چندی قبل گروهی از شهروندان کابل، لوحهی فیض محمد کاتب را از سرک فیض محمد کاتب برداشتند. عدهای شهرداری را در این کار متهم کردند و جمعی هم یکی از قوماندانان محلی را که از دولت فعلی هیچ حسابی نمیبرد. برداشتن لوحهی این مورخ نامدار، برای اکثریت از روشنفکران و فعالان مدنی مسئله شد. اینها اعتراض کردند و صدای اعتراضشان به گوش دولت رسید. شورای وزیران تصویب کرد که جادهی میان پل سوخته و دارالامان را به نام فیض محمد کاتب نامگذاری کنند و آقای محمد اشرف غنی نیز در این زمینه اعلام موافقت نمود. اما این کار به طبع بعضی از ساکنان محل خوش نیامد. آنها رفتهاند به شهرداری و وزارت اطلاعات و فرهنگ درخواست شکایتآلودی تقدیم نموده و مخالفت خویش را با فیض محمد کاتب اعلام نمودهاند. تا اینجای کار هیچچیز مضحک نیست. همهچیز عادی است.
آنچه جالب است، کار شهرداری و وزارت اطلاعات و فرهنگ است. آقای شهردار نواندیش کهنهمنش، آمده آمده آمده که را به نمایندگی از هواداران کاتب انتخاب کرده؟ الحاج رمضان حسینزاده را! حاجی رمضان که حتا سواد خواندن کتابهای کاتب را ندارد، به عنوان نمایندهی یکی از طرفها انتخاب میشود و در اولین چانهزنی، با برداشتن نام فیض محمد کاتب هزاره از روی سرک موافقه میکند. البته باید به عرض برسانم که حاجی رمضان از هیچ طرفی، نباید مقصر شمرده شود. او که حاضر است وزارت محرم و عاشورا را در دولت ایجاد کند و بخاریهای ترکی را از مجرای همین وزارت، وارد کابل نماید، یا او که حاضر است شرکت فلزکاری امام حسین را راهاندازی نموده و با نام اباالفضل العباس، در و پنجرهی پیویسی به مردم عرضه نماید، این کار هم از او بعید نیست. او قبلاً هم از برچی نمایندگی کرده بوده و سرک چهل متره را به بیست متره تقلیل داده بود. حالا این شهرداری و این وزارت اطلاعات و فرهنگ، اگر بهدست آدم حسابی اداره میشوند، یا حداقل یک شخص بالغِ عاقل در رأس آن نشسته، با چه منطقی، با چه رویکردی میآیند حاجی رمضان را به نمایندگی از هواداران کاتب انتخاب کرده و موافقهی او را در برداشتن لوحهی فیض محمد کاتب هزاره میگیرند و این لوحه را برمیدارند؟ تازه، مگر وزارت محترم اطلاعات و فرهنگ، ملزم به رعایت مصوبات شورای وزیران نیست؟ به یقین که باید باشد. شورای وزیران سرک مذکور را به نام فیض محمد کاتب هزاره قبول و تصویب نموده و آقای رییس جمهور نیز با آن اعلام موافقت نموده است. اما آقای سید مخدوم رهین، با کمال بیشرمی تن به خواستهی مخالفان فیض محمد کاتب هزاره داده و همدست شهردار و مخالفان این مرحوم مورخ میشود و نام او را از روی جاده برمیدارد. این سبکسری و سرباززنی وزارت اطلاعات و فرهنگ، نشان میدهد که این وزارت بار اولش نیست که خلاف مصوبات شورای وزیران و فیصلهی حکومت عمل میکند. شاید دهها مورد از این خلافکاری وجود دارند، شاید از لابلای این سرباززنیها، میلیونها دالر به جیب آقای رهین رفته، که میداند؟ والله اعلم…
اگر افتخارات افغانستان را در سدههای اخیر بشماریم، به یقین که یکی از افتخارات و یکی از بزرگترین افتخارات این کشور، ملا فیض محمد کاتب هزاره میباشد. کسی که سالها رنج و ظلم را به روایت گرفته و از سیاهکاریهای حکام سابق به ما نقل میکند، کسی که در بدترین حالت مورخ وقایع بود، آیا باید چنین به بازی گرفته شود؟ درست است که در این مسئله پول و دالر وجود ندارد. شاید نه شهردار از این مسئله جیبش پر شود و نه وزیر اطلاعات و فرهنگ و نه هم حاج آقای بیسواد، رمضان حسینزاده! اما چیزی که در این مسئله مشهود است، ترس هردو نهاد معتبر و مقتدر دولتی از حکام خودسر و ناحیهی کابل میباشد. هرچند جادهی دیگری را به عنوان جادهی فیض محمد کاتب هزاره قلمداد نموده و قرار نیز بر این است که جادهی میان پلسوخته و دارالامان را از نام فیض محمد کاتب هزاره خالی نمایند و جادهی دیگری را به عنوان جادهی چهاردهی نام بگذارند. اما این به معنای درستکاری وزارت اطلاعات و فرهنگ و شهرداری کابل نمیباشد. اگر قرار باشد که این دو نهاد، کار درست انجام بدهند، باید به خواستهی طیف گستردهای از مردم که خواهان نامگذاری جادهی مذکور به اسم ملا فیض محمد کاتب هزاره میباشند و فیصلهی شورای وزیران، احترام بگذارد، نه به خواهش و زورگوییهای بعضی از باشندگان چهاردهی! امیدوارم این توجیه نزد شهردار متهم به اختلاس و وزیر محترم اطلاعات و فرهنگ وجود نداشته باشد که «چه فرقی میکند، یک جاده به اسم فیض محمد کاتب میشود، حالا چه جادهی پلسوخته-دارالامان باشد یا جادهی روبهروی مطابع؟»؛ چون در این صورت، هردو نهاد محترم مشخص میکنند که برخوردهای و عملکردهای سلیقهای دارند. چیزی که خود کاتب یک عمر مورخ آن بود (مورخ رفتارهای و کنشهای سلیقهای!) همین رفتارهای سلیقهای است که نه عدالت اجتماعی میشناسد و نه کرامت انسانی و تنها چیزی که در آن مهم است، اقتدار شخصی و گروهی است! اقتداری که با حذف و کشتن انسان بهدست میآید، نه از روی همکاری و همپذیری! امیدواریم که وزارت اطلاعات و فرهنگ، برنامهی جنگ جادهها را در سر نداشته باشد، تازه از جنگ در جادهها رهایی یافتهایم!