رضا فرزام/ نویسنده و استاد دانشگاه
تجارت آزاد، در محور دکتورین نیولیبرالهای اقتصادی قرار دارد. اقتصادانهای نیولیبرال و دیوان سالاران بینالمللی مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی، آزادی تجارت را بهعنوان مهمترین پارامتر توسعه اقتصادی برای کشورهای توسعه نیافته، تجویز میکنند. با وجودی که این سازمانها از تأثیرات منفی لیبرالیسم تجاری بالای کشورهای توسعه نیافته آگاهی دارند، اما هنوز هم از این سیاست برای باز کردن بازارهای کشورهای توسعه نیافته بر روی تولیدات کشورهای توسعه یافته و شرکتهای فراملیتی، استفاده مینمایند.
تجربه چندین دهه از تطبیق لیبرالیسم تجاری در اکثر کشورهای توسعه نیافته، نامید کننده بوده است. افزایش فقر، بیکاری و وخیمتر شدن وضعیت تولیدات داخلی، مهمترین پیامدهای تجارت آزاد برای این کشورها به شمار میرود. وارد شدن به معرکه تجارت آزاد، تنها زمانی سودآور است که تولیدات داخلی در حدی رقابت با تولیدات کشورهای توسعه یافته رسیده باشد و تمامی آمادگیهای لازم در مورد آسیبهای ناشی از آزادی تجاری وجود داشته باشد. کشورهای که چیزی برای صادر کردن ندارند و فاقد مکانیسم حمایتی از نیروی کار اند، پیوستن شان به سازمان تجارت جهانی، به جز چرخیدن در دور باطل توسعه نیافتگی، دستآورد دیگر ندارند.
اینک افغانستان، به امید دست یافتن به رشد اقتصادی بالاتر، عضو دایمی سازمان تجارت جهانی شد. افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و این پیوستن شتاب زده به سازمان تجارت جهانی، هیچ معجزهای را برای اقتصاد کشور رقم نخواهد زد. در اینجا، آسیبهای پیوستن افغانستان به سازمان تجارت جهانی به بحث گرفته شده است.
مشکل صنایع نوپا
یکی از پیش نیازهای مهم برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی، عدم حمایت از تولیدات داخلی و باز گذاشتن تجارت به روی رقابت کشورهای عضو میباشد. این پیششرط، برای کشورهای که هیچ چیزی برای صادر کردن ندارند و تولیدات داخلی آنها نیازمند حمایت میباشند، ویران کننده است. برای این کشورها، تجارت آزاد باعث افزایش مصرف تولیدات خارجی، ورشکسته شدن صنایع نوپای داخلی، گستردهتر شدن فقر و بیکاری و در نهایت کاهش رشد اقتصادی خواهد شد.
پیوستن به سازمان تجارت جهانی؛ مستلزم اصلاحات در قوانین و پالیسیهای اقتصادی است که تمامی این اصلاحات، در راستای تضعیف تولیدات داخلی عمل مینماید. بدون حمایت از تولیدات داخلی و افزایش توان رقابتی، وارد شدن در معرکه تجارت آزاد، تنها یک نتیجه در پی دارد: افزایش فقر، بیکاری و کاهش رشد اقتصادی.
بر خلاف تصور اشتباه سیاستگذاران اقتصادی کشور، که آزاد سازی تجاری را مهمترین فاکتور توسعه اقتصادی قلمداد میکنند؛ آزاد سازی تجاری، عامل توسعه اقتصادی نه بلکه پیامد توسعه اقتصادی است. آنچه که باعث توسعه اقتصادی میشود، سیاست حمایتی از تولیدات داخلی و افزایش توان رقابتی است. تجربه تاریخی نشان میدهد که هیچ کشور توسعه یافته، تا زمانی که از توانایی رقابتی تولیدات شان اطمینان حاصل نکردند، وارد تجارت آزاد نشدند. حمایت از تولیدات داخلی و افزایش توان رقابتی این تولیدات، مهمترین پیش نیاز برای استفاده از ظرفیت تجارت آزاد میباشد.
صنایع داخلی کشور در حال فروپاشی است و افغانستان هیچ چیزی قابل ملاحظه برای صادر کردن در کشورهای دیگر ندارد. در چنین وضعیت، تجارت آزاد، تنها باعث افزایش مصرف تولیدات خارجی، ورشکسته شدن تولیدات داخلی، گستردهتر شدن فقر و بیکاری و کاهش رشد اقتصادی خواهد شد.
آسیبپذیری کارگران
آزادی تجارت، با افزایش بیکاری و ایجاد حس دایمی ناامنی شغلی، کارگران در کشورهای در حال توسعه را با چالشهای جدی مواجه میسازد. برای کارگران در کشورهای مثل افغانستان، از دست دادن شغل، مسئله مرگ و زندگی است. از یک طرف، اکثر کارگران غیر ماهر و فاقد تخصصهای فنی اند که در صورت از دست دادن شغل بتوانند، شغلی جدید بیابند. از طرف دیگر، هیچ مکانیسم حمایتی – بیمههای صحی، بیکاری، آموزشی – از نیروی کار وجود ندارد. کارگرانی که در اثر آزاد سازی شتاب زده، کار خود را از دست میدهند، معمولاً به حال خود رها شده و بر تعداد افراد بیکار علاوه میشوند.
حتا طرفداران پر و پا قرص ایدیولوژی تجارت آزاد معتقدند که تجارت آزاد، برندگان و بازندگان خاص خود را دارد. بازندگان معمولاً تجارتهای است که ورشکسته میشوند و کارگرانی است که شغلهای خود را از دست میدهند. اما، بر مبنای استدلال اینها، منافع برندگان به مراتب بیشتر از ضرر بازندگان است، چون رفاه به صورت عمومی افزایش مییابد. کسانی که بیکار شدهاند، با افزایش فرصتهای کاری در حوزههای دیگر، میتوانند کار به مراتب بهتر و با دستمزد بالاتر پیدا کنند.
این استدلال در حد تیوریک بسیار شیک و قابل دفاع است و پشتوانه برای حمایت از دکتورین تجارت آزاد خلق میکند، اما در عمل این گونه نیست. افزایش بیکاری در کشورهای که هیچ مکانیسم حمایتی از نیروی کار ندارند، حتمی است.
در افغانستان 40 درصد نفوس زیر خط فقر زندگی میکند و نرخ بیکاری و کم کاری به شدت بالاست. پیوستن به تجارت آزاد، موج گستردهای از بیکاری را ایجاد خواهد کرد. این کارگران در حوزههای دیگر با دستمزد بالاتر جذب نمیشوند – چون حوزههای دیگر اقتصاد کشور توانایی رقابت با تولیدات داخلی را نداشته و امکان رشد ندارند – بلکه این کارگران به حال خود رها شده و به خیل عظیم بیکاران در کشور میپیوندند.
مشکل زراعت
زراعت یکی دیگر از آسیبپذیرترین حوزههای است که در اثر آزاد سازی تجارت، به شدت متضرر میشود. مهمترین بخش صادرات افغانستان را فراوردههای زراعتی تشکیل میدهد و بخش اعظم نفوس کشور نیز متکی به این سکتور است. تجارت آزاد میزان صادرات فراوردههای زراعتی کشور را افزایش نخواهد داد. چون از یک طرف، افغانستان چیزی قابل ملاحظه برای صادر کردن ندارد، از طرف دیگر، بازارهای محصولات زراعتی در کشورهای توسعه یافته – بر خلاف نورمهای تجارت آزاد – با دریافت میلیاردها دالر سبسایدی (یارانه)، به صورت چشمگیر محافظت شده میباشد. بنابراین، افغانستان نمیتواند، از تنهاترین امکان برای حضور گستردهتر در بازارهای جهانی استفاده نماید.
وخیمترشدن وضعیت سکتور زراعت در اثر پیوستن به تجارت آزاد، بهصورت فوری فقر و آسیب پذیری را افزایش خواهد داد. کاهش ارز حاصل از صادرات محصولات زراعتی، توانایی تولیدی کشور را بیشترتر آسبپذیر ساخته و در دراز مدت رشد اقتصادی را با محدودیت مواجه خواهد ساخت.
فشار بر بودجه دولت
کاهش تعرفههای گمرکی مهمترین پیش نیاز برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی بوده و پیوستن به تجارت آزاد مستلزم حذف و یا کاهش قابل ملاحظه در تعرفههای گمرکی میباشد. کشوری که در جریان بیشتر از سیزده سال گذشته، نزدیک به 50 درصد درآمدهای داخلیاش از مجرای گمرکات بهدست آمده است، و میزان کسر بودجهاش بهصورت قابل ملاحظه بالا میباشد، با کاهش تعرفههای گمرکی، بخشی از درآمدهای داخلیاش را از دست خواهد داد.
از دست دادن این درآمدها، از یک طرف، میزان وابستگی مالی کشور را افزایش داده و دولت مجبور خواهد شد تا میزان سرمایهگذاری در زیربناهای اقتصادی، خدمات اجتماعی مانند آموزش، صحت و بیمههای اجتماعی را کاهش دهد. از طرف دیگر، دولت برای جبران کسر بودجه، متوصل به افزایش میزان مالیات بر سایر بخشهای اقتصادی خواهد شد. هر دوی این اقدام، در دراز مدت بهصورت کاهش رشد اقتصادی تجلی خواهد یافت.
قوانین ناعادلانه تجارت جهانی
بر علاوه مشکلاتی که در بالا به آنها پرداخته شد، یک عاملی که سرخوردگیها در مورد آزاد سازی تجارتی را افزایش داده، شرایط ناعادلانهای است که از طرف کشورهای توسعه یافته اعمال میشود. قواعد، ساختارها و اصول بازی، توسط کشورهای توسعه یافته، شرکتهای چندین ملیتی و سازمانهای بینالمللی اقتصادی، طراحی شده است. این قواعد، تحت نام تجارت آزاد، شرایط شدیداً ناعالانه ایجاد کرده است. در میدان معرکه تجارت جهانی، کشورهای پیروز میشوند که از توانایی رقابتی بالاتر و قدرت تأثیرگذاری بیشتر بر سازمانها و قواعد بازی جهانی شدن، برخوردار باشند.
کشورهای توسعه نیافته مثل افغانستان، کمترین منفعت از روند جهانی شدن اقتصادی نیولیبرال بهدست میآورند، بنابراین، اکثر کشورهای توسعه نیافته – به جز موارد استثنایی – از بازندگان اصلی تجارت آزاد به شمار میروند.
حمایت قابل ملاحظه از سکتور زراعت در اروپا، آمریکا و جاپان، قانون حق مالکیت معنوی ناعادلانه، از بین بردن موانع تعرفوی بر مواد خام کشورهای توسعه نیافته و افزایش چشمگیر در تعرفههای گمرکی در مقابل تولیدات صنعتی این کشورها، موجودیت موانع غیر تعرفوی در مقابل تولیدات کشورهای توسعه نیافته – قانون قیمت شکنی، قوانین محافظتی، موانع فنی و قوانین مبدأ – خلاف نورمهای پذیرفته شده تجارت آزاد بوده که از طرف کشورهایی روی دست گرفته میشود که امروز پرچمداران جهانی شدن اقتصاد و تجارت آزاد به شمار میروند.
نتیجه گیری
آزادی تجارت برای افغانستان در اولویت قرار ندارد. آنچه برای کشور از اهمیت برخوردار است، تقویت اقتصاد داخلی، فقرزدایی و فراهم کردن فرصتهای شغلی میباشد. این اهداف با آزاد سازی تجاری قابل دسترس نخواهد بود. پیوستن شتاب زده به سازمان تجارت جهانی، در این وضعیت به شدت نابهسامان، میزان آسیبپذیریهای کشور را افزایش داده و رشد اقتصادی را در کوتاه مدت و دراز مدت با کاهش روبهرو خواهد کرد. پیوستن به سازمان تجارت جهانی، تکرار اشتباهی است که خیلی از کشورهای توسعه نیافته دیگر قبل از ما تجربه کردهاند.
تا زمانی که تولیدات داخلی در حد رقابت با تولیدات خارجی نرسند و اصلاحات دموکراتیک در ساختار اقتصاد و تجارت جهانی بهوجود نیاید، امیدواری بهبود وضعیت اقتصادی در کشورهای توسعه نیافته از طریق پیوستن به جهانی شدن، بعید به نظر میرسد.