توطئه‌باوری؛ مروری بر رمان دایی‌جان ناپلئون

توطئه‌باوری؛ مروری بر رمان دایی‌جان ناپلئون

غضنفر کاظمی

«من یک روز گرم تابستان، دقیقا یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعدازظهر عاشق شدم. تلخی‌ها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود شاید این‌ طور نمی‌‌شد. ص ۷.»

رمان از عشق ناگهانی پسری ۱۳ ساله شروع می‌شود که عاشق لیلی، دختر دایی‌جان ناپلئون است. دایی‌جان ناپلئون اثر ایرج پزشک‌زاد، رمانی‌ست طنزگونه و با زبان فاخر که در اواخر دهه‌های چهل نوشته شده است. این رمان سرگذشت خانواده‌ی اشرافی را به نمایش می‌گذارد که در دوران جنگ جهانی دوم و حمله متفقین، در ایران زندگی می‌کنند.

موضوع اصلی رمان تئوری توطئه است. دایی‌جان ناپلئون، از شخصیت‌های محوری رمان که سخت علاقه‌مند ناپلئون بناپارت فرانسوی است، تصور می‌کند که از سوی انگلیسی‌ها توطئه‌ای صورت گرفته و این باور در حدی می‌رسد که به هتلر نامه نوشته و از آن درخواست کمک می‌کند. توهم توطئه از این فراتر نیز می‌رود، به اندازه‌ای که هرلحظه تصور می‌کند اکنون است که انگلیسی‌ها وی را بکشند. این فکر خیالی زمانی ذهنش را کاملا فرا می‌گیرد که وی در مهمانی‌های خانوادگی از جنگ‌هایی با دزدان که زمانی در ژاندارمری کار می‌کرده، صحبت می‌کند. این جنگ‌ها که دو جنگ معروفش به نام کازرون و ممسنی است با صحبت‌های مکرر در مهمانی‌ها و تأیید بدون وقفه مش‌قاسم نوکر خانگی دایی‌جان و از شخصیت‌های دیگر داستان در حد کشتن هزاران انگلیسی و حتا به بزرگی جنگ‌های ناپلئون بناپارت فرانسوی می‌رسد: «به تدریج که علاقه دایی‌جان به ناپلئون شدت پیدا کرد، نه‌تنها جنگ‌های او به حدود سرسام‌آوری بزرگ شد بلکه عینا به وضع جنگ‌های ناپلئون شباهت یافت و در مقام صحبت از جنگ کازرون عینا صحنه جنگ «اوسترلیتز» ناپلئون را توصیف می‌کرد و حتا از دخالت‌دادن پیاده‌نظام و توپخانه در همین جنگ کازرون خودداری نمی‌کرد. ص ۱۴.»

در تصور دایی‌جان هر اتفاقی بدی‌ که در زندگی‌‌ خود و خانواده‌ و حتا کشورش رخ می‌دهد حتما دست انگلیسی‌ها پشت آن دسیسه است. هراس او از این دشمن خیالی، یعنی انگلیسی‌ها به قدری زیاد است که چند تن از اعضای خانواده و حتا یک‌ بار خدمت‌کار باوفایش مش‌قاسم را متهم می‌کند که جاسوس انگلیس است.

به باور من پزشک‌زاد در کتاب تمام تلاشش را به کار می‌بندد تا نشان بدهد که بسیاری‌ها همیشه باور دارند هر اتفاقی که در پیرامون می‌افتد، حتما دست نیروهای بیرونی و خارجی در کار است. او در واقع این نگاه را نقد کرده و گفته این‌گونه نیست.

زبان روایت و نثر در رمان بسیار ساده، روان، آراسته و طنزگونه است. مهم‌تر از همه ایرج پزشک‌زاد موفق شده که زبان و لحن متناسب با شخصیت‌های داستانش خلق کند. همه‌ی شخصیت‌های رمان در دیالوگ‌های‌شان دقیقا نظر به جایگاه و موقعیت‌های اجتماعی و اخلاقی‌شان صحبت می‌کنند. تصویرسازی و گفت‌وگو در این رمان با موفقیت انجام شده است و من در وقت خواندن کتاب می‌توانستم عینا مکان و رفتار شخصیت‌ها را در ذهنم تصور کنم: «والله، بابام جان، دروغ چرا؟ تا قبر آآ… ما خودمان خاطرخواه نشدیم… یعنی اون هم شدیم! خلاصه می‌دانیم چه بلایی است! خدا برای هیچ بنده‌ای نخواد! خدا انشاالله به حق پنج تن، هیچ‌کس را به درد و مرض خاطرخواهی دچار نکند! آدم بزرگش از عاشقی جان به در نمی‌برد چه برسد به بچه‌اش بابام جان! ص ۱۷.» مش‌قاسم که یکی از شخصیت‌های عامه و نوکر دایی‌جان در داستان است، زبانش پیش‌پاافتاده و کوچه‌بازاری است، درحالی‌که دایی‌جان ناپلئون که خود را از خانواده‌های اشرافی می‌پندارد زبان گویا، روان و اشراف‌مأبانه دارد و یا هم اسدالله میرزا، از شخصیت‌های دیگر رمان همیشه زبان کنایی و طنز را به‌کار می‌گیرد.

بسیاری از منتقدان، دایی‌جان ناپلئون را دن‌کیشوت ایرانی می‌دانند. به راستی هم دایی‌جان و ملازمش مش‌قاسم، دن‌کیشوت و سانچو پانزا را به یاد می‌آورند. دایی‌جان با خواندن و نگهداشتن کتاب‌های ناپلئون در خانه و حتا وادارکردن تمام افراد خانواده به خواندن این کتاب‌ها عاشق ناپلئون است و در هیچ یک از صحبت‌هایش از تعریف و تمجید و نقل قول نسبت به ناپلئون فروگذار نمی‌کند: «در چند قفسه کتاب او چیزی جز راجع به ناپلئون نبود. محال بود بحثی از علمی، ادبی، تاریخی، حقوقی و فلسفه‌ای پیش بیاید و دایی‌جان به استناد یکی از کلمات قصار ناپلئون در آن دخالت نکند. طوری شده بود که اکثر افراد خانواده تحت تأثیر تبلیغات دایی‌جان، ناپلئون بناپارت را بزرگ‌ترین فیلسوف، ریاضی‌دان، سیاست‌مدار، ادیب و حتا شاعر می‌دانستند. ص ۱۴.» همین‌گونه دن‌کیشوت شخصیت داستان رمان معروف دن‌کیشوت نوشته سروانتس با تکیه بر داستان‌های قدیمی و قهرمانان افسانه‌ای خود نیز توهم این‌که می‌تواند یکی از آن پهلوانان باشد سر به کوه و صحرا می‌زند.

کتاب پس از چاپ و موفقیت روزافزون که در میان عموم طبقات جامعه پیدا می‌کند باعث می‌شود که رادیو تلویزیون ملی ایران براساس رمان یک سریال تلویزیونی بسازد. این سریال با کارگردانی ناصر تقوایی ساخته شده است. از آن‌جا که کارگردان، کرکترها و شخصیت‌های به‌کار گرفته‌شده در سریال آدم‌های کارکشته‌ای بوده‌اند، فیلم این رمان نیز از محبوبیت زیادی برخوردار می‌شود که این موضوع باعث شهرت هر چه بیش‌تر کتاب شده است.

رمان دایی‌جان ناپلئون پس از چاپ به هشت زبان ترجمه شده و یکی از پرمخاطب‌ترین و پرفروش‌ترین رمان‌های زبان فارسی است. مترجمی که دایی‌جان ناپلئون را به انگلیسی ترجمه کرده این کتاب را یکی از شاهکارهای طنز قرن بیست در ایران و حتا در دنیا می‌پندارد. مترجم روسی این رمان در یک بخش مقدمه‌اش که این مقدمه در آخر نسخه فارسی کتاب آورده شده می‌‌نویسد: در این رمان عوامل بسیار دیگری یادآور این جمله پایان داستان گوگول است که: «آقایان، زندگی در این دنیا چه ملال‌انگیز است!»

فرج سرکوهی نویسنده و روزنامه‌نگار در گفت‌وگو با تلویزیون ایران انترنشنال در مورد همین موضوع می‌گوید که توطئه‌باوری باعث می‌شود مردم از مسیر اصلی منحرف شوند و ضربه اساسی که توطئه‌باوری به تفکر و فرهنگ می‌زند این است که آدمی از این‌که خودش را نقد کند و خود واقعی‌اش را در آیینه ببیند فرار می‌کند و همه چیز را منتسب می‌کند به یک عنصر خارجی. بدون نقد رادیکال هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند پا به دنیایی خردمندی بگذارد. وقتی همیشه یک دشمن موهوم فرضی است و آن کارهای بد را انجام می‌دهد، بنابراین لازم نیست که خودمان را نقد کنیم. ایرج پزشک‌زاد البته در نشان‌دادن این توطئه‌باوری به‌شدت موفق بوده است. در حدی که حالا کتابش در طول چندین سال به یکی از نمادهای توطئه‌باوری در جهان مبدل شده است.

با آن‌که در آخر رمان، دوره دایی‌جان ناپلئون به‌سر می‌رسد، اما تداوم بیمارگونگی جامعه در دوره‌های بعد، از طریق نوکر او مش‌قاسم که از دایی‌جان ناپلئون متوهم‌تر شده است، جلوه‌گر می‌شود.

ایرج پزشک‌زاد در بخشی از مقدمه‌ای چاپ افغانستان این کتاب، خطاب به خوانندگان افغانستانی چنین می‌نویسد: «به‌رغم اشتیاق، من بخت دیدار افغانستان را پیدا نکرده‌ام و اکنون شادمانم که اگر خودم به این سعادت نرسیده‌ام، می‌توانم به همت نشر زریاب با اغتنام موقعیت، دایی‌جانم را روانه افغانستان کنم تا برخاک هر کوی و برزن این سرزمین ادب‌خیز و ادب‌پرور -که روزگاری گذرگه گران‌مایگانی چون رودکی و فردوسی و عنصری و سنایی و ابوریحان و ابوالفضل بیهقی و بسیاری دیگر از افتخارات فرهنگ و ادب فارسی بوده- به جانشینی من، بوسه بزند.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *