- بهار مهر پژوهشگر امنیت بینالملل
جنگ هژده ساله ایالات متحده امریکا در افغانستان برای بسیاری از پژوهشگران ، ناظران و سیاستمداران منطقه و جهان با شباهتهای به جنگ و دخالت امریکا در ویتنام، هر از گاهی مورد بحث بوده است. هر چند فاکتورهای محرک مقاومت ویتکنگ (حس عالی وطندوستی، شجاعت و دفاع از سرزمین) در تداوم جنگ، در مقایسه با گروههای مخالف حکومت افغانستان کاملا متفاوت بوده است، اما شباهتهای دیگر از جمله حمایت کشورهای همسایه از جنگ، افزایش تحرکات طالبان و گروههای همدست آنها، هدر رفتن منابع و امکانات فراهم شده توسط همکاران بینالمللی حکومت افغانستان و افزایش تلفات نیروهای ملی و بینالمللی ـ از جمله حملات سبز بر آبی ـ و از دست دادن کنترول اراضی بیشتر به مخالفین، همگونیهای غیر قابل انکار این دو جنگ کسلکننده برای ایالات متحده است.
این نوشته با توجه به چندمین دورهی مذاکرات رو در رو میان ایالات متحده، در راس آقای زلمی خلیلزاد و طالبان به پیامدهای توافق احتمالی صلح با طالبان و سناریوی مشابه پس از خروج امریکا از ویتنام، تمرکز میکند.
توافقنامهی صلح پاریس که پس از پنج سال مذاکره و گفتوگو سرانجام به تاریخ 27 جنوری 1973 میان طرفین درگیر جنگ ویتنام (جمهوری دموکراتیک ویتنام/ ویتنام شمالی، جمهوری ویتنام/ ویتنام جنوبی، جبههی آزادی ملی ویتنام/ ویتکنگ و ایالات متحده امریکا) امضا شد، به حضور نظامیان امریکایی در ویتنام پایان داد و متارکهی یک روزه میان طرفین درگیر برقرار شد، در ماهها و سالهای پس از آن، هر چند نیروهای امریکایی به تعهد خود مبنی بر خروج کامل عمل کردند، اما نیروهای ویتنام شمالی و چریکهای ویتکنگ تا تسخیر کامل پایتخت ویتنام جنوبی (سایگون) به حملات خود ادامه دادند.
درحالیکه سایگون پس از توافقات صلح پاریس از سوی ایالات متحده وعدهی همکاری مالی و در صورت نیاز نظامی شده بود، اما واقعیت این است که با افزایش حملات چریکی ویتکنگها در جنوب و جنگهای منظم و سازمان یافته از شمال با حمایت بشری، مالی و تسلیحاتی چین و شوروی سابق، ویتنام جنوبی نتوانست بیش از دو سال در برابر این فشارها تاب بیاورد. سپس ایالات متحده در یکی از نادرترین عملیات تخلیهی هوایی حدود 1800 تن امریکایی و 6000 هزار تن ویتنامی را در 600 پرواز طی 24 ساعت پس از محاصرهی پایتخت ویتنام جنوبی توسط نیروهای ویتنام شمالی، به عرشهی ناوهی هواپیما بر در سواحل جنوبی ویتنام انتقال داد و به این ترتیب جنگ پایان یافت ویتنام کمونیست ظهور کرد.
سناریو عدم پایبندی طالبان به توافق احتمالی
این که طالبان دست از حمایت گروههای ستیزهجوی افراطی برمیدارند، مورد تشکیک بسیاری از کسانی است که طالبان و ماهیت وجودی آموزهها و تعابیر آنها از اسلام را میدانند. طالبان در 2001 به در خواست ایالات متحده، مبنی بر تسلیم نمودن اسامه بن لادن، رهبر القاعده، درست مطابق همین تعابیر و روایات سر باز زدند و در واقع امارت خود را قربانی محافظت از «برادر مسلمان و مهمان» خود کردند. از سوی دیگر پاکستان و بسیاری از جهادیهای خاورمیانه بود که در بازخیزی طالبان پس از سقوط در 2001 کمک کردند و پول و تجارب آنها در ظهور مجدد طالبان نقش تعیینکننده داشته است. مدارس و جریانهای افراطی آن طرف دیورند نیز به همین سبب در کنار طالبان ایستادند و در بازیابی توان آنان سهم گرفتند. از این رو طالبان خود را نه تنها به لحاظ فکری همسو با اهداف بلند جهاد جهانی میببیند که در عمل وامدار دستگاه نظامی پاکستان و تمامی جریانهای افراطی منطقه و فرا منطقه اند که آنها را کمک کردهاند تا حالا رو در ور با نمایندگان بزرگترین قدرت نظامی جهانی بنشینند و چانه بزنند. پس اعتماد براینکه طالبان مستقلانه تصمیم میگیرند و از القاعده و سایر گروههای افراطگستر منطقه و جهان میبرند و محدود به آجندایهای خود (روی کار آوردن حکومت اسلامی) در افغانستان میمانند، فهم نادرست از روابط آنان با پاکستان، جریانهای ستیزهجوی اسلامی، آموزهها و تعابیر آنان از اسلام است.
طالبان در این سناریو، پس از توافق صلح اول انتظار خواهند کشید تا عسکرهای امریکایی از افغانستان بیروند شوند و سپس ظاهراً در تلاش تطبیق «سیستم اسلامی» خود، با سایر گروههای سیاسی درگیر خواهند شد، پاکستانیها به عنوان حامیان آنان نیز نفت بیشتری به آن خواهند ریخت و نهایتا صف بندیهای سیاسی و فکری شکل جنگ تمام عیار را خواهد گرفت. جنگ برای طالبان، جهاد و برای نیرویهای دولتی دفاع مقدس نام خواهد گرفت و تا پیروزی یکی بر دیگر، ادامه خواهد یافت. برای ایالات متحده و متحدین ناتو با تجارب دخالت 18 ساله، نه دیگر علاقهای به دخالت وجود خواهد داشت و نه هم با توجه به «پیمان صلح!» امکان برگشت داده خواهد شد.
درست شبیه دولت ویتنام جنوبی، دولت افغانستان در پی مقابله با افزایش فشارهای نظامی از امریکا در خواست کمک مالی و تسلیحاتی خواهد کرد که حتا در صورت علاقه به رسیدگی به چنان درخواستی، امکان عملی و فراهمآوری فوری آن به دولت افغانستان مساعد نخواهد بود. شکست سایگون احتمالا با توجه با بافتهای قومی و جغرافیایی افغانستان برای طالبان، گروههای دهشتافگن و پاکستان فراهم نخواهد شد، اما جنگ تا زمان نامعلومی ادامه خواهد یافت. ساختارهای نظامی و سیاسی مختل خواهد شد و افغانستان دور دیگری از تجاوز سیاه را با ورقپارهی از توافق صلح طالبان و امریکا، تجربه خواهد کرد.