چین در جنوب آسیا صلح می‌آورد؟

منبع: فارین پالیسی/نجمه منهاس +
ترجمه: حمید مهدوی


سومین نشست گروه هماهنگی چهارجانبه، ائتلافی میان ایالات متحده، چین، پاکستان و افغانستان که هدف مشترک کاهش خشونت و تامین صلح دوامدار در افغانستان را دنبال می کنند، در 6 فبروری دایر شد. در این نشست، شرکت کنندگان روی نقشه راه گفت‌وگوهای صلح میان حکومت افغانستان و طالبان توافق کردند. چین به‌طور سنتی بر اساس اصل عدم مداخله در کشورهای دیگر فعالیت کرده است و در نتیجه، از [دخالت] در امور داخلی افغانستان دست نگهداشته است. با این حال، مجموعه‌یی از منافع در افغانستان و منطقه در نقش فعال چین در گفت‌وگوها نهفته می‌باشد.
این کشور، در حالی‌که در ایفای چنین نقش کلانی در سیاست جنوب آسیا یک تازه‌وارد است، اما به دلیل این‌که از روابط قابل اعتمادی با حکومت‌های افغانستان، پاکستان و هم‌چنین طالبان برخوردار است، در این مذاکرات جایگاه منحصر به‌فردی را دارا می‌باشد. چین با طالبان تاریخ روابط طولانی دارد که با روابط تجارتی آن‌ها در دهه 1990، زمانی‌که طالبان در افغانستان در قدرت بود، آغاز می‌شود. برای چین، علت وجودی این روابط تاحد زیادی این بود که این کشور می خواست طالبان اویغورهایی را که برای آموزش ستیزه‌جویی به افغانستان می‌رفتند، تحت کنترول داشته باشد. لو شولین، سفیر چین در پاکستان در نوامبر سال 2000 با ملاعمر ملاقات کرد تا از او ضمانت دریافت کند که طالبان «به هیچ گروهی اجازه نخواهد داد با استفاده از قلمرو شان» به چین حمله کند. تا این حد آن‌ها هم‌چنان با شورای کویته تماس‌شان را حفظ کرده‌اند. در اوایل سال گذشته، نشست سری حکومت افغانستان و طالبان توسط چین در ارومقی سازمان‌دهی شده بود تا روند صلح از سرگرفته شود.
از لحاظ تاریخی، چین از نزاع در سیاست «بازی بزرگ» در افغانستان دور مانده است. حامد کرزی بارها تلاش کرد چین را متقاعد بسازد از نفوذش بر پاکستان برای مهار نمودن طالبان استفاده کند که فایده‌یی به‌دنبال نداشت. نخستین سفر خارجی رییس جمهور غنی به چین بود، جایی‌که او وعده‌های کمک اقتصادی و هم‌چنین شرکت در روند صلح «افغانی و به رهبری افغان‌ها» دریافت کرد.
روابط استراتیژیک چین با پاکستان بیش از 60 سال سابقه دارد که تعاملات اقتصادی، نظامی و سیاسی را در بر می‌گیرد. چین بزرگ‌ترین تامین‌کننده سلاح به پاکستان است و در اعمار نیروگاه هسته‌یی در چشمه واقع در ولسوالی میانولی ایالت پنجاب و هم‌چنین شاهراه قراقروم که هردو کشور را با هم وصل می کند، کمک کرده است. ‌رهبران پاکستان این روابط را «عمیق‌تر از عمیق‌ترین دریا، بلندتر از همالیا، شیرین‌تر از عسل و مقاوم‌تر از مقاوم‌ترین فولاد» توصیف کرده‌اند. چین متمایل است از قدرت اقتصادی‌اش برای اعمال نفوذ بر پاکستان از طریق راهرو اقتصادی چین و پاکستان (OPEC) و بر افغانستان از طریق وعده‌های کمک و سرمایه‌گذاری استفاده کند.
چین، فراتر از خواست ثبات در همسایه جغرافیایی‌اش و متوقف کردن سیل قاچاق تریاک به بازارهای این کشور، دلیل مبرم‌تر از روابط دوجانبه برای دنبال کردن صلح دارد. جنگ در افغانستان به مرزهای خود این کشور نیز سرایت کرده است و اجتماع اویغورهای چین را که حد اقل 43 درصد جمعیت ایالت سین‌کیانگ در مرز غربی این کشور را تشکیل می‌دهند، افراطی ساخته است. اویغورهای زیادی که مدتی را در افغانستان سپری کرده‌اند و در بسیاری از موارد با جنبش اسلامی ازبکستان آموزش دیده‌اند، در جنبش ستیزه‌جویی در سین‌کیانگ دخیل بوده‌اند. استفاده از اویغورها در جنبش جهاد اسلامی در افغانستان یک موضوع تنش‌آفرین میان چین و پاکستان باقی مانده است، زیرا چین معتقد است که پاکستان برای کنترول آن‌ها به اندازه کافی تلاش نمی‌کند. در جریان چند ماه گذشته، پکن اظهار نگرانی کرده است که صدها اویغور سین‌کیانگ را ترک کرده و به داعش در عراق و سوریه پیوسته‌اند. سال گذشته، حکومت تایلند نیز اویغورها را به دست داشتن در بمب‌گذاری در معبدی در بانکوک که بیش از 20 تن را کشت، متهم کرد. در حالی که چین اقدامات جدی‌یی را برای متوقف ساختن اویغورها و محدود کردن آزادی دینی آن‌ها روی دست گرفته است، این کشور هم‌چنین درک کرده است که راه حل مبارزه با تروریزم این کشور به صلح و ثبات بیشتر در منطقه نهفته است.
چین منافع متعدد در افغانستان دارد که بهره‌برداری منابع طبیعی دست‌نخورده این کشور به‌شمول آهن و مس، تعهد 330 میلیون کمک و باتوجه به نزدیکی افغانستان به کشورهای آسیای میانه، جایی که چین میلیاردها دالر را به عنوان بخشی از ابتکار عمل جاده ابریشم‌اش تعهد کرده است، برقراری روابط اقتصادی نزدیک‌تر را شامل می‌شود. چین صرف در سال 2015 قراردادهایی به ارزش بیش از 46 میلیارد دالر با پاکستان به عنوان بخشی از «راهرو اقتصادی چین-پاکستان» امضا کرد که شبکه‌های جاده، خط آهن، فایبر نوری و انرژی را شامل می‌شود. با این‌حال، یک افغانستان امن و با ثبات یک پیش‌شرط لازم برای تجارتی است که با قادر ساختن چین به فروش کالا و خدماتش به آسیای میانه و اروپا، دسترسی اقتصادی این کشور به این مناطق را توسعه می‌دهد.
افزایش سرمایه‌گذاری اقتصادی چین برای افغانستان نیز خوب است. در سال 2007، یک شرکت دولتی چین امتیاز استخراج معدن مس عینک را که تقریبا در 25 مایلی جنوب‌شرق کابل واقع شده است، خریداری کرد. اما این سرمایه‌گذاری تا کنون به دلیل ناامنی در منطقه‌یی که توسط ستیزه‌جویان طالبان احاطه شده، سودی نداشته است. هم‌چنین چین پیشنهاد ایجاد یک خط آهن از کابل به سن‌کیانگ را نیز داده است. در این صورت، افغانستان فرصت تبدیل شدن به یک بندر مهم حمل‌ونقل برای پروژه OBOR چین و بازاری برای کالاهایی این کشور را دارد. اشرف‌غنی، رییس جمهور افغانستان، سال گذشته در سخنرانی‌یی در شورای روابط خارجی [کشورها] گفت: «بدون افغانستان، آسیای میانه، آسیای جنوبی و مرکزی، شرق آسیا و غرب آسیا با هم وصل نخواهند شد».
قرار فعلی گروه هماهنگی چهار جانبه پتانسیلی برای دستیابی به پیشرفت در منطقه ارائه می‌دهد، در حالی‌که ایالات متحده منحیث ضامنی برای حکومت افغانستان عمل می‌کند و چین نقش مشابهی را برای پاکستان در جریان گفت‌وگوها به‌عهده دارد. شرکت چینی‌ها در این گفت‌وگوها به چین اجازه می‌دهد تا با یک چشم‌انداز متقابلی به سوی امنیت منطقه، با ایالات متحده در افغانستان داخل یک تعامل رسمی شود. این مشارکت هم‌چنین سوء ظن افغان‌ها نسبت به نیت پاکستانی‌ها در جریان گفت‌وگوها را کاهش خواهد داد. سرانجام، این مشارکت نشان می‌دهد که چین تصمیم گرفته است نمی‌گذارد پاکستان به تنهایی با اسلام‌گرایان در این منطقه مبارزه کند.
حکومت افغانستان شدیدا می‌خواهد روند صلح به‌زودی به نتیجه‌یی دست یابد، چیزی که در بیانیه‌های حکمت کرزی، معیین وزیر خارجه که در آغاز گفت‌وگوهای گروه هماهنگی چهارجانبه خواهان دوماه ضرب‌الاجل شد، انعکاس یافته است. برای این‌که مطمئین باشیم این گفت‌وگو نظر به گفته طالبان «یک امر یک‌طرفه» نیست، مهم است طالبان را در اسرع وقت به میز مذاکره بکشانیم، حتا اگر این کار به معنای دادن امتیازات توسط حکومت افغانستان به آن‌ها باشد. در حالی‌که گفت‌وگوهای گروه هماهنگی چهارجانبه به دلیل ترس از حملات بهاری طالبان در بهار پیش رو به سرعت پیش برده می‌شود، شرکت‌کنندگان در گروه هماهنگی چهارجانبه احتمالا باید صبر کنند و ببینند که آیا دخالت چین در این روند طالبان را به میز مذاکره خواهد کشاند و سرانجام ثمره‌یی برای مردم افغانستان خواهد داشت یا خیر.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *