پس از آنکه احمد سردار و سه عضو خانوادهاش در حملهی تروریستی در شهر کابل کشته شدند، نهادهای رسانهای گروه تروریستی طالبان را برای دو هفته تحریم کردند. قرار است رسانههای کشور در این دو هفته اخبار مربوط به این گروه تروریستی را پوشش ندهند. بزرگترین امیدواری این تصمیم برای رسانهها این است که شاید تروریستها پس از این در کشتن خبرنگاران اندکی تأمل کنند. اما بعید به نظر میرسد که این تصمیم تأثیر قابل ملاحظهای در گزینش ترور این گروه تروریستی داشته باشد. تروریستان به اطفال یک خبرنگار رحم نکرد، پس هرگز به خبرنگار نیز رحم نخواهد کرد. از اینرو، دشوار است که نتیجهی این تحریم این باشد که تروریستان خبرنگاران را نکُشند.
اما آیا تحریم خبری این گروه تروریستی کافی است؟
1- در میان رسانههای افغانستان، کم نیستند رسانههایی که عملاً هوادار طالباناند. شماری از روزنامهها، تلویزیونها، رادیوها و نشریات چاپی دیگر، گاهی چنان آشکارا به نفع طالبان موضعگیری میکنند و نوشته منتشر میکنند، که فکر میکنی رسانهی طالبان است. این رسانهها وابستهی حلقات سیاسی و فردیاند که رییس جمهور را تطمیع کرده تا گروه تروریستی طالبان را «برادران ناراضی» خطاب کند. در میان این رسانهها چهرههای مشهور و مملو از افکار طالبانی وجود دارند که هرازگاهی بر سر موضوعات کلان کشوری، فکری را منتشر میکنند که طالبان مدافع آنان است. بحث پیمان امنیتی، گاهاً جنجالهای مذهبی و به کار بردن اصطلاحاتی نظیر «استعمار، کافر، ملحد، مشرک، انگریز و دهها واژهی دیگر که معمولاً واژههای مورد استفادهی طالبان در قبال حضور نیروهای خارجی درافغانستاناند»، از نمونههای فکر طالبانی و یک دیکتهی همآهنگ شده به حمایت شماری از مقامهای دولتی است، که در این رسانهها به کار برده میشود. لذا اگر طالبان را تحریم کنیم، رسانههای همسو با این گروه تروریستی را چه باید کرد؟
2- حتا اگر تمامی رسانههای افغانستان توافق کنند که طالبان را برای دو هفته تحریم کنیم و این گروه را «تروریست» بدانیم، آن وقت با ادبیات و واژههای ساخته و پرداختهی حکومت چه کنیم؟ با این واژهها «طالبان، گروههای مسلح مخالف دولت، برادران ناراضی، طالبان خوب، طالبان بد و…» چه کنیم؟ اینجاست که روشن میشود، برای اعتراض تنها تحریم گروه تروریستی طالبان کافی نیست. اگر ما فکر میکنیم که طالبان «تروریست» است، پس باید آن را تروریست گفت. تروریست خطاب کردن طالبان گاهی ممکن است دامن قضیه را به اینجا بکشاند که هرکه این تروریستان را «طالب» گفت، تحریم شود، حتا اگر این شخص رییس جمهور باشد. اگر اصول کارما ایجاب میکنند که بیطرف باشیم، همین اصول بار دیگر ما را مسئول میکنند که طالبان را تروریست بخوانیم. اگر ترمهایی را که حکومت و شماری از افراد همسو با طالبان برای گروه طالبان به کار میبرند، ما مزمزه و زمزمه کنیم، این به معنای بی طرفی هست؟ هرگز نه. چون ما بخشی از سربازهای بدون مزد دولت شدهایم که ترمهای سیاسی سنجیده شدهی حکومت را به یک گروه تروریستی حمل میکنیم و اینگونه از دهشت طالبان چشمپوشی میکنیم و ترور و خشونت و وحشت طالبان را پالایش میدهیم.
لذا اگر قرار است رسانهها بخشی از نیروی فشار بر دولت و گروههای تروریستی باشند، باید حساب جداگانه از دو طرف قضیه داشته باشند. گروه تروریستی طالبان را اگر جدا از موضع حکومت تروریست عنوان میکنیم، بایستی تمامی رویدادهایی حکومتی که آنچه را ما تروریست میدانیم، «طالب» گفت را نیز تحریم کنیم. اینگونه شاید اقدام رسانهها برای اصلاحات و بازنگری در برنامههای سیاسی و نظامی حکومت در قبال این گروه تروریستی تغییر کند. اگر نه، دو هفته تحریم ضمن اینکه کار نیک است، اما گرهی را باز نخواهد کرد. تروریستان مردم را خواهند کُشت و حکومت آنان را برادران ناراضی خواهد گفت.