رنج مضاعف؛ روایت درد «دختر» و «معلول»بودن در افغانستان

رنج مضاعف؛ روایت درد «دختر» و «معلول»بودن در افغانستان

هادی خوش‌نویس

سال‌ها جنگ در افغانستان شمار زیادی معلول به‌جا گذاشته است. کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در کشور می‌گوید بیش‌تر از یک میلیون نفر از یک نوع معلولیت رنج می‌برند و هر ساله ده‌هزار معلول تازه در این اداره ثبت می‌شوند. معلولان در کشور زندگی دشواری دارند. اگر افراد معلول زن باشند، رنج زن‌بودن نیز به آن افزوده می‌شود. شماری از دختران معلول در این گزارش می‌گویند زندگی دشواری دارند و برای یافتن کار هفت خوان رستم را عبور کرده، اما یا دست خالی برگشته یا به‌دلیل تحقیرشدن از خیر کار گذشته‌اند.

شبنم 30 سال سن دارد. از تربیه معلم در رشته ریاضی و فیزیک سند فراغت دارد، اما هنوز بیکار است. شبنم از ناحیه پا دچار معلولیت است. او می‌گوید معمولا وقتش را با خواندن کتاب پر می‌کند. او که کتاب زندگی‌نامه‌ی دانشمند نابینا و معلول آمریکایی «هلن کلر» را در دست دارد، می‌گوید باری در یک مکتب خصوصی کار پیدا کرد، اما تنها شش ماه در این کار دوام آورد: «وقتی برای درس‌دادن رفتم متوجه شدم که کار کردن برای معلول واقعا سخت است. تمسخر‌ها و تحقیرها به‌شدت آزارم می‌داد. در کم‌تر از شش ماه که معلم بودم با شاگردان هر چه مهربانی کردم، نتیجه‌ای نداشت و به ناچار آن مکتب را ترک کردم.» شبنم روزی را به یاد می‌آورد که یکی از شاگردانش ادای راه رفتنش را درمی‌آورد: «وقتی قهر شدم و گفتم از دستت به اداره شکایت می‌کنم، شاگرد مرا تهدید کرد و گفت مرگت یک لگد است. وقتی پای مصنوعی‌ات را بشکنم چه می‌کنی باز؟»

«کسی حاضر نیست با من زندگی کند»

شبنم می‌گوید، پس از یک سال از ترک وظیفه‌ی اولش توانست وظیفه‌ای دیگری دست و پا کند. او آموزگار خصوصی در یک خانواده متمول در کابل شد. معاش ماهانه او 10 هزار افغانی بود. اما این وظیفه برای شبنم فقط دو ماه بود. او می‌گوید، به‌دلیل معلولیت‌اش از کار اخراج شده است: «به شبنم بگویید که ما معلم جدید پیدا کردیم. چون برایش آمدن تا خانه‌ی ما سخت است.» این پیامی بود که بدون توضیح به شبنم صاحب کارش برای پدر شبنم فرستاده بود. شبنم می‌گوید، فاصله خانه‌ تا محل کارش فقط پنج دقیقه بود.

براساس قانون کار افغانستان، حداقل سه درصد از کارمندان دولتی باید از طبقه‌ی معلولان باشد، اما در عمل این قانون اجرا نشده است.

برای شبنم ماجرا تنها کار نیست. او به‌دلیل معلولیت نامزد خود را نیز از دست داده است: «نگران و دلواپسم. کسی حاضر نیست با من زندگی کند. چون پایم فلج است و از طرف دیگر قبلا نامزد بوده‌ام.»

گفته می‌شود 41 درصد افراد دارای معلولیت در افغانستان زنان هستند. براساس گزارش صلیب سرخ ده درصد افراد دارای معلولیت کسانی هستند که از جراحت‌های مرتبط به جنگ رنج می‌برند و نود درصد دیگر معلولیت‌های مادرزادی و یا ناشی از بیماری و تصادفات دارند.

نسیمه قربانی دچار پولیو است. برای دیدن نسیمه کوچه‌های تنگ و پرپیچ‌وخم غرب کابل را طی کردم. او در انتهای یک کوچه تنگ و باریک منتظرم بود تا رنج معلولیت خود را روایت کند. برای نسیمه 12 سال مکتب به سختی گذشته است. بیش از هر چیزی دیگری او را نگاه‌های تحقیر‌آمیز مردم آزار داده است: «دوران تلخی بود. مردم ظاهربین بودند. مرا نصف یک نفر می‌دانستند. کابل نسبت به روستا کمی بهتر است، اما این‌جا هم حرکت‌های یک معلول را به دقت نگاه می‌کنند و چون نمی‌شناسند، حرفی نمی‌زنند و کنایه‌ای نمی‌گویند.»

رنج بیش‌تر از معلولیت

در صحبت با معلولان فهمیده می‌شود که آنچه آن‌ها را بیش‌تر از معلولیت رنج می‌دهد، ذهن و زبان غرض‌آلود جامعه است. به باور بسیاری از مردم معلولان ناتوان‌اند، به همین دلیل بسیاری‌ها به افراد دارای معلولیت «معیوب» می‌گویند.

نسیمه قربانی پولیو است.

بیان سختی‌های زندگی معولان در افغانستان ساده نیست. اما هستند شماری از معلولانی که با همه مشکلات به آرزوی خود رسیده‌اند.

خاطره مشتری صنف 11 مکتب بود که به‌دلیل یک بیماری ناشناخته از پا فلج شد. او برای این‌که با پاهایی از کارافتاده‌ی خود کنار بیاید سختی‌های زیادی کشید. در نهایت او پیروز شد که بر خود بقبولاند معلول شده و باید با آراده‌ی جدی به‌سوی آرزوهای خود حرکت کند. اما هیچ گاهی سختی‌های نگاه تحقیرآمیز دیگران او را رها نکرد: «وقتی از خانه بیرون می‌رفتم سخنان تلخ و کنایه‌های زیادی می‌شنیدم که می‌گفتند کسی که راه رفته نمی‌تواند باید در خانه باشد.» خاطره تصمیم گرفت حقوق بخواند و دادستان شود «وقتی دوستانم خبر شدند که دوست دارم حقوق و علوم سیاسی بخوانم مستقیم و غیرمستقیم به من تلنگر می‌زدند که تو نمی‌توانی دادستان شوی. این شغل مال کسانی است که سالم باشد.»

خاطره در نهایت پارسال از دانشگاه در رشته حقوق فارغ شد. او اکنون در دادستانی کل افغانستان کار می‌کند. خانم مشتری دانش نیز که اکنون در دادستانی کل کشور، به‌حیث دادستان کار می‌کند، سختی‌های زیادی کشیده است: «من هشت سال در یکی از مکاتب کار می‌کردم. پس از آن درخواست معلمی کردم، در امتحان تحریری هم از ۶۰ نمره، ۵۵ نمره گرفتم، اما در امتحان حضوری، چون من از ناحیه‌ی پا معلول بودم، برایم گفت تو نمی‌توانی معلم شوی.»

کمیسیون حقوق بشر نیز می‌گوید، مشکلات زنان معلول در افغانستان جدی است و هنوز در این راستا کاری نشده است.

بنفشه یعقوبی، کمیشنر کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در صحبت با روزنامه اطلاعات روز، سنتی‌بودن جامعه و بی‌سوادی مطلق را دلیل نگاه از بالا به پایین به معلولان و خصوصا دختران که دارای معلولیت جسمی هستند، می‌داند «ما باید میزان پذیرش تنوع‌ها را در جامعه افغانی بالاتر ببریم تا پذیرش افراد دارای معلولیت مخصوصا دختران معلول برای همگی آسان‌تر و قابل درک‌تر باشد.»

کمیسیون مستقل حقوق بشر می‌گوید که در آینده‌ی نزدیک این کمیسیون با همکاری موسسه «نی» توسط رسانه‌ها این پیام را به مردم و جامعه بفرستند که نگاه‌شان را نسبت به افراد دارای معلولیت تغییر بدهند و این افراد خصوصا دختران معلول بتوانند در جامعه ادغام شوند.

بانو یعقوبی می‌گوید که کمیسیون مستقل حقوق بشر اولویتش «ترمینولوژی کرامت‌محور برای افراد دارای معلولیت» است. به باور خانم یعقوبی این روزها معلولان با واژه‌های «نامأنوس» مخاطب قرار داده می‌شود.

0.8 درصد کارمندان دولت را معلومان تشکیل می‌دهند

با این حال، بیکاری یکی از مشکلات اصلی برای افراد دارای معلولیت در افغانستان است، به‌ویژه برای زنان. دولت افغانستان تصمیم گرفته است که افراد بیش‌تری که دارای معلولیت جسمی هستند، جذب ادارات دولتی شوند. نزدیک به دو ماه پیش، طرزالعمل استخدام معلولان نافذ شد. بر مبنای این طرح، تسهیلات در بخش‌های تشخیص و اعلام بست‌های خالی، توزیع جمع‌آوری و خانه‌پری فورم‌های استخدام و چگونگی آن برای استخدام افراد دارای معلولیت پس از این در ادارات افغانستان فراهم خواهد شد. همچنان براساس این طرزالعمل، در روند امتحان برای استخدام کارکنان در ادارات دولتی نمرات امتیازی به افراد دارای معلولیت داده می‌شود.

رییس کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی می‌گوید که از جمع حدود ۴۰۰ هزار کارمند دستگاه خدمات ملکی کشور حدود سه هزار آنان (۰.۸ درصد) را افراد دارای معلولیت تشکیل می‌دهند. نادر نادری شمار کارمندان معلول را نسبت به میزان نفوس آنان بسیار ناچیز گفته و دلیل آن را نادیده‌گرفتن افراد دارای معلولیت در جامعه‌ی افغانستان می‌داند.

براساس قانون حقوق و امتیازات معلولان در افغانستان، دست‌کم ۳ درصد کارمندان ادارات دولتی این کشور باید معلولان باشند. اما هیچ یک از ادارت دولتی افغانستان این معیار را تکمیل نکرده است.

فرحناز بهادری بدون داشتن پا توانست مکتب را تمام کند

معلوم نیست که طرح‌های تازه‌ی دولت افغانستان و نهادهای مسئول درد زنان معلول از جمله فرحناز که 16 سال است زمین گیر شده و به‌تازگی مکتب را با تمام مشکلاتش تمام کرده، دوا خواهدکرد یا خیر؟ اما برای فرحناز یک چیز اهمیتی بیش‌تر دارد که تغییر کند: نگاه تحقیرآمیز جامعه به آنان. آراده‌ی فرحناز به‌قول خودش «آهنین» است. با همه مشکلاتی که بر سر راه زنان دارای معلولیت در افغانستان وجود دارد، او می‌گوید که «می‌خواهم به همه آرزوهایم برسم. می‌خواهم حقوق یا اقتصاد بخوانم.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *