند مزارشریف، هرات و ولایتهای امنی مانند بامیان و دایکندی نیز چندان متفاوت نیست. اجرای موثر قانون محو خشونت علیه زنان، بالابردن آگاهی در مورد آزار و اذیت جنسی و مسایل جنسیتی در میان تمامی اقشار جامعه و بازداشتن ملاها –از طریق وزارت حج و اوقاف- استفاده از تریبیونهای عمومی همچون خطبهی نماز جمعه و رسانهها علیه زنان، میتواند به بازکردن فضاهای بیشتر برای زنان کمک کند.
و در نهایت: بگذارید زنان رهبری کنند. هرچند که دولت فعلی (دولت وحدت ملی) از زنان بیشتری در برخی از نقشهای نیمهرهبری حمایت کرده است، اما کشور به رهبران زن بیشتر، بهویژه در بخش امنیتی نیاز دارد. داشتن رهبران زن بیشتر، در ایجاد سیاست، توسعه و اجرای برنامههای آگاهیدهی از مسایل جنسیتی کمک میکند. زنان بیشتر در نقش رهبری، همچنین باعث بهوجودآمدن درک بیشتر از زنان کارمند و نگرانیهای مرتبط با آنها میشود. علاوه براین، مطالعات نشان میدهند که زنان به دولت صادق بیشتر از مردان کمک میکنند در حالیکه اثرات نامطلوب فساد [در یک دولت] بالای زنان بیشتر [از مردان] است. براساس شاخص فساد سازمان شفافیت بینالملل در سال 2017، افغانستان یکی از فاسدترین دولتها را در جهان دارد. آیا معقول نیست که دولت افغانستان با دادن فرصت بیشتر به زنان در ساختار دولت، هم خودش را اصلاح کند و هم از رنج زنان بکاهد؟