قبل از انتخابات چهارم ریاستجمهوری طالبان تهدید کرده بود که این انتخابات را با چالش امنیتی مواجه و مانع برگزاری آن خواهد شد. این گروه اعلام کرده بود که تمام جاهایی که بهگونهای با انتخابات در ارتباط باشد، جزء اهداف نظامی این گروه است. با وصف این تهدید طالبان، شهروندان کشور به پای صندوقهای رای رفتند. از روز انتخابات تا کنون نزدیک به دو ماه گذشته، با وصف اینکه آمار مشارکت در انتخابات پایین بود، هنوز اما کمیسیون مستقل انتخابات نتیجهی ابتدایی انتخابات را اعلام نکرده و سرنوشت انتخابات در ابهام و در کام کشمکشهای سیاسی غرق است. به همین دلیل میزان نارضایتی مردم از این وضعیتِ سردرگم زیاد شده است و کمیسیون انتخابات بهطرز ناامیدکنندهای اشراف برکارها را از دست داده و در بحران مدیریت و کمیشنران در اختلافهای داخلی به سر میبرند.
بهنظر میرسد بحران انتخاباتی افغانستان ریشهدارتر میشود. تیمهای معترض انتخاباتی هر روز هشدارهای تازه میدهند و رفتار کمیسیون مورد قبولشان نیست. بهعنوان نمونه عبدالله عبدالله، رهبر دسته انتخاباتی ثبات و همگرایی در در نشست روز یکشنبه خود رسما کمیسیون را متهم به حمایت از تیم دولتساز کرد و گفت کمیسیون انتخابات در مقام سخنگویی یک تیم عمل میکند. رحمتالله نبیل نیز در نشست خبری دیروز خود کمیشنران را متهم کرد که تطمیع شده است. گلبدین حکمتیاز نیز قبلا اعلام کرده بود که ۴۴ درصد آرا تقلبی است. معنای این وضعیت بیاعتمادی به کمیسیون انتخابات است و معلوم است که با چنین رویکردی کسی نتیجهی انتخابات را نخواهند پذیرفت.
کمیسیون در مدیریت وضعیت بد عمل میکند. یکبار بهدلیل اعتراضهای انتخاباتی، کمیسیون روند بازشماری آرا را متوقف کرد و سر گفتوگو با دستههای معترض انتخاباتی را در پیش گرفت، اما پس از حدود دو روز گفتوگو، به نتیجه نرسید و کمیسیون انتخابات بدون توجه به اعتراضها روند بازشماری آرا را روی دست گرفت. اکنون دوباره وضعیت به حالت اول برگشته و چند دستهی معترض روند بازشماری آرا را تحریم کرده و ناظرینشان در بازشماری حضور ندارند. حتا اگر کمیسیون موفق شود بازشماری آرا را به پابان برساند، جنجال نهتنها فروکش نخواهد کرد که اعتراضها و شائبهی تقلب را بیشتر خواهد کرد؛ زیرا تیمهای معترض ادعا دارند که روند بازشماری آرا پیش از روشنشدن سقف آرای بیومتریکشده زمینهسازی برای تقلب و اعتباربخشیدن به آرای سیاه است. اکنون بدون شک نتایج حاصل از این بازشماری مورد قبول تیمهای معترض نیست و ممکن است ادعاهای تازه و جنجالبرانگیز دیگری به میان آید. اگرچند این امکان نیز وجود دارد که ممکن است این روند به پایان نرسد و در بسیاری از ولایتها اجازهی بازشماری داده نشود.
صدای بحران به گوش میرسد، از یک طرف کمیسیون انتخابات در مدیرت کارها ناتوان است. دوبار تقویم اعلام نتیجهی انتخابات نقض شده و هنوز در سایهی مشکلات روشن نیست که چه زمان نتیجه اعلام خواهد شد. اعضای کمیسیون انتخابات دچار اختلاف داخلی شده و طبیعی است که با وجود اختلافات، مدیریت کارها آسان نیست و دچار تشتت و پراکندگی خواهد شد. از طرف دیگر شکافهای سیاسی در حال عمیقشدن است. اینروزها یارکشیها برای بحران احتمالی ادامه دارد. عبدالله عبدالله در تازهترین مورد با گلبدین حکمتیار دیدار کرده و روشن است که روی صحبتهای دو طرف مشکلات پیشآمده در انتخابات است. طرف دیگر این ماجرا تیم دولتساز به رهبری محمداشرف غنی است. رهبر تیم دولتساز روی کارهای کمیسیون انتقادی ندارد، اما بهشدت مخالف رفتارهای دستههای معترض دیگر است. از چشم این تیم، نامزدان معترض کسانیاند که انتخابات را باخته و در پی غوغاسالاریاند. فروکاست یک مشکل بزرگ به اتهامهای متقابل سادهاندیشی و نداشتن یک چشمانداز روشن از وضعیت شکننده افغانستان است. بهنظر میرسد تهدید بالقوه بحران در حال واردشدن به مرحلهی فعلیت است. جناحبندی سیاسی تیمهای تحت رهبری اشرف غنی و عبدالله عبدالله بهصورتی است که پیروزی هرکدام، به معنای پایان حیات سیاسی جناح مقابل یا دستکم انزوای سیاسی شدید آن است. با توجه به اینکه انتخابات ریاستجمهوری ۶ میزان، به بازی مرگ و زندگی دو جناح تبدیل شده است، بهنظر میرسد به بحرانبردن نتیجهی انتخابات از طرف هر یک از دو جناح در صورت ناکامی، یک اقدام تاکتیکی برای بقای حیات سیاسی باشد. با توجه به اوضاع حساس سیاسی و امنیتی افغانستان و گسترش شورش طالبان، بحرانیشدن نتیجهی انتخابات، افغانستان را بر لبهی تیغ قرار داده است.
اکنون مسأله این است که اگر به آرای بیومتریکنشده اعتبار داده شود، نتیجهی انتخابات قابل پذیرش نیست. قانون نیز همین را میگوید، یعنی قانون و طرزالعمل انتخابات تنها به آرایی اعتبار داده است که بیومتریک شده باشد. جنجال که این روزها پیش آمده، ریشه در همین مشکل دارد. با وجود اختلاف در مورد سرنوشت حدود سهصدهزار رای که ادعا میشود فاقد معلومات بیومتریکی است و هنوز سقف آرای پاک هم مشخص نشده، رفتن به بازشماری آرا خلاف قانون و طرزالعملهای انتخاباتی است. با ادامهی این وضعیت کمیسیون نمیتواند سر نخ کارها را بهجای مطمئنی گره بزند و مشکلات پیچیدهتر شده میرود. به گزارش رسانهها در دومین روز آغاز دوباره بازشماری، طرفداران نامزدهای معترض به بازشماری در ولایتهای سرپل، جوزجان، فاریاب، تخار و پنجشیر مانع آغاز این روند شدند. روشن است در ولایتهای که نامزدهای معترض هواداران بیشتری دارند، مانع کارهای کمیسیون خواهد شد و ممکن است حتا خیمههای تحصن نیز برپا کنند. در این صورت کمیسیون چه خواهد کرد؟ پولیسبازی نیز نتیجه نخواهد داد؛ چیزی که کمیسیون میگوید. اکنون مشکلات انتخابات از یک روند تخنیکی ظاهرا وارد فاز سیاسی شده و مشکلات سیاسی در هیچ جای از جهان با استفاده از قوهی قهریه حل نشده است.
راه حل هنوز باقی است. پیش از آنکه از این هم دیرتر شود، دستکم در دو سطح اقدامات فوری روی دست گرفته شود. اقدام اول بازگشت کمیسیون به قانون و طرزالعملهای انتخاباتی است. کمیسیون انتخابات باید به نگرانیهای مشروع دستههای معترض پاسخ مستدل و قانعکننده بدهد. دستکم در بحثهای رسانهای معلوم میشود که کمیسیون هنوز نتوانسته پاسخ قناعتبخش و مبتنی بر اسناد و شواهد برای دستههای معترض انتخاباتی ارایه کند. استدلال کمیسیون باید بر پایهی قانون و طرزالعملهای حقوقی انتخاباتی باشد، دستانداختن بهدلایل سیاسی و احتمالات کار را به جایی نمیرساند، جز پیچیدهکردن اوضاع. بهعنوان مثال ۱۳۷ هزار رأی «قرنطینشده» بااعتبار شناخته شد. این آرایی است که قبلا توسط شرکت درملوگ قرنطین شده که بدون اطلاع تیمهای انتخاباتی وارد محاسبهی نهایی آرای معتبر شده است. کمیسیون در اعلامیه خود و در هیچ جایی نگفته است که بر اساس کدام میکانیزم این آرا معتبر شناخته شده است و تنها گفته است که این آرا معتبر است. اگر دستههای معترض انتخاباتی بههر دلیلی نمیپذیرند، حداقل برای مردم روشن شود که میکانیزم اعتباربخشی به این آرا چه بوده است. کمیسیون گفته است در صورتی که ۷۹ هزار و ۸۴۳ رأی خارج از وقت نیز مشکلی نداشته باشد، معتبر شمرده میشود. وقتی رأی خارج از زمان تعیینشده بوده، خود برخلاف طرزالعمل و «مشکل» است. در این صورت حرف کمیسیون معنایی ندارد. توجیه کمیسیون نیز که میگوید آرای مردمی که زحمت کشیده و با قبول خطر رأی دادهاند، نباید زیر «ایرکندیشنها» باطل شود. بدون شک رهبری کمیسیون در برابر آرای مردم مسئول است. هزاران نفر در روز انتخابات بهدلیل مشکلات، کوتاهی و مدیریت ضعیف کمیسیون نتوانستند از حق رأی خود استفاده کنند. اما این دلیل نمیشود که به این بهانه طرزالعمل شکسته و قانون زیر پا گذاشته شود. در طرزالعمل چند شاخص روشن که آرای پاک را مشخص میکند وجود دارد. از جمله آرای خارج از زمان رأیدهی باطل و خلاف طرزالعمل است و اعضای کمیسیون نباید کوتاهی خود را با قانونشکنی جبران کند. از اینرو، اگر کمیسیون اجراآت را مبتنی بر قانون پیش ببرد، بدون شک مورد حمایت مردم خواهد بود و تلاشهای سیاسی به جایی نخواهد رسید. دوم، آغاز یک گفتوگو میان طرفهای سیاسی در افغانستان است. سیاستمداران و نامزدان انتخاباتی باید با رواداری به مشکل پیشآمده نگاه کنند. تنها بسندهکردن به اینکه فلان کس یا چه کسی توان بسیج و خلق بحران را ندارد، کافی نیست. افغانستان هم اکنون دچار مشکلات زیادی در عرصههای مختلف است. اضافهشدن جنجالها بر این مشکلات جبرانناپذیر است و نخبگان سیاسی باید این شجاعت را به خرج دهند که مناقع مردم را مقدم بر هرچیزی قرار دهند و این کار از طریق گفتوگو ممکن است. متأسفانه در افغانستان فرهنگ پذیرش شکست در رقابت دموکراتیک در ذهنیت و رفتار سیاستمداران ما نهادینه نشده است. معمولا سیاستمداران ما با منطق بازی برد-برد به امر انتخابات مینگرند و ظرفیت پذیرش شکست را در خود ایجاد نکردهاند. فقط از راه گفتوگو میتوان این سنت نامیمون را شکست. به یک معنا این تنها راه حل پیشپای نامزدان انتخابات است. با ادامه این وضعیت کسی به نتیجه نمیرسد.
پنج سال حکومت وحدت ملی برای مردم روزهای دشواری را به بار آورد. ناکامی در تمام عرصهها آشکار بود و امید مردم به برگزاری انتخابات و روی کارآمدن یک حکومت بهتر بود. به همین دلیل مردم با تمام تهدیدها به و به امید فردای بهتر به پای صندوقهای رای رفتند. اکنون که نزدیک به دو ماه از انتخابات ۶ میزان گذشته و جنجالها و تنشها اوج گرفته، مردم احساس میکنند بار دیگر بحران انتخاباتی ۲۰۱۴ در حال تکرارشدن است. به همین دلیل جنجالهای کنونی را میتوان رویارویی امید و ناامیدی، نامید. در صورت امید پیروز میشود که کمیسیون انتخابات در سطح تخنیکی به قانون عمل کند و مبنای کار بیطرفی و اعتماد باشد و در سطح سیاسی نامزدان با رواداری بیشتر به قضایا نگاه کند و نباید به انتخابات بهعنوان بازی مرگ و زندگی سیاسی خود نگاه کند. و ناامیدی زمانی غالب خواهد شد که وضعیت کنونی ادامه پیدا کند. نتیجهی آن هم روشن است؛ سقوط در کام بحران.