- لیاقتعلی عسکری
حزب، موتور محرک دموکراسی است. نظام سیاسی دموکراتیک با سیستم حزبی، خوب کار میکند. انتقال مسالمتآمیز قدرت سیاسی و ثبات نسبی نظامهای سیاسی با مکانیزم تحزب ممکن میشود. انتخابات شیوهای پذیرفته شده در نظامهای دموکراتیک برای انتقال قدرت سیاسی است. اما این پدیده در افغانستان با چالشهای عمده روبهرو است که از آن جمله فقدان احزاب سیاسی فراگیر عمدهترین آسیب برای انتخابات است. با توجه به تنوع هویتها و سیاسیشدن این هویتها، برخورد با مسایل و پروژههای کلان ملی از دریچهی جغرافیای قومی صورت میگیرد که حاصل آن جز تقلب و آشفتگی سیاسی چیز دیگری نیست.
شکل گیری/ دادن تکتهای انتخاباتی گرچند یک حرکت مثبت است که همسویی را بین اقوام افغانستان ایجاد میکند، اما عمر آن کوتاه است، گاهی فقط در مرحلهی تشکیل میماند، گاهی هم از این فراتر رفته و با سرآمدن عمر حکومت، تکتهای انتخاباتی هم به سرای نیستی قدم میگذارند. دلیل آن هم نداشتن برنامه و اهداف فراگیر و همهشمول و پایدار است. در دورهای قبلی نیز تیمهای انتخاباتی، ثبات سیاسی و نهادهای فراگیر سیاسی را به ارمغان نیاورد. این بار نیز تکتهای انتخاباتی با اهداف کوتاه مدت، زودگذر و منافع ملیگریز تشکیل یافته است و با برنامهها و استراتژیهای پویا، منافع ملی، ثبات سیاسی و رقم زدن توسعهی نهادهای قانونی وسیاسی فراگیر فاصلهای زیادی دارند. هیچ یک از تکتهای انتخاباتی بر محور منافع و اهداف مشترک ملی گرد هم نیامده بلکه به منظور تکیهزدن بر اریکهی قدرت و به منظور استفادههای انحصاری از قدرت سیاسی و اقتصادی با هم یک دست شدهاند. بنابراین برآیند آن نیز جز بیبرنامگی، درگیری درونی در فردای پیروزی و از دست دادن انرژی، قوت و قدرت دولت در جهت مبارزه با تهدیدات امنیتی و از دسترفتن فرصتها برای رقم زدن به شکوفایی و توسعهی سیاسی و اقتصادی چیز دیگری نیست.
یکی از راههای منطقی و موثر برای گذار از این وضعیت، پیگیری مبارزه بر سر کسب قدرت و انتقال مسالمتآمیز آن در چارچوب پذیرفته شده و رعایت قواعد بازی از دریچهای سامان مندشدن در قالب احزاب فراگیر ملی و همهشمول با برنامهها و استراتژیهای ملی و پایدار است. نظام حزبی بیشتر از استراتژیهای انتخاباتی و روابط میان رایدهندگان، احزاب و رهبران دخیل است. احزاب سیاسی فعالانه حوزههای مختلف جامعه و نیروهای گوناگون اجتماعی را به هم پیوند میزنند و با تامین پایههای اجتماعی دولتها، به تشکیل اشکال دولتی خاص و معین کمک میکنند. نظام حزبی بر چارچوبی تاثیر میگزارذ که در آن یک ارادهی مردمی- ملی میتواند ظهور کند. پس دموکراسی و گذار دموکراتیک، ثبات سیاسی و توسعه از دل نظام حزبی میگذرد.
البته ناگفته نباید گذاشت که احزاب سیاسی موجود در افغانستان در تعریف حزب سیاسی نمیگنجند، زیرا این احزاب در قالبهای حزب سیاسی که همهشمول و با برنامههای فراگیر و راهبردی به حیات سیاسی رقم میزند جاه خوش نمیکنند.