دولت وحدت ملی افغانستان با شعار حکومتداری خوب کار خود را شروع کرد. و انصافاً در این مدتی که بر سر کار بوده حکومتداری خوب را به اوجاش هم رسانده. ولی مردم افغانستان انتظار دارند که حکومتداری خوب دیده شود. این انتظار ناشی از نگاه «دیده شودگرا»ی عوام است و متأسفانه در طول تاریخ به کشور ما لطمههای جبرانناپذیر زده است. واقعیت این است که بعضی چیزها را نمیتوان دید، چرا که خداوند مصلحت دیده که آن چیزها را نبینیم ولی به وجود شان اعتقاد و ایمان داشته باشیم. گفتم «خداوند». همین خود خداوند عظیم الشان را در نظر بگیرید. آیا ما نعوذ بالله خداوند را میبینیم؟ نمیبینیم. ولی ما وقتی که به برگ درختان نگاه میکنیم با خود زمزمه میکنیم:
برگ درختان سبز از نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
ملاحظه میکنید که نوبت که به برگ درختان میرسد، ما هر برگ را یک کتاب میبینیم، و مکلف هستیم که ببینیم، و هرقدر معرفت کردگار لازم داشته باشیم از همان یک برگ اخذ مینماییم.
حال، چرا همین روش را در مورد حکومتداری خوب هم به کار نمیبریم؟ لازم نیست که حکومتداری خوب حتماً دیده شود. مردم ما از بس نگاه سطحی به قضایا دارند فکر میکنند که اگر چیزی به نام حکومتداری خوب داشتیم حتماً مثلاً باید سرکهای ما هم خوب باشند، رشوت هم کاهش بیابد و انفجار هم از میان برود و اشتغال هم بیشتر شود و قانون هم صحیحتر اجرا شود و غیره و غیره و غیره. متوجه نیستند که حکومتداری خوب چیز ظریفی است که به آسانی تن به «دیده شدن» نمیدهد، اما آنان که اهل بصیرت و از شمار پرهیزگاران اند، آن را به تحقیق که میبینند و بدان ایمان میآورند. مثلاً من قبل از شروع کار حکومت وحدت ملی و حکومتداری خوب از هر چیز میترسیدم. شب و روزم به اضطراب میگذشت. حالا از هیچ چیز نمیترسم. چرا که در این حکومت همه چیز خود را از دست دادهام و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم که بترسم. تن رها کن تا نخواهی پیرهن. این رهایی از دست دیو ترس چیز اندکی نیست و میلیونها انسان آن را، مثل من، مدیون همین حکومتداری خوب اند. فقط یک خواهش از مردم شریف و ترسپریدهی افغانستان دارم و آن این است: حالا که ترس تان رفته، لطفاً به خواهر و مادر حاکمان تان فحش ندهید. فحش دادن از نتایج بنیادین حکومتداری خوب است، اما خواهر و مادر را به حکومتداری خوب چه کار؟ دقت بفرمایید!