عباس فراسو – دانشجوی دکترا در دانشگاه دیکین- آسترالیا
واقعیت است که ما نمیدانیم انتخابات پارلمانی در چه شرایط امنیتی برگزار خواهد شد. این را نیز دقیق نمیدانیم که پارلمان آینده از نظر ترکیب برای حل مشکلات چگونه خواهد بود. اما این را میدانیم که سیاست در افغانستان غیرحزبی (شخصی) است و نظام سیاسی به شدت متمرکز و فردمحور است. این بدان معنا است که انسجام سیاسی برای پیگری یک برنامهی سیاسی مشخص و یا ایجاد تغییر، در یک فضای سیاسی غیرحزبی، به شدت دشوار است. از آن طرف، در نظام سیاسی متمرکز و فردگرا ایجاد اصلاحات و کارآمدکردن سیستم سیاسی نیز سخت و دشوار است. این فکتورها سبب شده است که امر سیاسی در یک جامعهیی که به شدت دچار تحول و سرگردانی است، خود به یک بحران مدیریتناپذیر تبدیل شود. اما تنها راه چاره، تمرکز بر فکتورهای زیر است:
نخست، احترام به دموکراسی و فشار از طریق راههای قانونی مثل انتخابات، نخستین راهی است که میتوان از آن برای تغییر و اصلاحات، مبارزه با تبعیض، تقویت حکومتداری خوب، استحکام مشروعیت سیاسی و انسجام اجتماعی استفاده کرد. انتخابات پارلمانی یک فرصت مهم برای فرستادن نیروهای جدید در پارلمان برای پیگیری این اهداف است.
دوم، استحکام مشروعیت سیاسی به مثابه راهحل اصلی برای ثبات و ایجاد فرصت برای تغییر است. نظام سیاسی و سیستم انتخابات به گونهیی طراحی شده است که منجر به پراکندگی سیاسی، تقلیل سیاست به مرشد-مریدی سیاسی، فساد گسترده و ناکارآمدی میشود. پارلمان غیرحزبی سبب پراکندگی و عدم وفاداری سیاسی در کار جمعی شده است و فردمحوری و نظام متمرکز سبب فساد و مرشد-مریدی سیاسی گردیده است. همهی این فکتورها سبب شده است تا مشروعیت پساانتخابات در افغانستان به زودی زایل شده و راه برای بحران سیاسی و نارضایتیهای گستردهی اجتماعی باز شود. به این دلیل، انتخابات یک فرصت مهم برای نوسازی و استحکام مشروعیت است و بدون مشروعیت هیچ کاری برای تغییر و اصلاحات ممکن نیست.
بنا بر این، انتخابات پارلمانی یک فرصت مهم برای مشروعیت پارلمان آینده و راهاندازی یک گفتوگوی فراگیر ملی برای اصلاحات و تغییر است. علاوه بر اینها، سرنوشت جنگ در افغانستان غیرمشخص و اوضاع امنیتی شدیدا نگرانکننده است. از آن طرف، مذاکره با طالبان نیز به نتیجهیی نرسیده است و تلاشهای حکومت و جامعهی جهانی هنوز ناکام میباشد. افزون بر اینها، وضعیت اقتصادی کشور در یک رکود وحشتناک قرار دارد. از همه مهمتر اینکه شکافهای اجتماعی و قومی به اوج خود رسیده و افغانستان با یک بیاعتمادی عمیق ملی مواجه است. بنا بر این، کارهای زیادی است که باید انجام شود، اما پیشزمینهی همهی این کارها، یک انتخابات شفاف میباشد تا مشروعیت سیاسی فراهم کند.
با توجه به دشواریهای سیاسییی که اشاره شد، انتخابات برای مردم نیز یک چالش است؛ چون احزاب سیاسییی وجود ندارد که مردم به برنامهی حزبی آنها رأی بدهد. چند حزبی هم که وجود دارد، بیشتر از آنکه حزب باشد، پاتوقهای شخصییی است که در کنترول یک فرد زورمند قرار داشته و بر اساس کدام برنامهیی بنا نشده است، بلکه اساس آن، برنامهی اقتصادی و سیاسی یک فرد خاص میباشد. از آن طرف، حکومت خود ضد حزبیشدن سیاست در کشور است. در چنین شرایطی تنها راه چاره تکیه بر افراد شایسته و باشرافت و تعهد فردی آنها است. شرافت شخصی آدمها در سیاست مهم است، اما تنها معیار اصلی برای کار سیاسی و عمل جمعی نیست. سوال این است که رأیدادن و شرکت در انتخابات تبدیل به یک عمل جمعی سیاسی میشود یا خیر؟ در غیاب سیاست حزبی، بسیار سخت است که از افراد، ولی شایسته و خوب، انتظار داشت که بتوانند برنامههای شخصیشان را به برنامه و عمل جمعی در پالمان تبدیل کنند. ولی در انتخابات پارلمانی افغانستان تکیه بر شرافیت و شایستگی شخصی تنها معیار معنادار است؛ چون راه دیگری وجود ندارد.
این بار تعداد زیادی از آدمهای تحصیلکرده و متعلق به نسل جوان برای پارلمان آینده کاندید شدهاند. در این میان آدمهای متعلق به خانوادههای زورمند و تازه بهدورانرسیده نیز زیاد اند. ولی در کنار آن، آدمهای با درجهی تحصیلات عالی و خط فکری مستقیل و واضح نیز زیاد دیده میشوند. مهم این است که افراد تحصیلیافته، شایسته، بدون سابقهی فساد و اما با خط فکری واضح و روشن به پارلمان بروند تا یک نیروی باظرفیت که توانایی درک پیچیدگیهای سیاسی و مشکلات کشور را داشته باشند، وارد پارلمان شوند. اینگونه انتظار میرود که در نبود یک سیستم حزبی پخته، یک نیروی جدید با درک عمیقتر از مسایل وارد پارلمان شوند تا بتوانند با هم تعامل کرده و یک راه جدید برای اصلاحات و تغییر اوضاع باز کنند. اما نگرانی این است که هرگونه دخالت ناسالم و تقلب در انتخابات، افغانستان را به یک مسیر بحرانی غیرقابل برگشت سوق خواهد داد.