- نیویورک تایمز ـ گیان پراکاش
در 13 آپریل سال 1919، جنرال ریگنالد دایر گروهی از سربازان بریتانیایی را به «جلیانوالا باغ»، تفریحگاه عمومی در «امریتسار» شهر مقدس سیکها سوق داد. چندین هزار غیرنظامی غیرمسلح به شمول زنان و کودکان، برای تجلیل از سال نو سیکها در این باغ جمع شده بودند.
جنرال دایر که این گردهمایی را نقض دستور ممنوعیت تجمعات عمومی میدید، به سربازانش دستور داد که بدون هشدار آتش بگشایند. براساس آمار رسمی، آتشباری ده دقیقهای سربازان بریتانیا به مرگ 379 نفر و زخمیشدن بیش از هزار نفر منجر شد.
با عمومیشدن خبر این کشتار، بسیاری از مقامات و چهرههای مردمی بریتانیا، اقدام جنرال دایر را به عنوان اقدام ضروری برای حفظ نظم مردم سرکش مورد تمجید قرار دادند. برای هندوها کشتار جلیانوالا باغ، به ضربالمثلی برای بیعدالتی و خشونت استعماری بدل شد. این کشتار آغاز پایان حکومت استعماری در هند را کلید زد.
عزم جنرال دایر برای دادن درس عبرت به مردم تحت استعمار ریشه در خاطرات بریتانیا از شورش بزرگ سال 1875 داشت. زمانی که شورشیان هندی ـ سپاهیان ارتش هند بریتانیایی، روستائیان، صنعتگران، زمینداران و حاکمان ناراضی در برابر کمپنی هند شرقی شورش کردند، چندین اروپایی را کشتند و این شرکت را در بسیاری از بخشهای شمال هند به زانو درآوردند. پاسخ بریتانیا به این شورش بیرحمانه بود. آنها شورشیان را قاطعانه شکست دادند و مجازات خودسرانه را برای عبرت بومیان به راه انداختند.
ترس و وحشت به جا مانده از شورش سال 1857 هنوز در میان مقامات بریتانیایی در سال 1919 زنده بود. کمپنی هند شرقی همواره حکومتداریاش در هند را حاکمیت قانون توصیف کرده بود. اما این کمپنی در واقع یک رژیم اشغالی بود که خودش را در محاصرهی نارضایتی و اغتشاش مردم تحت کنترلش یافته بود.
در سال 1859، دربار بریتانیا کنترل مستقیم مستعمره را در دست گرفت. دولت استعماری که همیشه از اغتشاش و توطئه میترسید، از فرصت پیش آمده به خاطر جنگ جهانی اول، برای معرفی قانون دفاع از هند در سال 1915 استفاده کرد. این قانون زمان جنگ به دولت قدرت فوقالعادهای بخشید تا بازداشتهای پیشگیرانه را برای محدودکردن گفتار، نوشتار و زنجیرکردن مردم بدون محاکمه به راه اندازد.
پایان جنگ نگرانی دولت را کاهش نداد. در ماه مارچ 1919، دولت استعماری قانون جرایم هرج و مرج و انقلاب را که عموما به عنوان قانون روالت شناخته میشود، معرفی کرد. این قانون باعث شد دولت در زمان صلح نیز در استفاده از قدرت اضطرار زمان جنگ، دست باز داشته باشد.
اندکی پس از آغاز جنگ، موهنداس کرمچند گاندی پس از 21 سال مبارزه در آفریقای جنوبی برای حقوق مهاجران هندی، به هند بازگشت. گاندی به امپراتوری بریتانیا وفادار بود و از بریتانیا در جنگ جهانی اول حمایت کرد. او پس از بازگشتش به هند، چند سال اول را صرف مبارزات غیرخشونتآمیز به خاطر نارضایتیهای محلی کرد.
اما وقتی که خبر قانون روالت عمومی شد، گاندی بلافاصله مخالفتاش را اعلام کرد و در 6 آپریل 1919 خواستار اعتصاب عمومی شد. او از مردم خواست تا در مبارزهی بدون خشونت یعنی ساتیاگراها (مقاومت مدنی) شرکت کنند. آنها روزانه روزه میگرفتند و نشستهایی را برای لغو این قانون برگزار میکردند.
اما خشم مردم در پنجاب هند پیش از اینکه گاندی برای ساتیاگراها فراخوان بدهد، برانگیخته شده بود. در این ایالت، رهبران ملیگرای هندو، مسلمان و سیک علیه قانون روالت مبارزه میکردند. فراخوان گاندی خشم مردم علیه این قانون را به جوش آورد.
این ناآرامیها نگرانی برجستهای برای بریتانیا بود زیرا پنجاب از لحاظ اقتصادی و نظامی، سرمایهی حیاتی و از اهمیت بالایی برخوردار بود. بریتانیاییها روی کانالهای آبیاری این ایالت سرمایهگذاری عظیمی کرده بودند تا پنجاب را به سبد غذایی امپراتوری تبدیل کنند. ارتش استعماری از این منطقه به صورت گستردهای سربازگیری کرده بود و سیکها را «قوم رزمی» میدانستند. در جنگ جهانی اول، سربازان پنجابی سه-پنجم ارتش هند بریتانیایی را تشکیل میدادند. حضور آتشین سربازان بازگشته از جنگ در اوج نارضایتی ضداستعماری، بریتانیا را بیشتر از پیش نگران ساخت.
وقتی گاندی تصمیم سفرش به پنجاب را اعلام کرد، تنشها بالا گرفت. در 10 آپریل، دولت استعماری قطار حامل گاندی را متوقف کرد. گاندی دستگیر و پس به بمبئی فرستاده شد. معترضان در امریتسار با مقامات درگیر شدند که در نتیجه دستکم 10 معترض کشته شدند. جمعیت معترض به اموال دولتی حمله بردند و دو بانک را به آتش کشیدند. آنروز پنج اروپایی کشته شدند، اما رویدادی که بیشترین خشم بریتانیا را برانگیخت، حمله به مارسلا شروود، مبلغ اروپایی بود که زخمی شده و در خیابان جان داده بود.
جنرال دایر در 11 آپریل کنترل امریتسار را از دولت ملکی تحویل گرفت. او اعلامیهای را مبنی بر ممنوعیت تجمعات عمومی صادر کرد و هشدار داد که با چنین تجمعاتی با زور برخورد خواهد شد. آرامش به امریتسار بازگشت اما ترس بر مردم غلبه نکرد.
در 13 آپریل چندین هزار نفر در جلیانوالا باغ گرد آمده بودند. جنرال دایرِ به شدت خشمگین، همراه با سربازانش و دو موتر زرهی عازم جلیانوالا باغ شد. خیابان منتهی به محل تجمع برای عبور موتر بیش از حد تنگ بود. جنرال و سربازانش از موترها پیاده شدند، به سمت محل گردهمایی رفتند و آتش گشودند.
این کشتار سرخط اخبار جهان شد و در اعتراض به آن، رابیندرانات تاگور، شاعر و برندهی جایزه نوبل از لقب شوالیه و نشان بریتانیاییها چشم پوشید و آن را به رسم اعتراض پس فرستاد. وینستون چرچیل به گلولهبستن مردم را محکوم و آن را «وحشیانه» خواند. دولت مجبور شد کمیسیون تحقیقی ایجاد کند که در آن جنرال دایر، بدون اظهار ندامت و پشیمانی اذعان داشت که هدف اصلی او پراکندهکردن جمعیت نه بلکه دادن «درس اخلاقی» بوده است. دولت استعماری هند حکم داد که اقدامات جنرال دایر بیجا بوده و به این ترتیب او از کار اخراج شد.
ترس از شورش که به خاطر خاطرات «خیانت بومی» سال 1875 زنده مانده بود، خشونت را بخش استثنایی زرادخانهی حکومت استعماری ساخت. اقدامات جنرال دایر نیز ریشه در این مسأله داشت؛ واقعیتی که بریتانیا نمیتوانست رسما به آن اذعان کند. بیشتر بروکراسی استعماری با جنرال دایر همنظر بودند. مطبوعات محافظهکار لندن او را در بازگشتش به خانه به عنوان قهرمان مورد ستایش قرار داد.
برای هندوها، جنرال دایر نماد ظلم و ستم بریتانیا شد. وقتی آنها به خبر این کشتار به صورت خشونتآمیز واکنش نشان دادند، گاندی از ساتیاگراها برای لغو قانون روالت صرف نظر کرد و اعتقاد خود به آمادگی هندوها برای پیام وی یعنی مبارزه بیخشونت را «خطای هیمالیایی» خواند. اما حادثه جلیانوالا باغ ایمان او به عدالت بریتانیا را نیز تکان داد.
یک سال بعد، گاندی مبارزه علیه بریتانیا را از سر گرفت. او کمتر از سه دهه بعد در سال 1947 هند را به استقلال رساند؛ استقلالی که آغازگر روند فروپاشی استعمار شد و قرن بیستم را سمت و سو داد.
کشتار جلیانباغ والا، شروع مقاومت در برابر قوانین استثنای حکومتداری استعماری در هند را کلید زد. از قضا، حکومت پسااستعماری هند چند مورد از این قوانین استثنا را در خود حفظ کرد؛ درست همان قوانینی را که مردم امریتسار در مبارزه علیه آن جان خود را از دست دادند.