سبک‌های مختلف مدیریت

سبک غَنَوی: در این سبک مدیریت، مدیر ابتدا در یک چارچوب بنیادین دریاها را خوب بخار می‌دهد تا ابر تشکیل شود. بعد به ابر دستور می‌دهد که ببارد و آن قدر ببارد که سیلاب جاری شود. وقتی که سیل آمد و شهر و ده را غرق کرد، مدیر شروع می‌کند به پژوهش در این مورد که در جهان چه مدل‌هایی برای بند آوردن سیلاب تا کنون مورد مطالعه‌ی انتروپولوژیک قرار گرفته اند. آن‌گاه، مدیر تصمیم می‌گیرد که راه سیلاب را ببندد. اما نمی‌تواند. در این نقطه، مدیر معده درد می‌شود و برای تداوی به یک کشور دیگر سفر می‌کند و دیگر بر نمی‌گردد.

سبک شیک: در این سبک مدیریت، مدیر از سیلاب خواهش می‌کند که از راه‌های معین و مشخص و در کمال نزاکت و مهربانی وارد شهرها و روستاها شود و تا آن‌جا که در توان پرهیزش هست، از خراب کردن مزارع مقبول و خانه‌های بیوتیفول خودداری نماید. اما از آن‌جا که سیلاب معمولا زبان فارسی و پشتو نمی‌فهمد و انگلیسی‌اش هم لنگ است، خواهش مدیر را نادیده می‌گیرد و تمام شهرها و روستاها را ویران می‌کند. آن وقت، مدیر واسکت بیست و چهار جیبه‌ی خود را می‌پوشد و به هند می‌رود و از تاج محل دیدن می‌کند و وقتی که به کشور بر می‌گردد، کسی نمانده و او انشاءالله‌گویان از خدا می‌خواهد که به رفته‌گان جنت برین عطا نماید. سبک تحقیقی‌: در این سبک، مدیر که معمولا یک فرد محقق است، ابتدا کمر به تحقیق می‌بندد تا مشخص شود که آن آب خروشانی که وارد حویلی‌اش شده و هر لحظه کف می‌کند و بالا می‌آید واقعا سیلاب هست یا نیست. بعد که معلوم شد آن‌چه می‌بیند سیلاب هست، به رییس دفتر خود زنگ می‌زند و می‌گوید که این آب‌ها را از حویلی محو نمایید، چرا که من با سیل میانه‌یی خوبی ندارم. اما رییس دفتر جواب نمی‌دهد، چون او را ابتدا خواب و سپس آب برده است.

سبک جهادی: در این سبک مدیریت، مدیر معتقد است که هیچ چیز به اندازه‌ی ریش در مقابله با هجوم سیلاب موثر نیست. مدیر اصرار می‌کند که در تمام جهان به تجربه اثبات شده است که بهترین ابزار مقابله با سیلاب ریش است، اما نه هر ریشی. ریش باید ریش مجاهدین باشد. این مدیر، برای این که اثبات کند حرف‌اش درست است می‌رود و ریش خود را در برابر سیل می‌گذارد، اما وقتی که سیل از ریش‌اش عبور کرد، پاکستان را متهم می‌کند که سیلاب‌ها را دست‌کاری کرده و آن را طوری تنظیم کرده که از ریش مجاهدین حیا نکند.

سبک نیکتایی: در این سبک، مدیر نیکتایی خود را در برابر سیل می‌گذارد ولی وقتی که دید سیل را با نیکتایی نمی‌توان از بین برد، لباس نظامی می‌پوشد و به پایتخت بر می‌گردد و از آن‌جا به ترکیه می‌رود. سیلاب دوباره جاری می‌شود اما صدایش به انقره و استانبول نمی‌رسد.