نشست صلح مسکو؛ تقویت طالبان، تضعیف نظام قانون اساسی

نشست صلح مسکو؛ تقویت طالبان، تضعیف نظام قانون اساسی

به بهانه‌ی صدمین سالگرد آغاز روابط دیپلماتیک میان افغانستان و روسیه، دیدار نمایندگان طالبان، چهره‌های سیاسی افغانستان و برخی از مقامات دولت افغانستان به میزبانی وزارت خارجه‌ی روسیه در مسکو برگزار شد. هیأت چهره‌های سیاسی افغانستان به ریاست غیرمستقیم حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین و نمایندگان طالبان به ریاست ملا عبدالغنی برادر، معاون ملا هیبت‌الله، رهبر جنبش اسلامی طالبان در این نشست حضور داشتند. به‌نظر می‌رسد چند نکته‌ی درشت در مراسم بزرگداشت از صدمین سالگرد آغاز روابط دیپلماتیک میان افغانستان و روسیه و در واقع دیدار نمایندگان طالبان و چهره‌های سیاسی افغانستان حایز اهمیت است.

یکم: مراسم صدمین سالگرد آغاز روابط دیپلماتیک میان افغانستان و روسیه، در واقع برجسته‌شدن نقش و جایگاه روسیه در مذاکرات صلح افغانستان را به نمایش گذاشت. از سال 1394 به این‌سو و کمی پس از شکل‌گیری حکومت وحدت ملی، روسیه روابط و همکاری‌های استخباراتی و نظامی‌اش با جنگ‌جویان طالبان در افغانستان را آغاز کرد. اگرچه نماینده‌ی دیپلماتیک روسیه در آن زمان، روابط‌شان با جنبش طالبان را صرفا روابط عادی و متعارف و در راستای حفاظت از منافع این کشور در افغانستان تفسیر کرد، اما شواهد بسیاری در میدان‌های جنگ میان جنگ‌جویان طالبان و نیروهای امنیتی افغانستان ارایه شد که نشان می‌دهد طالبان کمک‌های تسلیحاتی قابل توجهی از روس‌ها به‌دست می‌آورند. روابط آقای کرزی با ایالات متحده در اواخر دور دوم ریاست جمهوری‌اش به تیرگی بی‌سابقه‌ای رسید و در واکنش به این تیرگی در روابط، کرزی مناسباتی با جمهوری اسلامی ایران، چین و روسیه ایجاد کرد. نزدیکی آقای کرزی با این سه کشور و مشخصا روسیه، در واکنش به تیره‌شدن روابطش با ایالات متحده بود. تمایل کرزی به وصل کردن کانال‌های دیپلماتیک افغانستان به روسیه، اکنون به مرحله‌ای انجامیده است که دیگر ایالات متحده‌ی امریکا تنها بازیگر منازعه و مصالحه‌ی افغانستان نیست و نقش مسکو در حمایت از شورش‌گری و خشونت و اعمال دیپلماسی در راستای چاره‌جویی برای منازعه‌ی افغانستان را نمی‌توان انکار کرد. با تضمین‌شدن این جایگاه برای روسیه در مذاکرات صلح افغانستان، جایگاه طالبان و رقبای سیاسی رییس‌جمهور غنی تقویت شده و حکومت افغانستان بیش از گذشته به حاشیه خواهد رفت. اتفاقی که مذاکرات صلح افغانستان را پیچیده‌تر خواهد کرد.

دوم: دیدار و گفت‌وگوی اعضای ارشد جنبش اسلامی طالبان و نمایندگان/ سیاستمداران جمهوری اسلامی افغانستان اگرچه در ظاهر با تعارفات و عبارات صمیمانه و مداراجویانه همراه بود و در مواردی محمد محقق و عطامحمد نور در این صمیمیت حاتم‌بخشی کردند، اما در عمل، هم‌سویی و هماهنگی قابل توجهی میان طرفین وجود نداشت. همه‌ی نمایندگان و سیاستمداران جمهوری اسلامی افغانستان، بر پایان خشونت و آغاز آتش‌بس تأکید کردند، اما طرف‌های طالبان به‌صورت مستقیم در مراسم و به‌صورت غیرمستقم در گفت‌وگو با خبرنگاران صریحا اعلام کردند که بدون پایان دادن به اشغال افغانستان به‌زعم آن‌ها، آتش‌بس ممکن نیست. نمایندگان طالبان، مواضع سخت‌گیرانه، یکدست و متفق دارند، اما گروه‌های سیاسی داخلی و در صف نظام قانون اساسی و حکومت افغانستان، نه‌تنها مواضع یکدستی در خصوص مذاکرات صلح افغانستان ندارند که ای بسا در مواردی، به کل در برابر همدیگر قرار گرفته‌اند.

سوم: نشست‌های مسکو، اعلام مواضع رسانه‌ای گروه‌های سیاسی نظام قانون اساسی افغانستان در خصوص مذاکرات صلح و اختلاف‌نظرها در نشست بین‌الافغانی دوحه که در نهایت برگزار نشد، ماحصل رقابت و اختلاف‌نظرهای رهبران حکومت وحدت ملی و گروه‌های سیاسی اپوزیسیون است. سیاستمداران افغانستان به‌شمول رهبران حکومت و اپوزیسیون به‌جای این‌که در یکی از حساس‌ترین مراحل و شرایط سیاسی کشور، اختلاف‌نظرهای گروهی و شخصی و منافع فردی‌شان را کنار گذاشته و در مصالحه با طالبان، صف و موضع واحد و منسجمی ارایه کنند، بیش از هر زمانی بر طبل رقابت و اختلاف می‌کوبند. حکومت افغانستان و در واقع تیم رییس‌جمهور غنی، انتخابات را بر پروسه‌ی صلح مقدم می‌داند و مذاکرات صلح را به پس از برگزاری انتخابات محول کرده است. رقبای سیاسی غنی اما، برای آغاز جدی گفت‌وگوهای صلح و برقراری آتش‌بس عزم جزم کرده است. با این گسست و ای بسا رقابت آشکار، نه مذاکرات صلح به پس از انتخابات به تعویق می‌افتد و نه مذاکرات بین‌الافغانی به‌صورت واقعی و جدی و آغاز آتش‌بس محقق می‌شود. آنچه در عمل اتفاق خواهد افتاد، تقویت موضع طالبان در میدان جنگ و میزهای مذاکرات و افت جایگاه نظام قانون اساسی افغانستان در مذاکرات صلح است.