صفیالله وحدت
نشست مسکو در حالی برگزار شد که افغانستان انتخابات پارلمانی را پشت سر گذشتانده و انتخابات ریاست جمهوری را پیش رو دارد. به صورت معمول کشورهای پس از منازعه، فضای سیاسی پرتلاطمی را در دوران انتخابات میگذرانند. اختلافات سیاسی به حوزههای قومی، زبانی و منطقهیی سرایت میکند و نیاز به اجماع سیاسی و تاکید بر اشتراکات ملی بیشتر از پیش نزد نخبگان وطندوست اوج میگیرد و این نشست در این حال صورت گرفت. نشست مسکو برای جوانب درگیر افغانستان و حوزههای قدرت داخلی و کشورهای پیرامون و دخیل در افغانستان پیامهای را فرستاد که به آن میپردازیم.
پیام برای طالبان
اگر نشست مسکو برندهیی داشته باشد، آن طالبان است. نشست مسکو برای اولین بار به آنان تریبیون جهانی داد. آنان را در کنار کشورهای همسایه نشاند و امکان بروز به عنوان یک رقیب مهم سیاسی نه یک گروه فراری تروریست را به آنان داد. هیأت طالبان به نظرم بسیار آماده و محاسبهشده در این نشست اشتراک کردند. آنان بر مواضعی تاکید کردند که برای کشورهای همسایه و حامیان بینالمللی دولت افغانستان مهم دانسته میشود. مبارزه با گروه داعش که یکی از مهمترین خواستهای کشورهای همسایه در شمال و ایران در غرب است؛ مبارزه با مواد مخدر و دادن اطمینان به همسایههای شمالی و ایران در امر مبارزه با مواد مخدر. هیأت طالبان در بیانیه و در مصاحبه با خبرنگاران بر رعایت حقوق بشر و حقوق زنان پافشاری کرد و پیام واضحی را برای مخاطبینی که این موضوع دغدغهیشان است فرستاد.
پیام برای امریکا
آقای ضمیرکابلوف نشان داد که شاید متبحرتر از آن است که شناخته شده است. وی با شناخت عمیق از بازیگران سیاسی افغانستان و منطقه و دشمنی دیرینه با امریکا، مانور پیروزی دیپلماتیک داد. آنچنان که روسیه را میتوان برندهی بهار عربی سوریه نامید، اینجا هم رقابت میان خلیلزاد و کابلوف احتمالا به سود کابلوف متمایل گردیده است. نشست مسکو برخلاف رایزنیهای قبلی و اخیر امریکا که بیشتر پشت پرده و یا با میانجیگری قطر، عربستان و پاکستان صورت گرفته است، مستقیم و با حضور کشورهای منطقه برگزار گردید. هیأت طالبان بر پیش شرطهای صلح شامل خروج نیروهای غربی، حذف تعزیرات و تحریمهای رهبران طالبان، امکان ایجاد دفتر امارت اسلامی و … پافشاری کردند. از آن جاییکه طالبان امریکا را به عنوان جانب اصلی مذاکرات میپندارد، زدودن نقش امریکا امکانپذیر نیست اما کار برای خلیلزاد کمی سختتر خواهد بود؛ هنگامیکه حامیان منطقهیی پیامهای طالبان بیشتر گردد و احتمالا خلیلزاد در مذاکرات با طالبان، خواستههای کشورهای دیگر را نیز از زبان آنان خواهد شنید.
پیام برای هند
هند به عنوان دوست همیشگی دولت افغانستان و پس از رایزنی با حکومت افغانستان به این نشست به صورت غیررسمی با فرستادن دو دیپلمات سابقش (سفیر سابق هند در کابل و کمیشنر سابق هند برای پاکستان) شرکت نمود. دولت افغانستان با سفیرش در مسکو و هیأت شورای عالی صلح در این نشست اشتراک کرده بودند. هند دغدغههای امنیتی دارد و پیام طالبان نیز به آنان عدم استفاده از خاک کشور علیه دیگران بود، طالبان بر این که حامی رشد اقتصادی کشورند، تاکید کردند و خواستار مناسبات اقتصادی منطقهیی شدهاند. هند اما همچنان بر موضع مشترک با حکومت افغانستان اصرار کرد و خواستار پیشبرد مذاکرات تحت رهبری افغانها با حاکمیت افغانها گردید. از دید هند نشست مسکو صرفا میتواند مقدمهیی بر نشست مستقیم میان طالبان و حکومت افغانستان باشد. طالبان در بیانیهیشان از برچیدن دستگاههای جاسوسی گفتند که میتواند تلنگری باشد بر حضور امنیتی ـ سیاسی هند در افغانستان.
پیام برای حکومت افغانستان
حکومت افغانستان در آشفتهبازار سیاسی انتخابات و استعفاهای ممتد اراکین عالی رتبهی امنیتی، عدم هماهنگی خویش را برای اشتراک در این نشست نشان داد. حکومت میتوانست این سکو را به مکانی برای مانور خواست صلحخواهانهی ملت و حکومت تبدیل نماید و با آجندای منسجمتر و قویتری اشتراک کند. با آن که وزارت امور خارجه در بیانیهاش از عدم حضور افغانستان به صورت رسمی در این نشست اطلاع داده بود اما، حضور هیأت شورای عالی صلح و سفیر افغانستان در مسکو در تعارض با آن قرار دارد. در مدت زمان به تعویق افتادن نشست مسکو از سپتمبر تا نومبر، وقت کافی برای مدیریت نشست مسکو بود که از دست رفت ولی با آن هم دولت افغانستان میتواند پس از این فرصتها و نشستها را مدیریت و رهبری کند، همانطور که به عنوان یک اصل، قایل به مالکیت برنامهی صلح و رهبری افغانها بر این روند است.
پیام برای احزاب و گروههای سیاسی داخلی
هیأت طالبان در نشست مسکو با رد ممتد عدم مذاکره با حکومت کابل، از نشستها و گفتوگوهای خویش با گروههای سیاسی داخلی ذیدخل در اوضاع کشور یاد کردند و این به نوبهی خود میتواند حامی پیامهای مثبت و منفی باشد. این که طالبان به این باور رسیدهاند که پس از خروج امریکا میبایست سایر حوزههای قدرت را به رسمیت بشناسند و دیگر به زور نمیتوانند همه را وادار به پذیرش عقایدشان کند، مثبت است، اما دور زدن حکومت و عدم پذیرش قانون اساسی فعلی و ساختارهای قانونی دیگر مانند پارلمان پیام خطرناکی دارد، طالبان تمام سعی و تلاششان را میکند تا عدم مشروعیت حکومت را از راههای گوناگون به رخ کشند و آن را ساختاری دستنشانده و فاقد حمایت مردمی معرفی کند.
بر نخبگان و رهبران سیاسی احزاب است که در مذاکرات خویش با طالبان بر اصول مشترکی که همهی افغانها حول آن برای کشورشان میتپند و از آن پاسداری مینمایند جمع گردند و نگذارند دستآوردهای هفده سال اخیر مانند قانون اساسی، ساختارهای منتخب دموکراتیک ولو شکننده، آزادیهای اساسی و بشری فدای خواستهای کمبهای حزبی ـ قومی گردد.
نشست مسکو به پایان رسید اما تلاشهای کابلوف و خلیلزاد وارد فاز جدیدی گردید. افغانستان به سوی انتخابات ریاست جمهوری میرود که میتواند شکافهای زبانیـ قومی وسیعتر گردد و دولت آسیبپذیرتر گردد. تقاضا از نخبگان این است که با درک شرایط حساس، حرفها و قدمهای معقولانهتر و سنجیدهتر گفته و برداشته شود تا این دموکراسی نوپا از هم نپاشد و فاجعهی دهه هفتاد شمسی و سوریهی کنونی رخ ندهد در غیر آن همه بازندهاند.