وضعیت بحرانی افغانستان

کانتر پانچ/ برایان کلاوچلی ترجمه: معصومه عرفانی

جنرال جان اف.کمپ‌بیل، فرمانده‌ی ارشد نیروهای خارجی در افغانستان، سخنرانی 28 دسامبر 2014 در کابل:
«شورشیان در حال باختن هستند… آن‌ها امیدی ندارند.»
مشاور سفیر فعلی وزارت امور خارجه‌ی ایالات متحده برای افغانستان:
«وضعیت امنیتی در افغانستان بسیار ناپایدار است و تهدیدات نسبت به تمامی شهروندان ایالات متحده در افغانستان، جدی است… حملات شبه‌نظامیان در سراسر کشور ادامه دارد. بسیاری از این حملات به‌طور خاص شهروندان ایالات متحده و دیگر کشورهای خارجی را هدف قرار می‌دهند… افراط‌گرایان مرتبط با شبکه‌های مختلف طالبان و اعضای سایر گروه‌های شورشی مسلح در تمام ولایت‌های این کشور فعال هستند.»

***

در 28 دسامبر سال گذشته، یک مراسم نظامی بزرگ در کابل برگزار شده بود. در این مراسم، جایگزینی مأموریت نظامی نیروهای امداد بین‌المللی (آیساف) به رهبری ایالات متحده، با مأموریت «آموزش و پشتیبانی» ناتو اعلام شد. پس از این‌که رییس‌جمهور جورج دبلیو بوش در 7 اکتوبر 2001 به نیروهای نظامی خود دستور حمله‌ به افغانستان را صادر کرد، این بزرگ‌ترین رویداد سیاسی-نظامی قابل‌توجه در این کشور بود.

مقام ارشد در این مراسم، جنرال جان اف کمپ‌بیل، فرمانده‌ی تمام نیروهای خارجی در افغانستان بود که به حاضران اعلام کرد «ما مردم افغانستان را از تاریکی ناامیدی نجات داده و امیدی برای آینده به آن‌ها داده‌ایم. شما افغانستان را قدرتمند‌تر و کشورهای ما را امن‌تر ساختید».

او طنز و تناقض این حقیقت را که او برای تأمین امنیت خود، نمی‌تواند سخنرانی‌اش را در یک محوطه‌ی باز برگزار کند، نادیده گرفته بود. در آن زمان، هیچ احتمالی وجود نداشت که این جنرال آمریکایی بتواند در مکانی عمومی در هر کدام از شهرهای افغانستان ظاهر شود. همان‌طور که در «فاکس نیوز» آمده بود، «این مراسم با توجه به خطر حمله‌ی طالبان، که تعداد و شدت آن در ماه‌های اخیر افزایش یافته است، باید محرمانه سازمان‌دهی می‌شد»؛ و این هیچ نشانی از یک افغانستان «قدرتمندتر» ندارد.

کمپ‌بیل با حرارت و اشتیاق در ستایش «کسانی‌که این مراسم را برنامه‌ریزی و برگزار نمودند» سخن می‌گفت: «من از شما برای انجام این کار دشوار سپاسگزارم. رویدادی مانند این، نیاز به میزان زیادی سازمان‌دهی، آماده‌سازی و تمرین دارد».

قعطاً این مراسم نیاز به تلاش زیادی داشت –به‌ویژه هنگامی که شما به‌دلیل جلوگیری از این‌که مورد حمله‌ی ستیزه‌جویان قرار بگیرید، نمی‌توانید اجازه بدهید که اخبار این رویداد عمومی شود. ملاقات‌های رییس‌جمهور اوباما (ماه می)، نخست وزیر بریتانیا دیوید کامرون (ماه اکتوبر)، و دبیر کل سازمان ناتو استولتنبرگ (ماه نوامبر)، در سال 2014 نیز به همین شکل، باید محرمانه انجام می‌شد.

عجیب است که برای این افراد، این‌که آن‌ها نمی‌توانند آشکارا از کشوری که نیروهای نظامی‌شان در آن سال‌ها در حال مبارزه بودند –و جان می‌دادند-، بازدید به‌عمل بیاورند، شگفت‌آور نیست.

این مسئله باعث تعجب من می‌شود که چرا فرمانده‌ی ارشد نیروهای خارجی در افغانستان می‌تواند اعلام کند که فداکاری‌ها و تلاش‌های نیروهای کشورش به مدت سیزده سال، «افغانستان را قدرتمند‌تر ساخته‌اند».

وزارت امور خارجه‌ی آمریکا در «هشدار سفر» اشاره می‌کند که «وضعیت امنیتی افغانستان بسیار ناپایدار است و تهدیدات برای تمام شهروندان ایالات متحده، جدی هستند». همین پیام به‌اندازه‌ی کافی روشن است و وضعیت بغرنج و وحشتناک افغانستان را بیان می‌کند. این کشور به‌شدت فاسد، دارای نظام سیاسی نامنسجم و اقتصادی ورشکسته، میدان جنگ شورشیان و بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی هروئین است. «الجزیره» در یادداشتی آورده است «نه تنها افغانستان در تولید تریاک در سطح جهانی پیشرو است، بلکه اکنون افغان‌ها خودشان از مصرف‌کنندگان اصلی تولیدات مواد مخدرشان هستند. تعداد معتادان مواد مخدر در افغانستان اکنون نزدیک به 3 میلیون نفر است. تنها دو سال پیش، این تعداد کم‌تر از 500000 نفر بود». بنابر گزارش دفتر مواد مخدر سازمان ملل در سال 2014، زمین‌هایی که در آن‌ها خشخاش کشت می‌شود، از 8000 هکتار به 224000 هکتار در سال 2014 رسیده بود.

رییس‌جمهور اوباما تصدیق می‌کند که تولید مواد مخدر در افغانستان «از دشوارترین مشکلات بین‌المللی در کنترل مواد مخدر است». اعلام این‌که «برای 15 سال از 16 سال گذشته، افغانستان بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی خشخاش تریاک در جهان بوده است»، با تلاش او برای اجتناب از ارائه‌ی توضیحات دقیق‌تر، قابل نکوهش است؛ چراکه او از اعتراف به این‌که تولید مواد مخدر و مشکلات وحشتناک اعتیاد در این کشور، در دوران ریاست‌جمهوری خود او سر به فلک کشیده است اجتناب می‌کند. زمانی که او در سال 2009 به قدرت رسید، تولید تریاک 4000 تن بود و سال گذشته میزان تولید به 6400 تن رسیده بود. از تمام این‌ها مهم‌تر: زمانی که او در سال 2009 به قدرت رسید، براساس آمارهای سازمان ملل متحد در آن سال، 2412 غیرنظامی افغان کشته و 3556 تن مجروح شده بودند. در سال 2014، این تعداد به 3699 و 6849 تن رسیده بود.

بنابراین، آیا این پیشرفت است؟

یکی دیگر از تناقضات مربوط به نگرانی‌ها درمورد قدرت نیروهای نظامی افغانستان دربرابر شورشیان طالبان است. نیروهای هوایی به‌عنوان بخش اساسی این جنگ به‌حساب می‌آیند و به‌نظر می‌رسد که هیچ کاری بدون حمایت این نیروها امکان‌پذیر نیست. بنابراین، ایالات متحده، نیروی هوایی افغانستان را با 16 هلیکوپتر جنگی و 20 هواپیمای سوپر توکانو مجهز کرده است. این تجهیزات به‌عنوان عناصر ضروری در مبارزه با شبه‌نظامیان در نظر گرفته می‌شوند.

اما در ماه مارچ 2015، جنرال (آینده) کمپ‌بیل، به کمیته‌ی نیروهای مسلح مجلس سنا گفت «نخستین چیزی که همواره [توسط فرماندهان افغان] از من خواسته می‌شود، پشتیبانی نزدیک هوایی است. ما درحال ساخت نیروهای پشتیبانی هوایی آن‌ها هستیم… آن‌چه من به افغان‌ها می‌گویم این است که «عملیات‌های خود را به‌طور کامل وابسته به پشتیبانی‌های نزدیک هوایی برنامه‌ریزی نکنید. شما این توانایی را دارید. طالبان پشتیبانی نزدیک هوایی ندارند، طالبان هواپیماهای زره‌پوش ندارند، طالبان خمپاره‌انداز‌های D-30 ندارند»، بنابراین بخشی از این مبارزات فقط رهبری است».

