زیرخطِ خبرهای مهم این ماه | طنز

زیرخطِ خبرهای مهم این ماه | طنز

• دولت افغانستان در دعوا میان ایران و امریکا اعلام بی‌طرفی کرد. سخن‌گوی ارگ به رسانه‌ها گفت: «آیا به‌نظر شما این کار درستی است که دو کشور خارجی که هر دو دوست مایند با هم جنجال داشته باشند و از خاک ما علیه همدیگر استفاده کنند؟» رسانه‌ها گفتند نه، کار درستی نیست. سخن‌گوی ارگ گفت: «همین دیگر. فلهذا خواهش ما از دوستان ایرانی و امریکایی این است که از کدام خاک دیگر، مثلا بنگلادش منگلادش، علیه همدیگر استفاده کنند.» وی در ادامه گفت: «البته منظور ما خدای نخواسته این نیست که این برادران در هیچ صورت نتوانند در خاک ما با همدیگر بجنگند. اگر هیچ چاره‌ی دیگری نباشد و یا خاک دیگری پیدا نشود، بیایند و همین جا بجنگند. قدم‌های‌شان سر چشم‌های ما. این طور برداشت نشود که ما به‌خاطر یک مشت خاک دلتنگی می‌کنیم. خاک خودشان است. عرض ما این است که برای خودشان زحمت می‌شود.»

• جمال الدین موسوی، خبرنگار بخش فارسی بی‌بی‌سی، از کار برکنار شد. یکی از مدیران ارشد تلویزیون بی‌بی‌سی علت برکناری آقای موسوی را «بی‌چمرسی» او در کار تبلیغات دانست. آقای پارکینسون هوتک مدیر بخش خاور میانه و افغانستان بی‌بی‌سی در گفت‌وگو با هارون نجفی‌زاده، خبرنگار ایران انترنشنال، گفت: «این برادر خیلی ضعیف عمل می‌کرد. یک ساعت تمام وقت داشت که محمد محقق، معاون ریاست اجراییه‌ی دولت افغانستان، را به سپاه قدس ایران وصل کند، اما هرچه زور زد وصل نتوانست. وی به نجفی‌زاده گفت: «ما به خبرنگارانی چون شما نیاز داریم. شنیدم که قصد دارید در یک مقاله‌ی تحقیقی معتبر پرده از تبار ابوبکر البغدادی بردارید و افشا کنید که او در حقیقت ابوبکر البامیانی بوده است. قدرت وصل کردن شما را ببین، دست و پا زدن جمال را ببین. ما چاره‌ای نداشتیم جز آن‌که به قرارداد کاری او پایان بدهیم.»

• یکی از تحلیل‌گران برجسته‌ی کشور ترور سلیمان قاسمی در عراق را به معنای زوال قدرت آلمان در سراسر جهان دانست. وقتی که به ایشان تذکر داده شد که شخص ترورشده قاسم سلیمانی است و نه سلیمان قاسمی، وی گفت: «عزیزان من، چه فرقی می‌کند. قاسم سلیمانی یا سلیمان قاسمی. هر دوی‌شان شهید شدند و هموطن ما بودند.» تذکردهندگان جلسه کردند که آیا لازم است به این تحلیل‌گر برجسته باز تذکر بدهند که یک نفر دو نفر نیست یا نه. سرانجام تذکر دادند و علاوه کردند که استاد، آن شهید عالی‌مقام هموطن ما نبود و شهروند ایران بود. تحلیل‌گر مذکور گفت: «اعصاب آدم را خراب می‌کنید. آیا اگر یک شهید هموطن ما نبود، دیگر شهید نیست و در نزد خداوند درجه ندارد؟» تذکردهندگان گفتند استاد، حرف شما درست است، ولی ما گفتیم که اگر اطلاعات شخصی مرتبط با آن شهید بزرگوار صحیح باشند هم بد نیست. تحلیل‌گر مذکور بیش‌تر عصبانی شد و گفت: «من از دوستان صمیمی امرالله صالح، معاون اول تیم انتخاباتی اشرف غنی، هستم. این حرف‌های شما از یاد من نمی‌رود. حافظه چیز بد و ترسناکی است. اگر از یاد من برود، از یاد صالح نمی‌رود. شک نکنید.»

• رییس‌جمهور افغانستان جمعی از زغال‌ها و تایرهای کشور را به حضور پذیرفت. وی ضمن تشکر از تلاش زغال‌ها و تایرها برای گرم نگه داشتن مردم در فصل سرما از آنان خواست که از این پس بدون دود بسوزند. رییس‌جمهور گفت: «این که می‌گویند زمستان می‌رود و روسیاهی به زغال می‌ماند حقیقت ندارد. ما برنامه‌ی مشخصی روی دست داریم که براساس آن زغال‌های ما تا سه ماه دیگر کاملا سفید می‌شوند.» رییس‌جمهور به یکی از تایرها که سراپای خود را با گِل پوشانده بود و هیچ کس نتوانسته بود آتشش بزند، مدال میرمسجدی داد و از او خواهش کرد که از این پس به‌عنوان مشاور ارشد رییس‌جمهور در امور تایرهای پنچر مشغول به کار شود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *