برنامه « ملی اشتغال‌زایی» ناامید کننده بود

(واکنش جنبش ضد بیکاری در پیوند به سخنرانی رییس جمهور در محفل افتتاح پروگرام ملی اشتغال‌زایی)

براساس تحقیقاتی که «جنبش ضد بیکاری» انجام داده است، بیکاری در افغانستان به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. این معضل اجتماعی، تکان‏دهنده است. نرخ بالای بیکاری و پیامد‏های سنگین آن؛ چون، فرار از کشور، خشونت‏های خانوادگی، اعتیاد به مواد مخدر، پیوستن به گروه‏های جانی و تروریست از یک‌سو و‌ بی‏توجهی دولت، کشورها و مؤسسات کمک کننده، نیروهای تاثیرگذار اجتماعی و پژوهش‏گران از سوی دیگر، این معضل اجتماعی را نگران کننده‌تر جلوه داده است. بی‏توجهی و بی‏پروایی در مقابل این معضل اجتماعی و مرض مهلک، بی‏توجهی به سلامت جامعه‏ی است که هر روز توسط این مرض، ضعیف و ناتوان می‏شود. تداوم این بی‏توجهی و بی‏پروایی، جامعه را به پرتگاه سقوط نزدیک می‏کند.

جنبش ضد بیکاری باورمند است که بیکاری یک معضل جهانی است که در هر کشوری وجود دارد. هیچ کشوری از این مسئله مستثنا نیست؛ اما نرخ بیکاری، کشورها را از هم متمایز می‏کند. در بعضی کشورها، نرخ بیکاری بالا و تکان‏دهنده است و در بعضی کشورها،‌ همان حد معمولی خود را دارد. نرخ بیکاری در افغانستان، 25 فیصد است. اوسط بیکاری بین مردان 52 فیصد و در بین زنان بالاتر از 60 فیصد می‏باشد. بیکاری بعد از امنیت، به عنوان مسئله دوم اجتماعی اکنون در افغانستان مطرح است. اما حکومت وحدت ملی از کنار این معضل اجتماعی به سادگی می‏گذرد. بی‏پروا و بی‏توجه است.

جنبش ضد بیکاری، با درک شرایط موجود و پیامدهای سنگین بیکاری، در 16 سنبله سال جاری، صدای اعتراضی خود را نسبت به شرایط موجود (وضعیت اشتغال‏زایی و نرخ بالای بیکاری) و جلب توجه سران حکومت وحدت ملی، بلند نمود و در یک راهپیمایی مسالمت‏آمیز از پیش قصردارالامان الی دروازه‏ی شمالی پارلمان این معضل را رسانه‏ی کرد و در ختم، خیمه‏ی تحصن خود را در مقابل در‏وازه‏ی شمالی پارلمان برافراشت. بعد از گذشت یک ماه و چند روز از خیمه‏ی تحصن جنبش ضد بیکاری، حکومت وحدت ملی به جزء عجز و نصیحت، پاسخ دیگری به جنبش نداشته است. بنابراین، جنبش ضد بیکاری، در ادامه‏ی راهپیمایی‏های قبلی خود، در چهارمین نافرمانی مدنی‏اش، دروازه‏ی وزارت کار و امور اجتماعی را که ارتباط مستقیم با کار دارد، بسته نمود و در قطع‌نامه‏ی پانزده ماده‏ی خود، از این وزارت و حکومت وحدت ملی خواست تا زمانی‌که به خواست‏های آن‏ها رسیدگی نشود به هیچ کارمند این اداره اجازه‏ی کار نمی‏دهند و شب و روز در پیش دروازه‏ی وزارت کار و امور اجتماعی خواهند ماند. اما به‌خاطر سناریو سازی حکومت وحدت ملی و تهدیدات امنیتی،‌ جنبش ضد بیکاری نتواست که در پیش وزارت بماند و به خیمه‏ی خود برگشت.

برافراشتن خیمه‏ی تحصن در مقابل پارلمان و دادخواهی برای سیزده میلیون انسان بیکار در افغانستان،‌ در کنار همه‏ی ناملایمات و ملالت‏های ناشی از آن،‌ نکته‏های قابل توجه وجود دارد: یکی از این نکته‏ها، حاکم بودن «بی‏سازمانی اجتماعی» در حکومت وحدت ملی است که مشکلات زیادی را در کشور به بار آورده است. از جمله معضل بیکاری. بی‏سازمانی اجتماعی، حاکی از عدم توفیق مقررات است و بر سه نوع می‏باشد: بی‏هنجاری، ستیز فرهنگی و اختلال. بی‏هنجاری،‌ به وضعیتی گفته می‏شود که مقررات به‌منظور انجام کار و فعالیت وجود نداشته باشد. ستیزفرهنگی، حاکی از وضعیت است که دو نوع مقررات متضاد وجود دارد و کنش‏گر نمی‏داند براساس کدام یک عمل کند. اختلال، وضعیت است که هم‌نوایی با مقررات موجود، وجود ندارد. بنابراین، بی‏سازمانی اجتماعی، یکی از مشخصات حکومت وحدت ملی است و شما در سیمایی هر اداره‏ی این حکومت، دیده می‏توانید و جنبش آن را در این دادخواهی خود تجربه کرده است.

وزارت کار، یکی از همان اداره‏ی است که نشانه‏های از بی‏سازمانی اجتماعی را می‏توان در آن یافت. این وزارت، با داشتن یک وزیر، چهار معین و بیش از 7600 کارمند در سراسر افغانستان، تا حالا چه کرده است؟ این وزارت به جزء اعلام روزهای رخصتی، چه برنامه‏ی برای اشتغال‏زایی و کاهش نرخ بیکاری داشته و دارد؟ آیا نداشتن معلومات بروز از بازار کار و نداشتن معلومات از نیروی کار و عدم پیش‏بینی این وزارت در مورد بیکاری و عدم تطبیق و نظارت از قانون کار، ناشی از کدام عوامل اند: نبود امکانات یا بی‏سازمانی اجتماعی؟

به نظر جنبش،‌ پیشکش کردن نبود امکانات، توجیه ناکام این وزارت برای پنهان کردن بی‏سازمانی اجتماعی حاکم در این وزارت است. برداشت جنبش از ملاقات‏های که با وزیر و رؤسای این وزارت داشت حاکی از قصه‏ی تلخ و ناکامی این وزارت است. آن قصه نتیجه‏ی همان ملاقات‏ها و جواب وزیر با این جنش است: وزارت کار و امور اجتماعی می‏گوید که ما به همه‏ی خواست‏های شما رسیدگی می‏کنیم و این خواست‏های شما جزء برنامه‏های وزارت کار و امور اجتماعی است. این وزارت، برنامه‏های کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت برای اشتغال‏زایی و کاهش نرخ بیکاری دارد. اما وقت جنبش ضد بیکاری از این وزارت می‏خواهد که‌ همین صحبت‏های خود را در یک کنفرانس مطبوعاتی در خیمه‏ی تحصن جنبش ضدبیکاری در حضور رسانه‏ها و از طریق رسانه‏ها به مردم افغانستان بیان کنید، این وزارت، عجز نشان داده و پای خود را پس می‏کشد. این امر، خود حاکی از  بی‏برنامگی این وزارت که ناشی از بی‏سازمانی اجتماعی می‏شود،‌ است.

اما بدتر از این،‌ رگه‏های بی‏سازمانی اجتماعی را شما در ارگ می‏بینید و شاید این بی‏سازمانی اجتماعی در ادارات دولتی، ناشی از بی‏سازمانی ارگ باشد. اگر خیلی تقلیل‏گرایانه برخورد نکرده باشیم، بی‏سازمانی اجتماعی را می‏توان در سخنان یکی از ارگ‏نشینان جست‌وجو کرد: «سخنرانی 15 دقیقه و 14 ثانیه‏ی غنی به تاریخ 26 عقرب، در محفل افتتاح پروگرام ملی اشتغال‏زایی» از این جهت، قابل تأمل است. این سخنرانی، روی اشتغال‏زایی و مساعد کردن زمینه‏ی کار متمرکز بود. در این سخنرانی به یکی از علت‏های بیکاری که همانا خروج نیروهای خارجی بود، اشاره شد و نیز به ایجاد پروگرام ملی کار و برنامه‏های آن پرداختند. حمایت از زارعین، پاک کردن شهر، ساختن سرک‏های قریه‏ها، ساختمان سازی و تأمین برق برای انکشاف اقتصادی و ایجاد کار از جمله برنامه‏های پروگرام ملی اشتغال‏زایی خوانده شد. با توجه به سخنان رییس جمهور و پروگرام ملی اشتغال‏زایی،  سوال اساسی این است که، بیکاری و نرخ بالای آن و پیامدهای سنگین‌اش، چون فرار از کشور، برای حکومت وحدت ملی و رییس جمهور به‌عنوان یک مسئله و معضل اجتماعی است؟ اگر هست، آیا صحبت‏های غنی در رابطه با اشتغال‏زایی، قناعت‏بخش و دوای برای این مرض مهلک می‏تواند باشد؟

جنبش ضد بیکاری، معتقد است که بیکاری به‌عنوان معضل اجتماعی بعد از امنیت، برای حکومت وحدت ملی مطرح نیست. یعنی بیکاری به عنوان یک «تهدید» برای حکومت وحدت ملی مطرح نیست. اما تحقیقات نشان می‏دهد که بیکاری بعد از امنیت، به‌عنوان مسئله‌ی اجتماعی برای شهروندان است و آن‏ها را تهدید می‏کند. ولی حکومت وحدت ملی، استراتژی فراگیر و عملی در قالب برنامه‏های کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت برای اشتغال‏زایی و بیکاری ندارد. سخنرانی غنی، مصداق خوبی بر این مدعاست. باز نکردن خیلی از مباحث مرتبط با بیکاری و نداشتن برنامه برای مبارزه با آن‏ها، چون، تخصیص بودجه برای پروگرام ملی اشتغال‏زایی، بیکاری تحصیل کرده‏ها،‌ فرار جوانان به‌خاطر کار،‌ برنامه‏ی تقاعد، اعلان بست‏های خالی ادارات،‌ ایجاد اتشه کارگری، ایجاد دفترهای کاریابی در مرکز و ولایات، جلوگیری از کار کودکان، عدم تطبیق و نظارت از قانون کار، حمایت از سکتورهای خصوصی، عدم یادآوری از علت‏های و پیامدهای  بیکاری،‌ عدم یادآوری از انواع بیکاری و … از جمله موضوعاتی‏اند که در سخنان رییس جمهور جایش خالی بود. این بی‏توجهی، ناشی از جدی نگرفتن بیکاری، عدم علاقه‏مندی و بی‏توجهی به حق شهروندان که همانا کار باشد، است. این بی‏پروایی، ناشی از بی‏سازمانی اجتماعی است که در ارگ حاکم است. جنبش به چند نکته که در  سخنا غنی برای خود جا باز نکرده بود،‌ اشاره می‏کند:

نکته اول، رییس جمهور، یاد‏آوری نکرد که بودجه‏ی پروگرام ملی اشتغال‏زایی از کجا تأمین می‏شود و چقدر است و چه صلاحیت‏ها و برنامه‏ها دارد و با چه نوع بیکاری مبارزه می‏کند؟ نکته دوم، اشتتغال‏زایی برای تحصیل کرده‏ها و جلوگیری از فرار جوانان چه برنامه دارد و هیچ تأمل بر برنامه‏ی تقاعد و اعلان بست‏های خالی ادارات دولتی که می‏تواند راه‏حل کوتاه مدت برای جذب جوانان تحصیل کرده باشد،‌ نکرد. نکته سوم، غافل بودن از عدم تطبیق قانون کار. کار کودکان یک چالش است، اما بازار کار ما شاهد کودکان کار است. چهارم، بی‏توجهی به راه‏حل‏های دیگر برای اشتغال‏زایی چون بررسی بازار کار، حمایت از سکتورهای خصوصی، ایجاد اتشه کارگری و ایجاد دفترهای کاریابی که رییس جمهور به آن نپرداخت. انتظار می‏رفت که حکومت وحدت ملی برنامه‏ی منسجم، فراگیر و عملی برای اشتغال‏زایی و پایین آوردن نرخ بیکاری داشته باشد،‌ اما بعد از گذشت یک سال،‌ برنامه حکومت وحدت ملی برای اشتغال‏زایی ناامید کننده بود.

بنابراین، جنبش ضد بیکاری، ایجاد پروگرام ملی کار را به فال نیک گرفته و اما،‌ سخنان رییس جمهور غنی را ناامید کننده می‏داند. امید است که پرواگرام ملی کار استراتژی کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت برای اشتغال‏زایی و پایین‏آوردن نرخ بیکاری داشته باشد که از خواست‏های جنبش ضد بیکاری است و برای رسیدن به این خواست‏ها مبارزه می‏کند. جنبش ضد بیکاری، خیمه‏ی تحصنش تاهنوز در مقابل دروازه‏ی شمالی پارلمان پا برجاست و برای پنجمین نافرمانی مدنی خود آمادگی می‏گیرد.

جنبش ضد بیکاری

29/8/1394

دیدگاه‌های شما
  1. سران دولت جرمن در شرایط که افغانستان سخت به مشکلات اقتصادی نظامی امنیتی و مداخله کشور نام نهاد پنجابی پاکستان پلید دشمن خاک و مردم ما و بیکاری مواجه است.

    دولت جرمن باوجود تقاضای مکرر سران حکومت افغانستان نامردانه دست به اخراج پناجویان افغان ها میزنند. باید سران دولت جرمن یک مرتبه تاریخ خود را بدقت بخوانند در جنگ جرمن ها و شوروی زمان هتلر جرمن ها شکست خورد یک عده زیاد عساکر شکست خورده با عبور از دریا آمو به خاک افغانستان پناهنده شدند گرچه افغانستان یک کشور بیچاره ناتوان از نقطه نظر نظامی در مقابل قوای شوروی سابق بود اما مردمش و دولت وقت افغانستان با غیرت مهمان نواز با شهامت از عساکر جرمن ها با پشانی باز مهمان نوازی کردند در مقابل تقاضا های مکرر و تحدیدنظامی قوای انقلابی للین راجع به تسلیمی عساکر جرمن جواب منفی دادندمردم و دولت افغانستان همه امکانات که داشتن حاضر با جنگ در مقابل شوروی حاضر بودند چرا برای افغان ها بسیار شرم و ننگ است اگر کسی که دشمن مردم و خاک ما نباشد به خانه یک افغان پناه بیاورد وی را بدشمن تسلیم نمیکند این جزی کلتور افغان ها است.

    اما متاسفانه دولت جرمن در شرایط که مردم سخت به مشکلات گوناگون مواجه است همرای مهاجرین ما نا جوانمردانه درین فصل سرمابرخورد میکنند افغان به امید یک دوست واقعی همه هست وبود خود را فروختن به هزاران مشکل خود را به جرمنی رساندن سران دولت المان باید یک مرتبه تاریخ جنگ المان و شوروی را مکرر بدقت مرور کند در زمانی جنک مردم و دولت افغانستان با عساکر شما چه نوع برخورد انسانی انجام داد و یا مانند سیاست دو دوری شما عمل کرد. حاجی صبور

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *