فرشته عباسی
روز چهارشنبه، 23 حمل، محمداشرف غنی، ضیاالحق امرخیل را به عنوان وزیر دولت در امور پارلمانی معرفی نمود. ارگ ریاست جمهوری در صفحهی توییترش نوشت: «به اساس فرمان رییسجمهور، ضیاالحق امرخیل که یک شخصیت سیاسی و مردمی است و قبلا مشاور رییسجمهور در امور سیاسی و مردمی و رییس قبلی دارلانشاء کمیسیون انتخابات بود به حیث وزیر دولت در امور پارلمانی مقرر گردید. رییسجمهور از دربار خداوند برای آقای امرخیل آرزوی موفقیت میکند.»
ضیاالحق امرخیل آنچنانکه در فرمان اشرف غنی به عنوان شخصیت سیاسی و مردمی معرفی شده است، با چنین صفتی زیاد شناخته شده نیست. اکثریت مردم آقای امرخیل را با رسوایی انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 به یاد می آورند. جنجالی که با توقف موترهای کمیسیون انتخابات با صندوقهای رأی در جادهی پلچرخی توسط پولیس کابل به فرماندهی جنرال ظاهر ظاهر کلید خورد، با نوار صوتی آقای امرخیل که بر چاق کردن گوسفندها تاکید کرده بود، داغتر شد و با دعوای دو تیم رقیب بر سر نتیجه و سرانجام توافقنامهی سیاسی تشکیل دولت وحدت ملی پایان یافت. در این نوار آقای امرخیل، گوسفند چاق را به مثابهی استعارهای برای صندوق پُررأی به کار برده بود که در کوهها و به شکل تقلبی پر شده بودند. ویدیوی ماجرای توقف موترهای کمیسیون انتخابات در روز انتخابات ریاست جمهوری 2014 و رویارویی جنرال ظاهر و آقای امرخیل در یوتیوب در دسترس است.
خبر تقرر آقای امرخیل به عنوان وزیر دولت در امور پارلمانی، خبر داغ روز است، اما نمیدانم جنرال ظاهر کجاست و چه میکند. اگر بازنشسته شده باشد، امیدوارم حقوق بازنشستگیاش برایش برسد.
بهعنوان یک شهروند، وقتی چنین رفتاری را از رهبری دولت میبینم، نمیتوانم چشم و گوشم را ببندم. این که گفتهاند، صدای اعمال شما بلندتر از حرف دهن شماست، همین جا مصداق پیدا میکند. اشرف غنی برای تامین عدالت، توسعهی کشور، مشروعیت نظام، جمهوریت و عدم تبعیض شعارهای زیادی داده است و بسیاری از این شعارها را با صدای بلند فریاد زده است. برای من و هر شهروند عادی دیگر این کشور، سادهترین توضیح برای وزیر شدن آقای امرخیل، یعنی پاداش دادن به او برای تقلب و زیر پا کردن اصول انتخابات آزاد و شفاف است. یعنی هر قدر اعتبار دموکراسی به زمین خورد، پولهای کمک جامعهی جهانی به هدر رفت، جانهای مردم برای انتخابات گرفته شد و انگشتانشان قطع شد، هیچ کدام مهم نیست. مهم این است که آقای غنی قرضدار آقای امرخیل نماند و پاداشش را بدهد.
میبینید، دولتهای ناکام چگونه از ناکامی نجات داده میشود؟ رییسجمهور متخصص، فیکس کردن دولتهای ناکام است. آنچه اما ما از عملکردهای آقای غنی دیدهایم، ایشان ظاهرا راه نجات یک دولت ناکام را سرچپه میپیماید. یک آدم غیرمتخصص مثل من، فکر میکند، دولتهای ناکام با تطبیق قانون، ترمیم اعتماد از دسترفته، مبارزهی موثر با فساد، رفتار صادقانه با شهروندان و مسئول شمردن رهبران سیاسی باید نجات داده شود، ولی این یک نمونه از عملکرد محمداشرف غنی و نمونههای دیگری که خود تان میتوانید بر شمارید بر عکس برداشتهای ماست. شاید ما زیاد نمیدانیم چون متخصص نیستیم.
وضعیت بحرانی امروز به یکبارگی شکل نگرفته است. مشکلات امروز زادهی زنجیرهای از عملکردهای معیوب، تعصبآمیز، غیرعقلانی و غیرواقعبینانه در طول چندین سال است. افغانها یک فرصت استثنایی برای ساختن کشورشان را پس از سقوط طالبان به دلیل یک رهبری بیتدبیر و بیکفایت از دست دادند. رییس جمهور پیشین، آقای حامد کرزی، دست فاسدان و دزدان را باز گذاشت تا فساد در ساختار دولت نهادینه شود، زندانیان طالب را گروهگروه آزاد کرد تا طالبان با جسارت تمام حرف دولت را به نرخ کچالو هم حساب نکند، انتخابات را مهندسی کرد و به گند کشاند تا مشروعیت نظام و دموکراسی نوپای کشور را نابود کند. آقای کرزی در طول چند ماه جنجال پساانتخاباتی اخیر چپن بر دوش برای میانجیگری مرتب به کمپ غنی و عبدالله رفت و آمد داشت. احساس من به عنوان یک شهروند این بود که کار آقای کرزی میانجیگری نه، در واقع تلاشی مذبوحانه برای جمع کردن گندی بود که خود پاشیده بود. دیدن این واقعیتها بسیار دردناک است.
ما اگر رهبران مسئولتری میداشتیم که رنج دیرسال مردم را درک میکردند، وضعیت امروز ما چنین نبود. وضعیت متاسفانه به گونهایست که آدم احساس میکند، اصول و معیار فقط با تامین منافع در حلقهی کوچک خودی تعریف میشود. هیچ اصل و معیار دیگری در نظر نیست. مشکل در عملکرد یک یا دو نفر نیست. فرهنگ مسئولیتپذیری در رهبران سیاسی کاملا از بین رفته است، به همین دلیل است که مردم و دردهایشان را به هیچ هم نمیشمارند.
نمیدانم واکنش آقای صالح، معاون اول اشرف غنی که زمانی حرفهای عدالتطلبانه و میهنپرستانهاش شبکههای اجتماعی را پرکرده بود، در برابر وزیر شدن آقای امرخیل چیست؟ شاید هنوز سرگرم داستان اندازهی بینی اقوام شریف کشور است. استاد سرور دانش چه فکر میکند؟ استاد دانش آنگونه که معلوم است گوشهی عافیت گزیده یا هم در خوابی چنان خوش است که اگر یک سطل آب یخ را روی صورت مبارک شان بریزیم پلک هم نمیزند.
آقای غنی، امرخیل را شخص مناسب برای ماموریت جدیدش دانسته است. او میتواند با تعامل با پارلمان که همه میدانیم چگونه پارلمانی است و با دست باز در منابعی مانند کود 91 کابینهی مورد نظر آقای غنی را سرخرو از قضاوت مجلس نمایندگان بیرون کند. تجربه نشان داده است که آقای امرخیل برعکس آقای غنی، در کامیاب کردن پروسههای ناکام توانایی منحصر به فردی دارد.
چرخ زمان اینگونه میچرخد. جنرال ظاهر وقتی در برابر موتری ایستاد که رأی تقلبی را انتقال میداد، شاید فکر کرده بود به خاطر نشان دادن شجاعت و صداقت در انجام وظیفهاش تقدیر میشود. واقعیت اما بر عکس انتظار او را ثابت کرد. آقای عبدالله که سهمش از آن انتخابات رسوا، ریاست اجرائیه شد، اگر من اشتباه نکنم یک تقدیرنامه هم به جنرال ظاهر نداد. همین نکته را معیار قرار داده تصور کنید که آقای عبدالله، رییس جمهور خود خوانده فعلی و صدر اعظم اجرایی صلح جوی آینده چه کار بیشتری در دوره 5 ساله حکومت وحدت ملی انجام داده است. ایشان احتمالا به جورابهای رنگارنگ برندش که از فروشگاه زیلی خریده است، بیشتر فکر میکند تا مسایلی از این قبیل.
آنچه امروز اتفاق میافتد در همین جا متوقف نخواهد شد، مگر اینکه ما بهعنوان شهروندان مسئول احساس مسئولیت کنیم و چنین عملکردهای پرسشبرانگیز را زیر سوال ببریم. طمع قدرت دیوانهکننده است و ما نشانههایش را به چشم سر میبینیم.