چه کسی برای رسیدن به ارگ آماده‌­تر است؛ عبدالله یا غنی؟

رضا کاتب و یاسین صمیم، اعضای شبکه‌ی هم‌بستگی برای تغییر

این تحلیل دکتر عبدالله عبدالله را به عنوان نماینده‌ی قدرت‌مند نسل دوم جمعیت اسلامی می­داند و از این‌رو، چگونگی فعالیت سیاسی و مبارزه‌ی این جریان سیاسی را برای رسیدن به ارگ ریاست جمهوری، به‌طور اجمالی مورد بررسی قرار می­دهد و سپس‌ با یک نگاه مقایسه‌ای، امکان پیروزی عبدالله و غنی را بررسی می­کند.

جمعیت اسلامی با تمام توان در دو دهه‌ی اخیر در برابر رقیبان سیاسی و نظامی خود مقاومت کرده است و در دوره­‌های مختلف- بسته به نیازمندی­ها و اقتضای شرایط اجتماعی و سیاسی- برای بقای خود در عرصه‌ی مدیریت قدرت، گاهی از سیاست جنگ و گاهی هم از سیاست مدرن و دموکراتیک سود جسته است. در عصر پسا‌طالبان، شاخه­های مختلف جمعیت اسلامی و هسته‌ی شورای نظار مرتبط با آن با توجه به تجارب ناخوش‌آیند‌شان از بحران مدیریت قدرت حکومت خود در دهه‌ی هفتاد که در نهایت منجر به سقوط حکومت آن‌ها گردید، در دهه‌ی دموکراسی به سیاست هم‌دیگرپذیری، تعامل و هم‌گرایی روی آورده‌اند.

در واقع، تشکیل ائتلاف ملی توسط دکتر عبدالله عبدالله به عنوان یک محور نیرومند و فراگیر ملی، در راستای تأمین این هدف صورت گرفته است. از کنفرانس بُن بدین‌سو، نسل­های اول و دوم و کم و بیش نسل سوم جمعیت اسلامی و سایر هسته­های فکری و سیاسی هم‌سو با آن از نظام سیاسی نوپای افغانستان و فرایندهای دموکراتیک به گونه‌ی قاطع و برنامه­ریزی شده حمایت کرده­اند. در طول دوره‌ی ریاست جمهوری حامد کرزی، مارشال محمد قسیم فهیم و سایر اعضای کلیدی و هواخواهان حزب جمعیت اسلامی در ساختارهای امنیتی، اقتصادی و دست‌گاه بروکراسی دولت نقش کلیدی بازی کرده­اند. حضور فعال و تأثیرگذار این جریان فکری و سیاسی در میدان سیاست، سبب گردید تا دکتر عبدالله عبدالله پس از کنار رفتن از پست وزارت خارجه، بتواند جای‌گاه خالی اپوزیسیون سیاسی مشروع را در عرصه‌ی سیاست کشور پُر­ کند.

دکتر عبدالله عبدالله در انتخابات ریاست جمهوری 1388 خورشیدی، دکتر چراغ علی چراغ را به عنوان نماینده‌ی هزاره­ها در تیم تغییر و امید برگزید. چراغ اگرچند شخصیت تحصیل‌کرده بود، اما به‌درستی از هزاره­ها نمایندگی نمی­توانست. با وجود آن، عبدالله عبدالله در یک رقابت نفس­گیر، از رفتن به دور دوم انتخابات صرف نظر کرد و در نتیجه، حامد کرزی برنده‌ی انتخابات ریاست جمهوری اعلان شد.

در آن هنگام ائتلاف ملی به گستردگی و پختگی لازم دست نیافته بود و پایه‌ی پشتونی این تیم بسیار ضعیف بود. از آن زمان تاکنون، بیش‌تر از پنج سال می­گذرد. برنامه‌ریزی­های استراتژیک و مبارزه‌ی دوام‌دار دکتر عبدالله در قالب ائتلاف ملی، اکنون این جریان را به یک جریان مقتدر با پایه­های گسترده و نیرومند توده­ای تبدیل کرده ­است و هم‌زمان با آن، شخص دکتر عبدالله عبدالله‌ نیز از نظر سیاسی و ارتباطات سیاسی ماهرتر و کارآزموده­تر شده است.

برعکس دور اول، در انتخابات 1393 خورشیدی، دکتر عبدالله انجینیر محمدخان را به عنوان نماینده‌ی پشتون­ها از حزب اسلامی و استاد حاجی محمد ­محقق را که در جریان ۱۰ سال اخیر از شخصیت­های منتقد و صریح‌الحن در برابر سیاست­های چندپهلو و دوگانه‌ی حکومت کرزی به شمار می­رود، از میان هزاره­ها در تیم انتخاباتی تیم اصلاحات و هم‌گرایی برگزید. این نشان دهنده‌ی میزان شناخت و ارتباط عبدالله از جامعه‌ی افغانستان را نشان می­دهد. این سه شخصیت رهبری تیم، در مقایسه با رهبری تیم تداوم و تحوّل، از همگونی و هم‌فکری بهتری برخوردارند. به تعبیر دیگر، هر‌سه تن جهادی­های معتدل اند با پشتوانه‌ی مردمی و کماکان تجربه‌ی مدیریت سیاسی.

اشرف غنی احمدزی اصالتاً از طایفه‌ی کوچی احمدزی می­باشد. او یکی از معدود شخصیت­های دهه‌ی پنجاه خورشیدی است که تحصیلات عالی معیاری را در خارج کشور تا مقطع دکترا به اتمام رسانده است. دکتر احمدزی در ایام جوانی مشهور به عضویت در «بچه­های بیروت» و تحت تأثیر مکتب مارکسیسم انتقادی قرار داشت. حضور در دانشگاه کلمبیا، دانشگاه جان ‌هاپ­کینز و براکلی و پس از آن، مشاوریت در بانک جهانی، دکتر غنی را در بین حلقات استخباراتی-سیاسی به شخصیت مطرح و قابل توجه در امور افغانستان تبدیل کرد. از سوی دیگر، دکتر احمدزی ادعا‌ دارد که با تاریخ رسمی و سیاست قبیله‌محور دو قرن اخیر افغانستان و هم‌چنان‌ با آموزه­های اسلامی آشنایی کافی دارد. تزس دکترای غنی در‌باره‌ی تاریخ معاصر، مناسبات اجتماعی، نحوه‌ی تولید سنّتی و امکانات ترانسپورت نوشته شده و در این رساله، غنی تمرکز خاصی روی زندگی و نحوه‌ی تولید کوچی‌­گری نیز داشته است.

این تجارب قوی و اما متفاوت، آقای احمدزی را شریک قدرت سیاسی و تصمیم‌گیری­های کلان دولت پساطالبان در افغانستان ساخت. دکتر غنی با رییس جمهور کرزی رابطه‌ی نزدیک دارد، اما صرفاً در مدت کوتاهی در سال 2009 میلادی و آن‌هم در جریان مبارزات انتخاباتی، نقش منتقد و اپوزیسیون حکومت را بازی­ کرد. رابطه و هم‌سویی محکم او با سایر «بچه‌های بیروت» باعث شد تا جامعه‌ی جهانی و رییس جمهور کرزی به تمام برنامه­های او و رفقایش بیش‌تر از دیگران گوش دهد؛ به گونه‌ی مثال، دکتر احمدزی یکی از همکاران و امضا کنندگان استراتژی انکشاف ملی افغانستان به شمار می­رود. گذشته از آن، حضور دوازده ساله‌ی آقای احمدزی در ساختار حکومت افغانستان، شامل پست­ها و صلاحیت­های مختلف می­شود- از وزارت مالیه گرفته تا مشاوریت رییس جمهور، از ریاست دانشگاه کابل تا سرپرستی کمسیون تنظیم انتقال امنیتی و… حال، پرسش این‌جا‌ست که آیا این همه نقش­های متفاوت به تنهایی برای رسیدن به ارگ کافی است ‌یا خیر؟

به باور نگارندگان این تحلیل، جواب پرسش برای آقای احمدزی منفی است و در اکثر عرصه­ها او را فاقد آمادگی ذهنی و ظرفیتی برای مدیریت حکومت آینده‌ی افغانستان می­دانند، به چند دلیل زیر:

1)      دکتر اشرف غنی یکی از معدود شخصیت­های پرورش یافته‌ی جهان مدرن و نظام­های دموکراتیک است که در قرن بیست و یکم هنوز از تفکر قبیله‌ای-کوچی‌گری عبور نتوانسته­ است. اشرف غنی، با همه‌ی ادعاهای کلان خود در عرصه‌ی وحدت­ ملی، تاکنون نتوانسته است که زمینه­های تعاملات فراگیر با مردم و فرصت­های رییس جمهور شدن را برای خود به وجود آورد. به سخن دیگر، احمدزی به خاطر برخورداری از اعتقاد و نگرش نهایت فردگرایانه و خودبینانه، چهره‌ی زشت، زننده و خطرناکی از خود به مردم افغانستان ارائه کرده ­است. به همین خاطر، در طول چندسال گذشته، او هیچ‌گاهی نتوانست همانند عبدالله عبدالله یک جریان وسیع فرا‌قومی و ملی را با توجه به دست‌رسی به امکانات مادی و معنوی خود شکل دهد و به همین خاطر بود‌ که در انتخابات 1393 خورشیدی، شخصیت­های طراز اول جامعه‌ی تاجیک، چون محمد یونس قانونی و حتا امرالله صالح، قرار گرفتن در جای‌گاه معاونت غنی را برای خود مایه‌ی ننگ بدانند، تا این­که ضیا‌ مسعودِ شکست‌خورده و سرکوفته ناگزیر کنار او قرار گرفت. اما هنوز خلای حضور تاجیک­ها و تا حدی هزاره­ها در این محور مشهود است. البته، بحث سخن‌گویان جدا از بحث برنامه­ریزان و پالیسی­سازان است؛

2)      دکتر اشرف غنی احمدزی به عنوان یکی از سهم‌داران و شریکان اصلی نظام در طول 12 سال گذشته، هیچ پروژه‌ی کلان انکشافی و توسعه‌ای از نوع پروژه­های چند‌ملیونی یا چند‌صد میلیون دالری را جهت اعمار بندهای برق، اعمار و آسفالت سرک­ها، شفاخانه­ها، ساخت‌و‌ساز میدان هوایی و پروژه­های مشابه‌ را برای مناطق محروم، مشخصاً هزاره‌جات و به قول احمدزی، افغانستان مرکزی، حمایت ‌یا پیش‌نهاد نکرده ­است، بل‌که گفته می­شود، شخصاً در بسا موارد مانع از طرح و شامل شدن این‌گونه پروژه­ها در بودجه‌ی ملی شده است. در زمان تصدی وزارت مالیه، بیش‌ترین موانع در برابر استخدام تحصیل‌کردگان هزاره وجود داشتند و این موانع در دوره‌ی تصدی نزدیکان و هم‌فکران غنی هنوز هم به‌شدت تعقیب می­شوند؛

3)      عمل‌کرد قوم­محورانه‌ی احمدزی، از وی چنان تصویری ساخته است که هرقدر شعار وحدت ملی، تأثیرپذیری از مزاری شهید ‌یا شعار توسعه‌ی متوازن را برای مناطق مرکزی سر دهد، کارساز نخواهد بود. گذشته از آن، در دوره‌ی تسلط رژیم عقب­گرا و قرون وسطایی طالبان، بنا به اسناد و شواهد موثق‌، غنی در کنار زلمی خلیل‌زاد، یکی از لابی­گران و حامیان عمده‌ی مشروعیت‌بخشی رژیم طالبان بوده ­است و بارها از طریق حلقات لابی امریکایی و انگلیسی بر دولت­های مطبوع فشار آورده بود که طالبان را به عنوان حکومت مشروع افغانستان به رسمیت بشناسند. همین‌طور، ما در طول سال­های بحران افغانستان هیچ‌گاهی کدام مطلب ‌یا بیانیه­ای از احمدزی سراغ نداریم که از طریق آن برای حقوق شهروندی و انکشاف متوازن افغانستان حرفی زده باشد. در طول 12 سال گذشته، دکتر غنی حتّا یک‌بار هم به مناطق هزاره‌نشین در شهر کابل ‌یا هم به ولایت‌های هزاره‌نشین برای بررسی وضعیت زندگی آن‌ها سفری نکرده است، مگر در همین دوره‌ی کاروزارهای انتخاباتی اخیر. این واقعیت باعث شده است که مردم افغانستان نتوانند هیچ‌گاهی به برنامه و شعار اشرف غنی اعتماد ‌کنند؛

4)      با توجه به ساختار اجتماعی و فرهنگی چندقومی افغانستان، عمل‌کردهای اشرف غنی نشان می‌دهند که وی با تاریخ و جامعه‌ی چند‌قومی و چندفرهنگی افغانستان احساس بیگانگی می­کند. این بیگانگی را می­توان از شعاع دایره‌ی ارتباطات او به‌خوبی درک­ کرد. شبکه‌ی ارتباطات اجتماعی و سیاسی تا همین چند‌روز قبل از شروع مبارزات انتخاباتی 93، در بین اقوام غیر‌پشتون از چندنفر محدود فراتر نمی­رفت. به‌طور مثال، همین عدم شناخت و ارتباط باعث شد که آقای احمدزی‌ در انتخابات ریاست جمهوری 1388 شخص بسیار ضعیفی به نام دکتر محمد علی نبی‌زاده را از درون جامعه‌ی هزاره در تیم انتخاباتی خود برگزیند. نبی‌زاده کمک­های اولیه‌ی صحی را در زمان جهاد فرا‌گرفته بود و بعدها به دکتر معروف شده بود. این دکتر معروف حتا در زادگاهش، ولسوالی جاغوری، از شهرت نیک برخور‌دار نبود و از سیاست، فهم بسیار ابتدایی هم نداشت؛

5)      گزینش جنرال عبدالرشید دوستم و دانش، چالش­های مشابهی را به همراه دارد و دشوار به نظر می­رسد که غنی را در انتخابات پیش‌رو به پیروزی برساند. حضور دوستم از یک‌سو‌ بی‌باوری غنی را به عدالت و حقوق بشر برجسته کرده ­است و از طرف دیگر، حتا این تیم اگر پیروز شود، کار کردن با دوستم برای احمدزی بسیار مشکل­ساز خواهد بود. علاوه برآن، اگرچند آقای احمدزی به شاخه‌ی غلزایی قوم پشتون تعلق دارد، اما در مدت طولانی حضور خود در افغانستان، تاکنون نتوانسته حمایت و اعتماد قابل ملاحظه‌ی شاخه‌ی درانی و سایر رهبران قوم پشتون را، مشخصاً در حوزه‌ی معروف به نام لوی قندهار، جلب­ کند. این در حالی ­­است که تجربه‌ی سیاسی درانی‌ها در مدیریت قدرت و تعامل با سایر شهروندان کشور نسبت به غلزایی‌ها از بعد تاریخی به‌مراتب بیش‌تر است. بازی­­ها و صف‌آرایی­های دور دوم انتخابات نشان می­دهند که آقای احمدزی از قدرت لازم تعامل و لابی­گری در مقایسه با تیم رقیب، ضعیف‌تر عمل ­کرده است. به همین خاطر، بیش‌تر شخصیت­های شامل در محور احمدزی، یا بیش‌تر مُهره­های سوخته­اند، یا هم از قدرت تأثیرگذاری برخوردار نیستند؛ طور مثال، محمود کرزی که در بین سران قوم درانی و دست­اندرکاران اقتصاد کشور از بیش‌ترین قدرت نفوذ و تأثیرگذاری برخوردار است، در کنار عبدالله قرار گرفته است و امّا قیوم کرزی که نسبت به او کم‌فروغ­تر است و کم‌تر در مسایل قبیله‌ای و اجتماعی دخیل بوده ­است، در آخرین لحظه­ها به اردوگاه اشرف پیوسته است.

6)      آقای احمدزی در انتخابات ریاست جمهوری 1393 خورشیدی با کمی محاسبه‌ی متفاوت­تر و درک بیش‌تر، در درون جامعه‌ی هزاره دنبال شخصیتی همانند نبی‌زاده شتافت. شاید این موضوع مورد قبول شماری از طرف‌داران تحول و تداوم قرار نگیرد؛ اما شاهد همانا کار­نامه‌ی سیاسی-مدیریتی ضعیف سرور دانش در وزارت­خانه­های عدلیه و تحصیلات عالی از آدرس حزب وحدت اسلامی افغانستان است که در این مدت، سرور دانش تصویر نهایت محافظه‌کارانه و بی‌خاصیت از خود برای جامعه‌ی هزاره به نمایش گذاشته است. این احتمال وجود دارد که دانش برای اعضای حزب خودش کم و بیش مؤثر بوده باشد، اما برای هزاره­ها نه. این ویژگی‌های شخصیتی سرور دانش، دست‌یابی او را به پست معاونت ریاست جمهوری و کسب آرای مردم با چالش جدی مواجه کرده ­است و هم­چون گزینشی، یک محاسبه‌ی بسیار سطحی و غیر‌استراتژیک می‌باشد. واقعیت امر این است که عنوان استاد دانش در ردیف شخصیت‌های مطرح ملی در حوزه‌ی قانون‌شناسی، می­تواند جای‌گاه خاصی داشته ­باشد؛ اما نه در فرایند یک رقابت سیاسی درون‌قومی و آن‌هم در برابر رقیب قدرت‌مندی چون محقق. شاید خود دانش هم به این باور رسیده باشد که اصلاً رقیب کارآمدی در برابر استاد محقق و از این طریق، برای جلب آرای هزاره­ها به شمار نمی­رود؛ اما بدبختانه او مأمور است و معذور. برای معلومات بیش‌تر، شرح این دشواری­ها را می­توانید در مقاله‌ی احد بهادری با تفصیل بخوانید.

7)      با وجودی که در دور دوم هردو رقیب از همه‌ی امکانات تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی برای برنده ­شدن کار گرفته و هم‌چنان استفاده خواهند کرد؛ اما مهم‌ترین مسئله‌ی چالش­برانگیز به این ارتباط، مسئله‌ی صحت و سن و سال اشرف غنی و عدم سلامت شخص او و جنرال دوستم است. میزان عمر و صحت‌مندی برای انتخاب دو نامزد ریاست جمهوری در دور دوم، با‌اهمیت است… آقای عبدالله، نامزد پیش‌تاز دور اول، 50 ساله و صحت‌مند است‌ و برعکس، آقای اشرف غنی احمدزی، 64 ساله و مریض. این کهولت سن و ناتندرستی‌ رییس جمهور و معاون او، نه تنها که در انتخابات امسال برای غنی چالش‌آفرین ­است، بل‌که هم‌چنان باعث خواهد شد که غنی در صورت شکست، نتواند یک اپوزیسیون مشروع و نیرومند‌ را تشکیل و ­رهبری کند.

‌با توجه به تحلیل بالا، اگر نتایج دور اول انتخابات ریاست جهمهوری 16 حمل‌ و هم‌چنان جهت‌گیری‌ها و صف­‌آرایی‌های نخبگان سیاسی در مرحله‌ی دوم کمپاین را در نظر بگیریم، آشکار می­شود که از بین دو رقیب مدعی قدرت، دست‌­یابی آقای احمدزی و سایر «بچه‌های بیروت» به قدرت و آن‌هم از طریق فرایندهای دموکراتیک نظیر انتخابات با چالش­های جدی مواجه است. برعکس، آقای عبدالله و ائتلاف ملی تحت رهبری او در طول 10 سال گذشته، چه در سطح ملی و چه بین‌المللی، با مدیریت سیاسی بهتری کار کرده و نسبت به غنی و تیم او فرصت بیش‌تری برای رسیدن به ارگ در اختیار دارند. امیدوار‌یم که هر یکی از تیم­ها در صورت پیروزی تیم رقیب، به اراده‌ی جمعی مردم افغانستان احترام بگذار‌ند و از هر‌نوع سیاستی که از آن بوی حذف، خون‌ریزی و انحصار به مشام برسد، شدیداً خودداری کنند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *