در بگیرونمان جشن استقلال | طنز

در بگیرونمان جشن استقلال | طنز

عیسا قلندر

گالیله قبل از اعدامش جمله‌ای سنگینی برای بشر گفته است: «نه دانش بشر متوقف می‌شود نه حماقت بشر.» از زمان گالیله تا کنون، دانش پیشرفت قابل ملاحظه‌ای کرده و حماقت هم موازی با دانش، شکل و فُرم پیچیده‌ای به‌ خود گرفته است. حالا که گالیله زنده نیست، بیایید ما و شما جشن صد سالگی استرداد استقلال را از این منظر بررسی کنیم.

اداره‌ی امور ریاست جمهوری برای تجلیل از صدمین سالگرد استرداد استقلال افغانستان، برنامه‌ی ویژه‌ای را روی دست گرفته است. اولین ویژگی این برنامه این است که اداره‌ی امور ریاست جمهوری طرح این جشن صدروزه را از آقای بصیر حمیدی دزدیده است. آقای قتالی وقتی می‌بیند که اولین گام با موفقیت برداشته شده، گام بزرگ‌تری برمی‌دارد و طرح را با رییس جمهور شریک می‌کند. رییس جمهور هم خدازده‌ای است که چه پرسان می‌کنی، فورا فرمان اعطای 384 میلیون افغانی را امضا کرده به آقای قتالی می‌دهد. رقم نُه‌رقمی این بودجه دل قتالی را گرم می‌کند. حالا زمان آن فرارسیده که برای این مبلغ هنگفت، صورت حساب ترتیب کند.

آقای قتالی مرد جوان و دانشمندی است، خدا حفظش کند. او رو به همکارانش کرده می‌گوید: «حالی آب را گِل کرده‌ایم، بیایید پیش از این‌که سلام رحیمی و فاروق وردک خبر شوند، ما ماهی خود را بگیریم.» اولین ماهی را به کمک مشاور شعری رییس‌جمهور می‌گیرند؛ بیست میلیون افغانی برای ساختن و نواختن چهار ترانه. شعار مخصوص در این قسمت این است: «هستیم و می‌زنیم، ما نزنیم دیگرا می‌زنه. قسمی که سال‌ها زده.» یک بِل بیست میلیونی آماده شد.

حالا قدم بعدی است. واحدهای دومی وزارت‌خانه‌ها و ریاست‌های مستقل را از ولایات به کابل باید فراخواند. «هله بچا! دعوت‌نامه دیزاین کنید. هوش کنید که در دعوت‌نامه از آن‌ها خواهش تشریف‌آوری به کابل را نکنید، امر کنید. تأکید کنید که آمدن و اشتراک‌شان در کابل حتمی است. مکتوب متحدالمال بنویسید و به وزارت‌خانه‌ها بفرستید. به آن‌ها مژده بدهید که کرایه‌ی‌شان را اداره امور حساب می‌کند. بگویید شما را هوایی به کابل می‌آوریم.» دعوت‌نامه‌ها فرستاده شد. حالا باید برای صدها نفر بلیت طیاره آماده شود. پول از حساب کسر می‌شود و در فایل اکسل در ستون مصارف به نام «مصارف ترانسپورت» درج می‌شود. اما مهمان‌های ولایتی با طیاره‌های نظامی به کابل منتقل می‌شوند. بدون هیچ بلیتی! بدون هیچ کرایه‌ای! رییس‌جمهور کاری به چگونگی آمدن آن‌ها از ولایات ندارد. مهم حضورشان در کابل و در محافل تجلیل از استقلال است. قتالی هم ضرورتی نمی‌بیند پول‌ها را دانه دانه حساب بدهد. کته حساب می‌کند؛ بیست میلیونش را ترانه‌ی استقلال سروده‌ایم، شصت‌وچند میلیونش را برای ترانسپورت مصرف کردیم. بچه‌ها شب و روز کار می‌کردند، تشنه می‌شدند و انرژی لازم داشتند، بنابراین 15 میلیون دیگرش را نوشیده‌ایم.

حالا بیایید این سه مورد را از نظر گالیله ارزیابی کنیم. ببینیم در کجای این‌ کارها شاهد پیشرفت دانش‌ایم و در کجای این کارها، شاهد پیشرفت گزینه‌ی دوم. ساختن ترانه ربطی به دانش دارد. وقتی چند نفر جمع می‌شوند و چهار ترانه‌ی «هموتو جشنی» برای استقلال می‌سرایند، از دانش خویش کار می‌گیرند. دزدی به‌نام مصرف این ترانه‌ها، گواه پیشرفت ما در گزینه‌ی دوم است. می‌بینید یک مسأله ساده را چه‌قدر پیچیده می‌توان دید؟! برداشت میلیونی به‌نام بلیت طیاره و انتقال مهمان‌ها با طیاره‌های نظامی، پیچیدگی دیگری است در این بگیرونمان استقلال باشکوه. اما این‌طوری هم نیست که تمام پول‌ها غارت شده باشند. همه دیدیم که اداره امور، صد فرد معتاد را معاینه کرده، حمام داده و به تمام جهان هم نشان دادند که جشن صدسالگی ما با این دست‌آوردها هم مزین است. معاینه و حمام آن‌ها خرج دارد. همان‌طور که قبلا گفتم، آقای قتالی دانشمند است. ما موفق نخواهیم شد از تمامی برداشت‌های شخصی-گروهی او در بگیرونمان‌های صدروزه‌ی استرداد استقلال کشور باخبر شویم. ضرورت هم نیست. چون اگر قتالی نزند، دیگران خواهد زد. برای ما چه فرقی می‌کند که اداره امور بزند یا وزارت دولت در امور پارلمانی؟ هیچ دیگه!

حالا که به لطف بی‌کفایتی و هرزگی نهادهای امنیتی، جشن استقلال هم به تعویق افتاده، ما از جناب رییس صاحب جمهور مجدانه تقاضامندیم که کم از کم، صد میلیون دیگر در اختیار برادر عزیزمان آقای قتالی قرار بدهد. برای رییس صاحب جمهور هم نباید فرق بکند که چه کسی می‌زند. اگر آقای غنی در این مسأله کوتاهی کند، آبروی ما پیش پاکستان دال‌خور خواهد رفت.