غرقاب خشونت

به نظر می‌رسد که به تعداد بن‌بست‌های بی‌شماری که در زنده‌گی ما شهروندان افغانستان وجود دارند، محرک‌های خشونت هم وجود دارند. به همین خاطر، همان‌گونه که از در و دیوار زنده‌گی ما حرمان و نرسیدن و ناامیدی می‌بارد، غرقاب خشونت نیز کمتر جایی برای تحمل و مدارا گذاشته است. هرچند شیوع خشونت با نشانه‌ها و اشکال گوناگون‌اش از بس فراگیر است، خشونت دیدن و خشونت ورزیدن برای ما پاره‌یی نسبتا طبیعی از زیست جمعی شده، با وجود این قبلا جاهایی مانده بودند که رخداد خشونت در آن جاها تکان‌دهنده و غیرقابل‌قبول شمرده می‌شدند. صحن پارلمان و صحنه‌ی گفت‌وگوهای تلویزیونی از جمله‌ی مکان‌هایی بودند که وقتی عرصه‌ی خشونت می‌شدند، مردم معمولا نظر مثبتی نسبت به آن نداشتند. اکنون به نظر می‌رسد این‌گونه جاها نیز از حوزه‌های معمول وقوع خشونت محسوب می‌شوند.
برخورد دو تن از نماینده‌گان احزاب در تلویزیون 1 انعکاس گسترده‌یی در رسانه‌های انترنتی داشت. آن‌چه جریان اکثریت در واکنش به این رخداد را تشکیل می‌داد، همان جریانی بود که از خشونت در یک رسانه‌ی پربیننده استقبال می‌کرد. در فیس‌بوک، اکثر کسانی که آن صحنه‌ی مشت‌زنی را دیده بودند شروع خشونت فیزیکی توسط یکی از اشتراک‌کننده‌گان میزگرد را تایید کردند و گفتند که اگر خودشان به جای آن شخص می‌بودند نیز عملی مشابه یا شدیدتر می‌کردند.
آن‌چه نرمال شدن خشونت، حتا در یک میزگرد تلویزیونی، را نگران‌کننده‌تر می‌کند، برخورد حیرت‌انگیز مسئولان تلویزیون 1 است که آن قسمت از برنامه را که حاوی خشونت متقابل دو میهمان‌شان بودند، به تیزر تبلیغاتی تلویزیون خود تبدیل کردند تا از این طریق مخاطبان بیشتری را پای برنامه‌ی خود بنشانند. این کار معنایی جز این ندارد که نه‌فقط میهمانان برنامه‌های تلویزیونی و نه‌تنها کسانی که به‌عنوان بیننده پای تلویزیون‌ها می‌نشینند، طرفدار خشونت‌اند و خشونت را کانالی مشروع برای بیان قهر خود می‌دانند، که حتا مسئولان تلویزیون‌ها که قاعدتا باید با ریزه‌کاری‌های حرفه‌یی پخش برنامه‌ها بیشتر آشنا باشند نیز از جاذبه‌ی خشونت بیرون رفته نمی‌توانند. این وضعیت همان غرقاب خشونت است که رفته‌رفته همه‌ی ما را در کام خود خواهد کشید.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *