محمدحسین ایثاری، استاد دانشگاه
عربستان سعودی کشوری است که به جهات مختلف دارای اهمیت و ویژگیهای منحصر به فرد میباشد. اولاً ظهور و پیدایش دین مبین اسلام در شبه جزیره عربستان میباشد و این کشور مکانهای مقدسی نظیر مکه و مدینه را در خود جا داده است که به لحاظ تقدس و معنویت آن از اعتبار خاصی در میان کشورهای اسلامی برخوردار است. از اینرو، این کشور به عنوان مقدسترین مکان اسلامی در دنیا شناخته شده است که در نزد تمامی مسلمانان از اهمیت و اعتبار ویژهای برخوردار است. تا جاییکه سالانه میلیونها مسلمان از نقاط مختلف جهان جهت ادای فریضه حج عازم این کشور میگردند. دوماً این کشور از لحاظ ذخایر نفتی، غنیترین کشور دنیا به شمار میرود و این کشور روزانه میلیونها بشکه نفت خام صادر میکند که این امر میتواند کشورهای نیازمند نفت خام را وسوسه نماید.
علیرغم این ویژگیها، هنوز عربستان سعودی به حیث یک کشور سنتی، محافظه کار و متحجر شناخته میشود؛ کشوری که در حصار فرهنگهای گذشته، سنتهای قبیلوی ماقبل تاریخ و محافظه کار خویش گیر مانده است. جدا از مسائل اقتصادی آن، این کشور یکی از بدویترین کشورهایی است که از نگاه مدنیت و توسعه فرهنگی به حساب میآید. در این کشور سنتی و محافظه کار، هویت انسانی، جایگاه انسانیت، حق شهروندی، و حق زندگی کردن از ساکنان آن گرفته شده و شهروندان آن کشور از کمترین حقوق انسانی و شهروندی برخوردار نیستند. در سرزمین وحی، زنان برای اولین بار بهصورت نمایشی در انتخابات شرکت نمودند. سنتگرایی تا جایی است که زنان حق ندارند بدون محرم از منزل خارج شوند. از طرف دیگر اقلیتهای ساکن این کشور در بدترین وضعیت زندگی بسر میبرند و از کمترین حقوق مدنی، انسانی و رفاه اجتماعی برخوردار نیستند. گروه اقلیت شیعه که در حدود 10 الی 15 فیصد ساکنان این سرزمین را تشکیل میدهند و اکثریت آنان در منطقه قطیف عربستان بسر میبرند، انواع فشار و جنایت را از سوی پولیس مذهبی این کشور تجربه کردهاند. بنا به گفتهی تاریخ نویسان و کارشناسان، اعدامهای دستهجمعی، تبعید، توقیفهای گروهی نسبت به اقلیتهای مذهبی و دینی همواره ادامه داشته است تا جاییکه سازمانهای مدافع حقوق بشر همواره نگرانی خویش را در این رابطه ابراز داشتهاند.
وجود گروه افراطی وهابی و نیروهای سلفی در این کشور میتواند یکی از دلایل اصلی در ایجاد این وضعیت نابسامان و غیرانسانی در کشور عربستان باشد. شیخ محمد ابن عبدالوهاب، موسس این مذهب، از پیروان امیر محمد ابن سعود بوده است. دوکتورین شیخ محمد همانا بسط و گسترش مذهب وهابیت در شبه جزیره عربستان میباشد. وهابیت هدف خود را بازگشت به آموزههای اصیل در قرآن و حدیث سنت پیامبر و مبارزه با دیگر گروههای دینی و مذهبی منشعب شده از اسلام میداند. این گروه با هر نوع بدعتی مخالفت میکند. وهابیت از نظر فقهی پیرو مذهب حنبلی است. محمد ابن عبدالوهاب، انسان قدرت طلب بوده که با استفاده از عقاید و باور مسلمانان سست عنصر در گذشته، تعریف جدیدی از اسلام کرده و افراد ضعیف النفس را اغوا میکرد. به گفته مورخین، دوکتورین فریبنده وهابیت از یک سو و ضعف سیستم شاهی آل سعود از سوی دیگر، موجب گردیده است تا وهابیت نفوذ خود را در شبه جزیره عربستان گسترش دهد. بهدنبال گسترش نفوذ وهابیت در شبه جزیره عربستان، این تشکیلات با استفاده از منابع مالی باد آورده در کشورهای مختلف اسلامی نفوذ کرده است. ایجاد و تقویت گروههای افراطی و سلفی یکی از اهداف اصلی این آئین میباشد. تا جاییکه امروزه گروههای افراطی و سلفی نظیر القاعده، داعش، جبهه النصره و احرار الشام توسط گروههای سلفی مرتبط با وهابیت در عربستان سعودی تمویل و تجهیز میگردند. باب گراهام، سناتور سابق حزب دموکرات در ایالت فلوریدای امریکا، میگوید که داعش محصول ایدئولوژی عربستان است. گراهام میافزاید: «داعش به گونهی مستقیم از ایدئولوژی وهابیت نمایندگی میکند و عربستان سعودی نمیتواند کنترل کند – سرطانی است که ریشه در خاندان شاهی دارد.» یکی از نویسندههای مخالف عربستان سعودی بهنام ترکی الاحمد میگوید: «برای کنترل داعش، شما باید ابتدا منابع این ایدئولوژی را بخشکانید».
با توجه به نفوذ گسترده وهابیها در منطقه و حمایت علنی از گروههای افراطی و سلفی در سوریه و افغانستان، زنگ خطر جدی متوجه ایران است. یکی از اهداف اساسی وهابیها، مبارزه و از بین بردن گروههای شیعی مورد حمایت ایران است. گروههای وهابی افراطی و سلفی مورد حمایت عربستان سعودی، از آوان تاسیس و روی کار آمدن حکومت مذهبی در ایران، نگرانی خویش را ابراز داشتهاند. این گروهها تلاش ورزیدهاند تا از گسترش نفوذ گروههای شیعی مورد حمایت ایران جلوگیری نمایند. سرکوب گروههای اقلیت شیعه در کشورهای بحرین، عربستان سعودی و یمن، بخشی از این برنامههای آنان بوده است. طبق گفتهی کارشناسان، یکی از دلایل عمده که عربستان نفت خام را با نرخ پائین عرضه میکند، رقابت با ایران و ضربه زدن به اقتصاد این کشور است. این کشور حاضر است سالانه میلیاردها دالر ضرر نماید تا بتواند به ایران ضربه اقتصادی وارد نماید. از اینرو عربستان سعودی تلاش میورزد تا به هر نحو ممکن جلو گسترش نفوذ ایران را در منطقه بگیرد. از سوی دیگر عربستان سعودی بیم آن دارد که مبادا گروههای اقلیت شیعه که در کشورهای نظیر عربستان سعودی، امارات، بحرین و یمن وجود دارند و از حمایت مالی و معنوی ایران برخوردا میشوند، خطر جدی برای حکومتهای عربی باشند. از اینرو این کشورها تلاش میورزند تا جلو گسترش نفوذ ایران در منطقه و بهخصوص کشورهای عربی را بگیرند. تشکیل ائتلاف ضد گروه حوثیها در یمن که از سوی عربستان سعودی رهبری میشود، نمونهی بارز آن است. از سوی دیگر، این فراز و نشیب در روابط تاریخی میان دو کشور به گذشتهها نیز بر میگردد. حمایت آشکار عربستان سعودی از عراق در جریان جنگ هشت ساله ایران – عراق، روابط این دو کشور را تیره کرد. همچنین تیراندازی ماموران سعودی بالای حجاج ایرانی در جریان مراسم حج در سال 1366 که منجر به قتل صدها تن گردید، حادثهی منا که در آن صدها تن از حجاج ایرانی کشته شدند و کشتار اخیر دهها تن از شیعیان عربستان میتواند انگیزههای اصلی این تنشهای دیپلوماتیک میان دو کشور باشد. همچنین خاندان آل سعود و در راس آن گروههای سلفی مورد حمایت وهابیها، تصمیم گرفته است تا یک مرکز اسلامی جهت آموزش معارف اسلامی و علوم دینی در شهر کابل ایجاد نماید. ایجاد مرکز آموزش علوم اسلامی در شهر کابل، میتواند خطر جدی برای گروههای شیعی ساکن افغانستان باشد که گفته میشود از سوی ایران حمایت میشوند. این مرکز اسلامی میتواند، در زمینهی بسط و توسعه نفوذ آئین وهابیت نیز کمک شایانی نماید و باعث بهوجود آمدن درگیریهای ایدئولوژیک مذهبی در آینده باشد.
ایران نیز یکی از کشورهای بزرگ منطقه است که از نگاه ژئوپلوتیک در جایگاه مهمی قرار دارد. این کشور قبل از انقلاب اسلامی، یکی از مهمترین کشورهای منطقه از نگاه اقتصاد به شمار میرفت و از موقف سیاسی شامخ برخوردار بود. روابط ایران با دنیای عرب همواره دارای فراز و نشیبهای زیاد بوده است. ایرانیها همواره کوشش کردهاند تا فرهنگ و تمدن ایرانی را اصیلتر و نجیبتر از دنیای عرب بدانند، در حالیکه با ظهور اسلام، این کشور تحت تاثیر اعراب قرار گرفت و این تحول و دگرگونی فرهنگی، برای ایرانیها سنگین تمام شد. با وجود این مسائل، این کشور با اقتصاد متکی به نفت، توانسته است برای مقاصد و نیات خویش در منطقه، گروههای مختلف شیعی را تجهیز، تمویل و حمایت کند؛ این گروهها نیز توانستهاند تا حدودی منافع استراتژیک ایران در منطقه را برآورده سازند. تشکیل احزاب سیاسی شیعی در دوران جهاد مردم افغانستان، یکی از اهداف بلندمدت ایران در منطقه و حضور دراز مدت آن در افغانستان بود. این گروهها توانستند در سایه نظام مطلقه ولایت فقیه و حمایت مادی و معنوی ایران در راستای اهداف دراز مدت آن کشور حرکت نمایند. هدف اصلی سپاه قدس ایران، تجهیز و تمویل گروههای غیر ایرانی مرتبط با ایران در منطقه است تا بتواند در برابر دیگر گروههای معارض ایستادگی نموده و از منافع ایران در منطقه محافظت نماید. جنگهای طولانی در افغانستان، فرصت مناسبی برای ایران بهوجود آورد تا به ایجاد، تجهیز و تمویل گروههای شیعی اقدام نماید. گروههایی که سالها در مقابل همدیگر صف آرایی کردند، ولی توانستند تا حدودی منافع ایران را در افغانستان تامین نمایند. حمایت آشکار ایران از گروههای حوثی در یمن، حزب الله در لبنان، فاطمیون در سوریه، الشعبد و سپاه بدر در عراق، میتواند موییدی بر این مدعا باشد. طبق گزارش خبرگزاریها، در ماه آگست سال گذشته، چندین کشتی متعلق به ایران به ظن حمل سلاح برای حوثیها در بندر عدن توقیف گردید. از سویی هم، ایران بارها از سوی کشورهای منطقه و جهان بهخاطر مداخله در امور کشورهای دیگر و حمایت از گروههای تروریستی در منطقه، مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
اما آنچه که مایهی نگرانی است، دو کشور اسلامی وارد یک جنگ فرقهای شدهاند. جنگی که امکان دارد سالها ادامه یابد و میتواند باعث ایجاد مشکلات مضاعف و تفرقه بیشتر در دنیای اسلام و حتا در جهان گردد. امروزه هر جایی که ترور و یا کشتاری بهوقوع میپیوندد، قتل عامی صورت میگیرد، جنگهایی که بهوجود میآید، بدان صبغهی مذهبی داده و به گروههای افراطی و تروریستی پیوند میخورد. جنگ نیابتی امروزی و اختلافات دیپلوماتیک که امروز میان ایران و عربستان وجود دارد، محصول تولید، پرورش و حمایت از گروههای افراطی است که خودشان مسئول آن بودهاند. این جنگ میتواند تبعات خطرناکی بهدنبال داشته باشد. جنگهای فرقهای و مذهبی که به مراتب خطرناکتر از گذشته خواهد بود و به اکثر کشورهای اسلامی سرایت خواهد کرد. از اینرو، گروههای افراطی از سوی دو کشور تمویل و تقویت میگردند. امروزه گروههای مسلح افراطی نظیر فاطمیون در سوریه، حزب الله در لبنان، الشعبد و سپاه بدر در عراق، حوثیها در یمن توسط ایران حمایت و مورد پشتیبانی سیاسی، مادی و ایدئولوژیکی میگردند. از طرف دیگر گروههای افراطی و سلفی نظیر داعش، القاعده، احرارالشام، جبهه النصره توسط کشورهای عربی و در راس آن عربستان سعودی، مورد حمایت و پشتیبانی قرار میگیرند.
اعدام 47 تن از شهروندان عربستان سعودی که به گفتهی مقامات سعودی متهم به اعمال تروریستی و دهشتافگنی بودند، و در میان آنان یک رهبر شیعی بنام شیخ النمر نیز وجود داشت، صفحه جدیدی از روابط خصمانه میان دو کشور را باز کرد. حمله به مناطق دیپلوماتیک عربستان در ایران از سوی افراد مشخص موجب گردید تا کشورهای عربی در پی قطع روابط دیپلوماتیک با ایران برایند که میتواند شکست فاحشی برای مقامات تهران باشد. گفته میشود، که از مجموع این افراد تنها 4 نفر آن شیعه بوده و متباقی سنی مذهب و از شهروندان عربستان بودند که متهم به اعمال تروریستی شده بودند. اعدام شیخ النمر که از سوی ایران حمایت میگردید، روابط دو کشوررا وخیمتر گردانید. گفته میشود که این شیخ شیعی بارها خواستار جدایی منطقه قطیف عربستان از این کشور بوده و درصدد ایجاد یک دولت شیعی با گرایش فکری به ایران بوده است. وی از ولایت مطلقه فقیه ایران به صراحت پشتیبانی میکرد و نسبت به آیت الله خامنهای، رهبر مذهبی ایران، اعلان وفاداری کرده بود.
دو کشور ایران و عربستان از قدرتهای بزرگ منطقه هستند و هرکدام ادعای ام القرای جهان اسلام را دارند. یقیناً روابطه خصمانه به سود هیچکدام از این کشورها نبوده و نیست. در یک چنین شرایطی، افغانستان میبایست سیاست بیطرفی اتخاذ نماید. بنابراین، انتظار میرود سران حکومت وحدت ملی سیاست خارجی خویش را مطابق با منافع علیای کشور و با عقلانیت و درایت کامل در پیش گیرند تا افغانستان وارد یک جنگ نیابتی دیگر نگردد.