رأی می‌دهم تا از دموکراسی نوپای افغانستان حمایت کنم

رأی می‌دهم تا از دموکراسی نوپای افغانستان حمایت کنم

عزت­‌الله شجاعی‌نژاد، آموزگار


اگر رأی بدهم چه نفعی به حال من دارد؟ و اگر رأی ندهم، کدام ضرر را متقبل شده‌ام؟ این دو پرسش، پرشس‌های اساسی است که هر فرد دارای اهلیت و صلاحیت قانونی برای رأی‌دهی باید از خود بپرسد و در صدد دست‌یابی به پاسخ قانع‌کننده باشد. زیرا تنها بدین گونه است که می‌توان فهمید رأی‌دادن به یک شخص، به معنی سپردن اختیارات حقوقی و قانونی خویش در یک انتروال زمانی نسبتاً طویل (مدت پنج سال) در دستان یک وکیل پارلمان می‌باشد که فی­الواقع وی به نیابت و به جای ما در قانونگذاری­ها تصمیم گرفته و روند و نحوه‌ی عملکرد قوه­های مجریه و قضائیه را نظارت می‌کند.

انتخاب‌کردن و انتخاب‌شدن از اصول اساسی و بنیادین دموکراسی است و از ستون اساسی یک حکومت دموکراتیک به شمار می‌رود و بقای یک نظام دموکراتیک، متکی به ایجاد زمینه‌ی مساعد انتخاباتی می‌باشد؛ زیرا تعریف ساده‌ی دموکراسی (حکومت مردم، توسط مردم و برای مردم) از همین گذر قابل تأمین است. آنچه اما متأسفانه مردم افغانستان را دچار ناامیدی کرده و نسبت به سازوکارهای دولت، بی‌باور ساخته است، عملی‌نشدن وعده­ها و شعارهای انتخاباتی می‌باشد. این مشکل از دو جهت ناشی می‌شود؛ نخست اینکه اکثر شعارهای دوره­های انتخاباتی، پوپولستی و فریبکارانه و حساسیت برانگیز بوده و صرفا برای جمع‌آوری رأی از نزد عوام استفاده می‌شود که اینگونه شعارها از اساس، بی‌بنیاد است و فقط بخاطر عوام‌فریبی محض به کار می‌رود و بس. دوم اینکه عدم آگاهی کامل از قانون، صلاحیت­ها و محدودیت­های یک وکیل پارلمان باعث می‌شود که نامزدوکیلان در دوره‌ی کمپاین­های انتخاباتی‌شان، شعارهایی سر دهند که خارج از توان و صلاحیت­های آنان می‌باشد. بدین طریق و در نهایت شعارها و وعده‌ها عملی نمی‌شود که خود به دلسردی و روی‌گرادنی مردم از حکومت می‌انجامد.

با این همه اما، آن‌چه که برای وضعیت کنونی لازم می‌نماید، این است که با وجود فضای بی‌باوری، و عدم کارآیی و پاسخگویی درست و بجای دولت، باید سعی شود که در کنار حمایت از حکوکت حاکم کنونی، برای اصلاح و بهبودی این دستگاه اقداماتی صورت گیرد. زیرا عدم حمایت مردم، حکومت را نامشروع کرده و ممکن منجر به از هم‌پاشی آن شود که در آن صورت، معلوم نیست همانند گذشته­های تلخ، کار ملت و مردم به کجاها بکشد.

از سویی هم، در این دروه‌ی انتخابات پارلمانی، ولایت غزنی به تافته‌ی جدابافته­یی می‌ماند که نه تنها، با به چالش‌کشیدن اوضاع امنیتی این ولایت تا لبه‌ی سقوط کامل، زمینه‌ی ثبت‌نام برای باشندگان ولسوالی­ها فراهم نیامد، که از این ولایت در جلسه و محفل‌های سیاسی-کشوری حتا حرفی از غزنی و عدم برگزاری انتخابات در آن به میان نیامد. این در صورتی است که چند صباحی بیش به برگزاری سومین دوره‌ی انتخابات پارلمانی کشور باقی نمانده است. این مسأله بیش از پیش، مردم را از نیرنگ‌بازی­ها و عدم توجه کافی از سوی حکومت، ناراضی کرده است و فاصله مابین حکومت و مردم را دو چندان می‌سازد.

با این همه، اما من معتقدم که باید به گونه‌ی سیل‌آسا به پای صندوق­های رأی برویم و در انتخابات پیشرو، سهم فعالی داشته باشیم. زیرا تصامیم بعدی حکومت و پارلمان، هر چه که باشد، مستقیماً مردم را تحت تأثیر قرار داده و سرنوشت آینده‌ی مان را رقم خواهد زد. زیرا در شکل نیمه‌ریاستی کنونی حکومت، قوه‌ی مجریه نه تنها با رأی اعتماد پارلمان به وجود می‌آید، بلکه در مقابل پارلمان پاسخگو نیز می‌باشد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *