آیا با تشویق پولی کودکان کتاب‌خوان می‌شوند؟

آیا با تشویق پولی کودکان کتاب‌خوان می‌شوند؟

عارف یعقوبی

یادداشت: عارف یعقوبی خبرنگار سابق بی‌بی‌سی و خبرنگار برحال صدای امریکا در سانفرانسیسکو است. او در کنار فعالیت رسانه‌ای‌اش، برداشت گزیده‌ای از مطالعات شخصی‌اش را برای اطلاعات روز می‌نویسد.

اخیرا در فیس‌بوک از دوستانم پرسیده بودم که در مورد پاداش‌ مالی برای تشویق کتاب‌خوانی چه‌ فکر می‌کنند. خصوصا در مورد تشویق کودکان به کتاب‌خوانی. بیش‌تر دوستان با نفس ایده، نظر موافق داشتند. استدلال‌شان این بود: تشویق‌ پولی تا زمانی درست است که کودک به کتاب‌خوانی عادت کند. اما شماری دیگر دوستان، مخالف این رویکرد بودند. از جمله «مهدی خلجی»، نویسنده و پژوهشگر ایرانی مقیم واشنگتن، نوشته بود: «تشویق پولی مخصوصا برای کودکان در ازای هر چیزی اصولا عوارض مخرب دارد». من با آقای خلجی موافقم. دلیلش را این‌جا شرح می‌دهم.

کتاب‌خواندن یک امر نیکو و پسندیده‌ای است. حد‌اقل در این مورد توافق کلی وجود دارد. می‌ماند روش‌های که ما را کمک کند به این امر نیکو عادت کنیم و دوامدار کتاب ‌بخوانیم. حالا باید به شیوه‌هایی فکر کنیم که کمک می‌کنند فرزندان‌مان اهل مطالعه بار بیایند. کمی چُرت می‌زنیم. یکی از سناریوهای که به‌نظرمان می‌رسد این است: برای تشویق فرزندان‌مان به کتاب‌خوانی، آن‌ها را یک مقدار پولِ تشویقیه می‌دهیم. می‌گوییم «فرزند دلبندم، اگر در یک ماه سه کتاب را بخوانید، دوصد افغانی برای‌تان جایزه می‌دهم. می‌توانی با آن دوصد افغانی برایت لباس، چیپس، وسایل‌ بازی یا هرچیز دیگر که دوست ‌داری، بخری». همین‌طور ادامه می‌دهیم تا فرزند یا فرزندان‌مان به کتاب‌خوانی عادت کنند.

این سناریو در ظاهر جذاب به‌نظر می‌رسد. برداشت اولیه ما این است که هر شیوه‌ای که کمک کند کودکان‌مان کتاب‌خوان بار بیایند، خوب است. پول‌دادن که خیلی سناریویی مناسب است. هم پول‌ ما هدر نمی‌رود و هم فرزندان‌مان به یک امر نیکو و پسندیده عادت می‌کنند. آیا چنین نیست؟

نه.

این روش اشتباه است. پیامد مخرب دارد. تشویق پولی کودکان برای کتاب‌خواندن، با طرز تفکر «بازار محور»، یک امر قابل قبول است. در کوتاه‌مدت ممکن نتیجه داشته باشد. باعث شود کودکان‌ در عوض پول، کتاب بیش‌تر بخوانند؛ اما چنین رویکردی در درازمدت نتایج مخرب دارد. فکر و اندیشه و جهان‌بینی کودک را نسبت به یک پدیده‌ی ارزشمند و معنوی (مطالعه) از بنیاد تغییر می‌دهد. پروسه را فاسد می‌کند. آدم‌ها نمی‌توانند همه چیز را با پول و نگاه بازارمحور، وزن کنند. برخی از ارزشمندترین پدیده‌ها در تجربه انسانی، قیمت پولی ندارند. اصلا نمی‌شود روی آن‌ها قیمت گذاشت. خاستگاه تشویق پولی برای انجام یک کار، تفکر و اندیشه‌ی بازارمحور است؛ سیستمی که بیشت‌رین پدیده‌ها و هنجارهای اجتماعی را با سود و زیانِ اقتصادی سبک و سنگین می‌کند و انگیزه‌ی پولی یک فاکتور اساسی در انجام «کار» به‌حساب می‌رود. زیر چتر اقتصاد بازار، دامنه‌ی پدیده‌های قابل خرید و فروش توسط پول بسیار وسیع است. با پول می‌شود خانه خرید، موتر خرید، مسافرت‌های مجلل رفت و اسباب و وسایل لوکس و فیشنی خرید. اما مشوق پولی در باب کتاب‌خوانی، یک مداخله و نفوذ بی‌موردِ بازار آزاد در یک امر ارزشمند معنوی است. کتاب‌خواندن یک امر نفیس و معتبر معنوی در زندگی آدمی است که پولی‌کردن آن طبیعت و مفهوم واقعی آن را از اساس تغییر می‌دهد. اگر برای کودکان خود در بدل مطالعه‌ی یک کتاب پول بدهیم، در حقیقت ارزش یک پدیده‌ی بسیار مهم و ارزشمند را پایین آورده‌ایم. آن را کوچک‌ و حقیرکرده‌ایم. شأن و منزلت یک امر والای انسانی را به‌شدت فروکاسته‌ایم. معنای دیگر این کار فساد است. وقتی ما روی یک امر ارزشمند و تجربه معنوی چون کتاب‌خواندن قیمت می‌گذاریم، در واقع یک روند معنادار زندگی خود را فاسد می‌کنیم. 

می‌فرمایید خیلی خوب، ما در عصر و زمانه‌ی زندگی می‌کنیم که علم برای خیلی چیزها جواب دارد. این‌که ما فکر می‌کنیم کتاب‌خواندن یک تجربه‌ی معنوی است و مشوق پولی آن را فاسد می‌کند، ممکن است مبتنی بر معیارهای توافقی اخلاق باشد؛ علم در این باره چه می‌گوید؟ آیا هیچ‌گونه آزمایش‌ علمی در این زمینه صورت گرفته که برای ما سر نخ روشنی از خوب و بد چنین رویکردی بدهد؟

بلی. 

آزمایش‌های علمی نیز نشان می‌دهد که ترغیب پولی کودکان برای مطالعه، پیامدهای مخرب دارد. مایکل سندل، استاد دانشگاه هاروارد در کتاب «آنچه با پول نمی‌توان خرید: مرزهای اخلاقی بازار»، چند آزمایش علمی را در این زمینه نقل می‌کند. در یکی از آزمایش‌ها در ایالت تگزاس امریکا، شماری از کودکان در بدل هر کتابی که می‌خواندند، یک مقدار پول دریافت می‌کردند. شماری دیگر پول نمی‌گرفتند. نتایج اولیه آزمایش این بود: کودکانی که در عوض خواندن هر کتاب پول می‌گرفتند، کتاب‌های کوتاه با دقت کم‌تر خوانده ‌بودند. همچنان، تشویق پولی عادتی را در این دسته از کودکان پرورش داده بود تا کتاب‌خواندن را تنها به‌خاطر پولی که می‌گرفتند، اهمیت بدهند نه اساسا بابت لذتی که ممکن است از خواندن یک کتاب میسر شود. نیز، وقتی مشوق‌های پولی قطع شده بود، میزان کتاب‌خوانی در میان این دسته از کودکان به‌شدت کاهش یافته بود. اما کودکانی که با روش‌های غیر پولی به کتاب‌خواندن تشویق شده بودند، کتاب‌ها را با دقت بیش‌تر خوانده ‌بودند و رابطه‌ی نزدیک‌تر با کتاب‌ها برقرار کرده ‌بودند. 

«رابطه نزدیک با کتاب»! این همان چیزی است که ما در بالا از آن به‌عنوان یک تجربه‌ی ارزشمند در زندگی آدمی یاد کردیم. برای کودکان خود یاد بدهیم که کتاب را به‌خاطر که کتاب است، بخوانند، نه به‌خاطر پولی که بابت خواندن آن جایزه می‌گیرند. کتاب‌خواندن -مثل عشق، محبت، مهربانی و همدلی- از مهم‌ترین ارزش‌های زندگی آدمی است که با پول وزن نمی‌شود. برای فروش نیست. این پدیده‌ها به ذات خود قابل ارج‌گذاری‌اند، نه به‌خاطر هیچ الا و اما و اگر دیگر. 

کتاب‌خواندن، سرچشمه شکوفایی همه‌ی ارزش‌های‌ معتبر انسانی است؛ سرچشمه را با رشوه فاسد نکنیم.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *