- عبدالبصیر عظیمی
اولین بار رابطهی افغانستان و ایالات متحده امریکا بعد از حادثه یازدهم سپتمبر وارد مرحلهی جدید و متفاوت از گذشته شد. رابطهای استراتیژیک که منجر شد تا ایالات متحده امریکا با شرکای بین المللی خود در قالب نیروهای ناتو در افغانستان حضور نظامی پیدا کند. اگر چه در طی هفده سال گذشته نخبگان کشور تلاشهایی جدی برای دور کردن سایه سنگین تروریزم بینالمللی و کشت مواد مخدر از افغانستان کردند، اما به نظر میرسد همچنان نگاهها به افغانستان بیشتر محدود به تهدیدات امنیتی است تا حوادث مشابهء یازده سپتمبر تکرار نشود.
با تشکیل حکومت وحدت ملی با میانجیگری جانکری وزیرخارجه حزب دمکرات امریکا و متعاقب آن شکست این حزب در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، همه با تردیدهای زیاد منتظر اعلان استراتیژی جدید امریکا در قبال جنوب آسیا با تمرکز روی جنگ افغانستان بودند. بالآخره رییسجمهور ترمپ در آگست سال 2017 میلادی در کمپ دیوید با حضور اعضای کابینه و جنرالهای برجستهی آن کشور، استراتیژی امریکا در افغانستان را در یک سخنرانی کاملاً صریح و دور از لفافههای معمول سیاسی همراه مردم شریک ساخت. استراتیژیای که به گفتهی رییسجمهور ترمپ بر اساس سه نتیجهگیری بنیادی از منافع امریکا در افغانستان، 1) لزوم پیروزی امریکا در جنگ افغانستان، 2) پیآمدهای قابل پیشبینی و غیرقابل قبول خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، و 3) همسایگی افغانستان با پاکستان مجهز به جنگافزارهای اتمی و پناهگاه امن تروریستان تدوین شده بود.
تحولات سریع چند ماه اخیر افغانستان مرتبط با مذاکرات صلح در دوحه و در مسکو، اعلان خروج نظامی امریکا و واکنشهای متفاوت حکومت و بعضی از شخصیتها و جریانهای سیاسی این سوال را مطرح کرده که آیا استراتیژی امریکا در افغانستان تغییر کرده است؟ خصوصا زمانیکه رییسجمهور ترمپ به صورت غیرمنتظره از خروج نظامی از افغانستان صحبت میکند، درحالیکه او قبلا از اعلان جزییات برنامهی نظامی انتقاد و تاکید داشته بود که نباید پیشاپیش دشمن از برنامهها و گزینهی نظامی، تعداد عساکر و زمان خروج و … مطلع شود.
تحلیلگران بیشتر خروج نظامی امریکا از افغانستان را به انتخابات آیندهی ریاست جمهوری امریکا و تلاشهای حزب حاکم جمهوریخواه برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال 2020 مرتبط میدانند. جمهوریخواهانی که در انتخابات اخیر مجلس نمایندگان امریکا شکست خوردند و با چالشهای جدی از جمله تعطیلی بخشهایی از حکومت فدرال امریکا بهخاطر تصویب نشدن لایحهی بودجه که شامل دیوار مرزی با مکسیکو است مواجه هستند. بنابراین این حزب نیازمند حمایتهای بیشتر مردمی برای پیروزی در انتخابات آینده هستند. هزینههای سنگین حضور نظامی امریکا در افغانستان و خاورمیانه، آن هم از محل مالیات شهروندان امریکا نه تنها بین مردم امریکا انتقادات جدی را ایجاد کرده بلکه یکی از وعدههای رییسجمهور ترمپ به مردم در جریان کمپاینهای انتخابات ریاست جمهوری قبلی، خاتمه دادن حضور نظامی امریکا در بیرون از مرزهای این کشور بود. بنابراین یکی از دستاوردهای عمدهی حزب جمهوریخواه میتواند خروج نظامی از افغانستان و تبلیغات روی تاثیرات مثبت آن از جمله ختم طولانیترین جنگ، کاهش مصارف نظامی، جلوگیری از تلفات عساکر امریکایی و … باشد.
اما نویسنده معتقد است که رییسجمهور ترمپ به خاطر اینکه توقعاتش از جوانب دخیل در جنگ افغانستان مطابق استراتیژی امریکا در افغانستان براورده نشد، علاقهمندیاش به افغانستان هر روز کمتر میشود. استراتیژی که حامل پیامهای واضح و قدرتمند برای تمام جوانب دخیل در جنگ افغانستان بود و تلاش شده بود با رویکردی نتیجهگرا واضح سازد که محور اصلی استراتیژی جدید تغییر از رویکرد «زمانبندی» به رویکرد مبتنی بر «شرایط» است.
در این نوشته تلاش میشود با مرور بر استراتیژی امریکا در افغانستان تحقق توقعات رییسجمهور ترمپ از جوانب دخیل جنگ افغانستان مورد بررسی قرار گیرد:
توقعات از پاکستان در مقابل استراتیژی امریکا
یکی از ارکان استراتیژی امریکا تغییر رویکرد در تعامل با پاکستان بود. رییسجمهور ترمپ گفته بود «ما بیش از این نمیتوانیم در مقابل پناهگاههای امن سازمانهای تروریستی، طالبان و سایر گروههای هراسافگن منطقهای و فراتر از آن سکوت کنیم. پاکستان چیزهای بسیار زیادی از شراکت با امریکا در افغانستان به دست آورده است، و مطمیناً با ادامهی پناهدادن به جنایتکاران و تروریستان، چیزهای زیادتری برای از دستدادن خواهد داشت.» اما به نظر استراتیژی امریکا در افغانستان نتواست تغییر قابل توجهی در رویکرد پاکستان ایجاد کند و برعکس تلاشهای پاکستان بیشتر برای تغییر شرایط و احیای جایگاهش در تعاملات جدید مانند پروسه صلح بوده است.
توقعات از هند در قبال استراتیژی امریکا
استراتیژی امریکا از هند خواسته بود تا سهم بیشتری در توسعهی اقتصادی و انکشافی افغانستان بگیرد. آقای ترمپ تأکید کرده بود که «ما از سهمگیری مهم هند در ثبات افغانستان تقدیر میکنیم، اما هند میلیاردها دالر از تجارت با ایالات متحده به دست میآورد و ما از آنها میخواهیم که ما را در افغانستان کمک کنند، خصوصاً در ساحهی کمکهای اقتصادی و انکشافی.» شاید یکی از دلایلی که رییسجمهور ترمپ بندر چابهار ایران را از لست تحریمها علیه ایران خارج کرد، تشویق هند به مشارکت در توسعهی اقتصادی و انکشافی افغانستان بود اما انتقاد اخیر رییسجمهور ترمپ از سهم ناچیز هند در در توسعهی اقتصادی و انکشافی افغانستان نشان میدهد، آقای ترمپ از اقدامات عملی هند در مقابل این استراتیژی در طی یک و نیم سال گذشته راضی نیست.
توقعات از حکومت افغانستان در مقابل استراتیژی امریکا
در استراتیژی جدید امریکا تاکید شده بود که حکومت افغانستان باید بار مسئولیتهای نظامی، سیاسی و اقتصادی را که به دوش گرفته به پیش ببرد. رییسجمهور ترمپ تاکید کرده بود که «به منظور کمک به تأمین هزینههای نظامی امریکا در افغانستان، ما میخواهیم در توسعهی اقتصادی مشارکت داشته باشیم، مردم افغانستان در حال جنگ برای دفاع و تأمین امنیت کشورشان در مقابل دشمنان مشترک که ما را نیز تهدید میکنند هستند. هر اندازه نیروهای نظامی افغانستان قویتر شوند، کار کمتری برای امریکا برای انجامدادن باقی میماند. اگر چه تعهد ما نامحدود نیست و حمایت ما چک سفید با امضاء نمیباشد.» بنابرین رییسجمهور ترمپ خواهان مشارکت اقتصادی در افغانستان برای تامین بخشی از هزینههای جنگ افغانستان بود، اما تا چه حد شرکتهای امریکایی توانستند در بخشهای معادن، انرژی، ترانزیت و خدمات در مقایسه با شرکتهای کشورهای منطقه از قبیل چین، هند، ایران، روسیه و پاکستان سهیم و منفعت بهدست آورند؟
توقعات از همپیمانان در مقابل استراتیژی امریکا
استراتیژی امریکا از همپیمانان، به شمول ناتو و شرکای جهانی خواسته بود که این استراتیژی را با افزایش عساکر بیشتر و منابع مالی حمایت کنند و رییسجمهور ترمپ وضاحت داده بود که همپیمانان و شرکا باید منابع مالی زیادتری برای دفاع جمعی پرداخت کنند. اما بعضی از کشورهای عضو ناتو و سایر شرکای امریکا نه تنها تعداد عساکر و منابع خویش را افزایش ندادند بلکه در مقایسه با ایالات متحده امریکا آنها در حال کاهش بیشتری هستند.
توقعات از وزارت دفاع امریکا در مقابل استراتیژی امریکا
رییسجمهور ترمپ تاکید کرده بود که اول باید حملات نظامی موثر و حمایت دولت افغانستان برای شکست طالبان در میدانهای جنگ صورت گیرد و همچنین او بتاکید کرده بود که ادارهاش مطمین خواهد شد که مدافعان امریکا ابزارهای ضروری و قوانین حمایتی را در اختیار دارند تا این استراتژی به صورت موثر و سریع کار کند. رییسجمهور ترمپ گفته بود: «من در حال حاضر محدودیتهایی که ادارهی اوباما روی جنگندهها و مبارزان وضع کرده بود و مانع میشد تا وزارت دفاع و قوماندانها در میدانهای جنگ سریع و کامل در مقابل دشمن بجنگند، را رفع ساختم. مایکرومنجمت از واشنگتن دی سی باعث پیروزی در میدانهای جنگ نمیشود.» اختلافات دیدگاه رییسجمهور ترمپ با جیمز متیس وزیر دفاع وقت آن کشور در بارهی نحوهی مدیریت جنگ در افغانستان و سوریه که نهایتا باعث کنار گذاشتن پیش از وقت جیمز متیس شد، نشان میدهد که رییسجمهور ترمپ از وضعیت میدانهای جنگ راضی نیست.
توقعات از مردم افغانستان در مقابل استراتیژی امریکا
رییسجمهور ترمپ خلاف دیدگاهها و رسالت دولتمردان قبلی ایالات متحده گفته بود که «این به مردم افغانستان ارتباط میگیرد که مالکیت آینده، حکومت، جامعه و صلح دایمی افغانستان را به دست آورند. امریکا شریک و دوست افغانستان است، اما امریکا به مردم افغانستان تحمیل نمیکند چطور زندگی کنند یا چطور بر جامعهی پیچیدهی خود حکومت کنند.» او تاکید کرده بود که «ما نمیخواهیم دوباره ملتسازی کنیم ما تروریستان را میکُشیم.» بنابراین سوال اینجا است که نهادهای منتخب و غیرمنتخب، احزاب و جریانهای سیاسی، فعالین و نخبگان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و … که همه در سطوح مختلف نمایندگی بخشی از مردم را میکنند، موضعگیریها و مشارکت آنها درموضوعات ملی تا چه اندازه به پروسهی ملتسازی کمک و باعث همگرایی مردم افغانستان به عنوان یک ملت واحد شده است؟ و برای مثال انتخابات اخیر پارلمانی افغاستان تصویری که برای جهانیان میسازد چطور بوده است؟
با بررسی تحقق توقعات رییسجمهور ترمپ از جوانب دخیل جنگ افغانستان، میتوان نتیجه گرفت که ترمپ از وضعیت موجود اصلا راضی نیست. او باور دارد که نباید بیشتر از این منابع کشورش در جنگ افغانستان ضایع شود و هزینههایی که دیگران میبایست متقبل میشدند را امریکا بیش از این بپردازد. بنابراین دنبال راهکاری است که هم به حضور نظامی امریکا در افغانستان پایان دهد و هم کدام تهدید جدیدی پس از خروج نظامی امریکا از افغانستان متوجه منافع و امنیت ملی امریکا نشود.
بنابراین اگر خروج نظامی امریکا از افغانستان، به عنوان یک اصل پذیرفته شود، مهمترین تهدید محتمل میتواند تبدیل شدن دوبارهی افغانستان به مکانی برای رشد سازمانهای تروریستی و تکرار حوادثی مانند 11 سپتمبر باشد. بنابراین ایالات متحده امریکا باید تدابیر جدی برای مدیریت ریسک خروج نظامی از افغانستان اتخاذ نماید. ریسکی که میتواند باعث افزایش حملات طالبان بالای حکومت و تلفات زیادی برای نیروهای امنیتی و شهروندان ملکی شود و فرصت را برای رشد سازمانهای تروریستی در افغانستان و تهدیدات جدی برای امنیت ملی امریکا ایجاد کند. آمارهای رسمی نشان میدهد، تلفات فقط در چهار سال اخیر بیشتر از چهل پنج هزار تن شهید و چندین هزار زخمی و معلول بوده است و پیشبینی میشود عدم حضور نظامی امریکا شدت حملات طالبان را افزایش دهد. بنابراین امریکا با فرستادن آقای خلیلزاد به عنوان نمایندهی خاص در امور صلح تلاش دارد با ایجاد یک توافق همهجانبه از طریق نتایج مذاکرات صلح تهدیدات احتمالی خروج نظامی امریکا از افغانستان را مدیریت نماید.
از همین رو استراتیژی مبتنی بر شرایط با توجه به برآورده نشدن توقعات، این بار صلح را در اولویت کاری ایالات متحده امریکا قرارداده است، اولویتی که هر لحظه میتواند تغییر کند و بستگی به شرایط دارد. شرایطی که احتمال دارد در صورت شکست مذاکرات صلح طرح اریک پرنس برای خصوصیسازی جنگ افغانستان را دوباره شامل دستور کار کند. خصوصا زمانیکه جیمز ماتیس، وزیر دفاع سابق امریکا مخالف اصلی این طرح و کاهش نیروهای نظامی امریکا در افغانستان دیگر سکان رهبری وزارت دفاع امریکا را عهده دار نیست. بنابراین این روزها آقای اریک پرنس فرصت بیشتری برای لابیگری طرح خود پیدا کرده است. طرحی که او ادعا میکند میتواند مصارف سالانهی پنجاه میلیارد دالری حضور نظامی امریکا در افغانستان را به مقدار قابل توجهی کاهش دهد و به جای نبرد در میدانهای جنگ، بیشتر جنبهی استخباراتی و آموزشی خواهد داشت.