یکی از مهمترین عوامل وقوع رویدادهای انتحاری و یورشهای مسلحانه در کابل و ولایات، ضعف بخشهای استخباراتی در کشف دسیسهها و برنامههای تخریبی و تروریستی تروریستان و اطلاعرسانی بهموقع به دیگر بخشهای امنیتی میباشد. تروریستان در تمامی حملات خود، خصوصا در یورشهای مسلحانهیشان بر تأسیسات دولتی و خارجی، از یک روش استفاده کردهاند و برنامههای تروریستی آنها در کابل و دیگر مراکز شهرها ساخته و اجرا شدهاند. اگر انتحاریها متعلق به آنسوی مرز کشورند، مواد انفجاری از شاهراهها و شهرهای زیر ذرهبین نیروهای امنیتی کشور عبور مینماید و برنامههای تروریستی آنها در شهرها و در محلات تحت مراقبتهای شدید پولیس، اردوی ملی و امنیت ملی رخ میدهد. این امر نشان میدهد که بخشهای استخباراتی در کشف برنامههای تروریستی تروریستان ناکام، یا ضعیف عمل کرده و چشمان استخبارات نتوانسته حلقهها و شبکههای آنها را در شهر و روستاها ببینند.
این واقعیت بر هیچکسی پوشیده نیست و ما بارها شاهد بودهایم که مخالفان مسلح تمامی امکانات مورد نیازشان را از کشورهای بیرونی به شهر کابل میرسانند و در اینجا تمامی برنامههای خود را بهدور از چشم دستگاههای اطلاعاتی، عملیاتی میسازند. این ضعف در نیروهای امنیتی ناشی از بیتوجهی به اهمیت اطلاعات و نظارت بر عملکرد مخالفان است که باعث میشود نیروهای امنیتی در بسیاری موارد بهجای قرار گرفتن در مقام تهاجمی، حالت دفاعی به خود بگیرند. در حال حاضر که مخالفان مسلح دولت به شکل گسترده از حملات انتحاری و انفجاری علیه دولت و مردم افغانستان استفاده میکنند، تقویت بخشهای اطلاعاتی نیروهای امنتیی از اهمیت اساسی برخوردار است و توجه به این امر میتواند فرصت بیشتر برای نیروهای امنیتی در مواجهه با دشمن را فراهم آورده تا آنان بتوانند جلو اینگونه حملات مخالفان مسلح را در کشور بگیرند.
البته امنیت ملی در طول چندسال گذشته فعال و دستآوردهای چشمگیری نیز داشته است. این نیروها بار بار نشان دادهاند که تواناییهای زیادی برای دفاع از مردم و کشور دارند، اما متأسفانه ارادهی سیاسی محکم برای دفاع از این نیروها و برخورد رسالتمندانه و جسورانه با یافتههای این نهاد در حکومت وجود نداشته است. هرچند نیروهای امنیتی هنوز قادر به تأمین امنیت فراگیر در کشور نشده و در جنگ با تروریسم و تروریستان ناکام بوده است، اما به صورت خاص، دستآوردهایی زیادی از نابودی، کشف و بازداشت حلقهها و عوامل دهشتافگن و تروریستی داشتهاند.
بیشتر عوامل انتحاری و دهشتافگن که از سوی امنیت ملی دستگیر شدهاند، از سوی نهادهای عدلی و قضایی و مقامهای ارشد حکومت دوباره رها گردیدهاند. این امر، فرماندهان تروریستان، جنگجویان عادی، تروریستان، عوامل انتحاری و بمبگذاران کنار جادهای همه را شامل میشود.
این افراد اکثرا به پیشواز مصالحه و با انگیزههای تعلقات قومی و منطقهای از سوی حکومت رها شدهاند، امری که بیش از پیش به تروریستان جرأت داده و صفوف آنان را محکمتر ساخته است. عوامل انتحاری بازداشت شده پس از رهایی دوباره به صفوف مخالفان مسلح دولت و شبکههای دهشتافگن پیوسته و به جنگ و تخریب خود علیه دولت افغانستان ادامه دادهاند.
هنوز هم متأسفانه روند آزاد سازی مخالفان و عوامل انتحاری جریان داشته و دستآوردهای نهادهای امنیتی و استخباراتی کشور در مورد شبکههای تروریستی و دهشتافگن بسیار ارزان معامله میشود. تا زمانیکه با یافتههای امنیت ملی و نهادهای امنیتی در مورد شبکههای تروریستی و دهشتافگن برخورد مصلحتگرایانه صورت بگیرد، نمیتوان موفقیت مبارزه با تروریسم را انتظار داشت.
چیزی که برای تأمین امنیت فوقالعاده حیاتی است، لزوم برخور رسالتمندانه و متعهدانه با یافتهها و دستآوردهای کشفی و استخباراتی نهادهای امنیتی و استخباراتی کشور از سوی سیاستمداران و حکومت میباشد. حکومت نباید این نهادها را در انجام فعالیتها تخصصیشان با مجبوریتها و محذوریتهای مصلحتی محدود سازد و نباید با یافتههای امنیتی این نهاد برخورد مصالحهجویانه و بخشایشگرانه صورت گیرد. باید این یافتهها با رویکرد امنیتی بررسی شود و برای آنها تدابیر جدی امنیتی گرفته شود.