فرمانده‌ی ایالات متحده و ناتو در افغانستان، پشتیبانی هوایی نزدیک برای ارتش افغانستان را ضروری نمی‌داند، چراکه «طالبان پشتیبانی هوایی نزدیک ندارد».

زمانی‌که نیروهای ایالات متحده، ناتو و آیساف دربرابر طالبان می‌جنگیدند، آن‌ها پشتیبانی هوایی عظیمی داشتند. نیروهای زمینی حتا یکی از مأموریت‌ها را بدون تضمین این‌که می‌توانند برای حملات هوایی درخواست کنند انجام نمی‌دادند. آن‌ها هزاران هواپیمای به‌خوبی مجهزشده و توپ‌خانه و تانک و اسکادرانی از راکت‌اندازها و هواپیماهای بدون سرنشین و دستگاه‌های شگفت‌انگیز دیگری داشتند که قادر به شناسایی و ازبین بردن یک مورچه از پنجاه مایلی هستند.

متنی که در ادامه می‌آید، در جنوری 2014 در «کانترپانچ» نوشته بودم:

« ما در این‌جا خیره‌کننده‌ترین تکنولوژی‌های نظامی در جهان را دراختیار داریم و از تمام تدابیر رزمی قابل تصور و شگفت‌انگیز بهره‌مندیم. بااین‌حال قادر به شکست طالبان -یا آن‌چنان که یکی از معدود افسران نظامی آمریکایی که جرأت کرده است تا دررابطه با فاجعه‌ی افغانستان صادقانه صحبت کند، دگروال دنیل دیویس، توصیف کرده است: مردان پوشیده در چادر شب- نشده‌ایم».

این «مردان پوشیده در چادر شب» وحشی نشان داده‌اند که چه‌گونه از بسیاری جهات قدرتمند هستند، اما «نیویورک تایمز» در تاریخ 3 نوامبر در یکی از افشاسازی‌هایش گزارش داد که «اگر آن‌ها در گذشته درمورد هلیکوپترهای پرسروصدای آمریکایی که در ارتفاع کم در کابل پایتخت افغانستان پرواز می‌کنند گله می‌کردند، این نارضایتی‌ها قطعاً با تعداد پروازها بالا رفته است: دسته‌های دو، چهار، شش تایی از آن‌ها به‌طور هم‌زمان، از ساعت 7 صبح شروع به پرواز می‌کنند. پس از آن دوباره در ظهر و بعد در غروب. چرا این‌همه پرواز؟»

دلیل آن ساده است. «تایمز» چنین نتیجه می‌گیرد که «پس از 14 سال جنگ، آموزش ارتش و پولیس افغانستان، رانندگی در مسیر یک و نیم مایلی از فرودگاه به سفارت، بیش از حد خطرناک شده است».

ایالات متحده و ناتو چه‌گونه افغانستان را پس از چهارده سال جنگ «قدرتمند‌تر» ساخته‌اند؟

رییس‌جمهور اوباما، حداقل در انظار عمومی، هم‌چنان خوش‌بین و امیدوار است. در 15 اکتوبر، او گفت که «از رییس‌جمهور غنی و دولت وحدت ملی برای دست‌یابی به اصلاحات مهم حمایت خواهم کرد. والیان جدیدی منصوب شده‌اند و رییس جمهور غنی درحال تلاش برای مبارزه با فساد، تقویت نهادها و پاسداری از حاکمیت قانون است».

این احتمال وجود دارد که کمپ‌بیل، اوباما، غنی و وزیر دفاع آمریکا کارتر، که به هوشمندی خود مغرور است، در افغانستان شکست بخورند؛ همان‌طور که پیشینیان نگون‌بخت آن‌ها شکست خوردند.

و افسوس که افغانستان به‌احتمال زیاد به سمت آشفتگی و فساد بیشتر پیش می‌رود. ممکن است برای نجات این کشور خیلی دیر باشد –مگر این‌که این افراد از کسانی که درمورد این کشور آگاهی دارند، مشورت بخواهند و به توصیه‌های آنان عمل کنند.

اگر آن‌ها با افغان‌های واقعی گفت‌وگو کرده و از آن‌ها مشورت خواسته و توصیه‌هایشان را درنظر بگیرند، این یک گام مثبت خواهد بود.

آیا امیدی برای این کار وجود دارد؟

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *