بخش دوم و پایانی
پیامدها برای منافع ایالات متحده
درحالیکه ریییسجمهور ایالات متحده بارک اوباما، و دیگر مقامات امریکایی، در اوایل سال 2013 و در کنفرانسهای بینالمللی متعددی اظهار داشتند، اهداف ایالات متحده در افغانستان شامل هدفقراردادن بقایای القاعده و دیگر گروهها شامل داعش خراسان میشود تا آنها را از راهاندازی حملاتی در خاک ایالات متحده ناتوان سازد. همچنین دیگر اهداف آموزش، کمک، و مشاوره به نیروهای افغانستان با هدف قادرساختن افغانستان به تامین امنیت خود را در بر میگیرد. برای تضمین دستیابی به این اهداف، سیاست ایالات متحده بر تقویت نیروهای امنیت ملی، ایجاد مشارکت سیاسی و امنیتی قوی با افغانستان، حمایت از روند صلح در افغانستان، تقویت همکاریهای منطقهیی، و تقویت رشد اقتصادی در این کشور متمرکز است. این اهداف همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است.
سقوط دولت وحدت ملی یا تصرف یک یا چند منطقهی شهری عمده توسط طالبان، منافع ایالات متحده را به شیوههای مختلفی آسیب میزند. نخست اینکه هر دو احتمال میتواند منجر به افزایش تعداد گروههای اسلامگرای افراطی در افغانستان شود که در افغانستان فعالیت دارند. گرچه رهبری مرکزی القاعده بهشدت توسط حملات هوایی مداوم ایالات متحده تضعیف شده است، اما شاخهی محلی القاعده، حضور خود را در مناطقی در جنوب و شرق افغانستان افزایش داده است. نیروهای ایالات متحده و افغانستان حملاتی را علیه اردوگاههای القاعده در ولایت قندهار در ماه اکتبر 2015 راهاندازی کردند، اما القاعده همچنان به اجرای عملیات در ولایتهایی مانند قندهار، کنر، ننگرهار، هلمند، غزنی و لوگر ادامه میدهد. پیشرفت عمدهیی توسط طالبان احتمالا به القاعده و دیگر گروههای تروریستی از جمله تحریک طالبان پاکستان، شبکهی حقانی، داعش خراسان، و لشکر طیبه فرصت خواهد داد حضور خود را در افغانستان افزایش دهند. داعش خراسان به رهبری حافظ سعیدخان و معاونش ابو بکر، از جایگاه مستحکمی در ولایت ننگرهار برخوردار است.
دوم، سقوط دولت وحدت ملی و جنگی فزاینده میتواند باتوجه به اینکه هند، پاکستان، ایران و روسیه از ترکیب متفاوتی از نیروهای دولت مرکزی افغانستان، شبهنظامیان محلی و گروههای شورشی حمایت میکنند، بیثباتی در منطقه را افزایش دهد. این مساله میتواند نیروهای محلی و ملی افغانستان را بیشتر ناتوان سازد. کنترل روبهرشد طالبان در افغانستان و افزایش گروههای شبهنظامی، همچنین میتواند اصطکاکهای منطقهیی را، از جمله میان دو کشور مسلح هستهیی پاکستان و هند، بیشتر سازد. درگیریهای فزاینده و افراطیگری در پاکستان نیز به نوبهی خود نگرانیها را در رابطه با امنیت انبارهای هستهیی آن بالا میبرد. بهعلاوه، این احتمالات قطعا تعداد پناهندگان را از این منطقه بیشتر میکند. به گفتهی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، پناهندگان افغانستان در حالحاضر دومین گروه بزرگ را در میان پناهندگان به اروپا تشکیل میدهند.
سوم، تصرف مناطق استراتژیک توسط طالبان میتواند این ایده –هرچند نادرست- را درمیان تعدادی از کشورها و سازمانها پرورش دهد که امریکا یک متحد قابلاعتماد نیست. اسلامگرایان افراطی بهاحتمالزیاد پیشرفتهای طالبان را در میان فعالیتهای جهادیهای سلفی در آفریقا، شرق میانه و آسیا شکست دیگری برای غرب، میبینند. اگرچه تعدادی از مقامات ایالات متحده ممکن است ترجیح بدهند که متحدان ایالات متحده و همسایگان افغانستان، رهبری را برای ایجاد ثبات در افغانستان به دست بگیرند، شانس موفقیت زیادی وجود دارد. بیشتر متحدان اروپایی نشان دادهاند که آنها در صورت خروج امریکا از افغانستان، نیروهای نظامی خود را خارج خواهند ساخت. در اینصورت، تنها قدرتهای منطقهیی و منافع متضاد آنها باقی میمانند.
گزینههای پیشگیرانه
ایالات متحده گزینههای متعددی برای پیشگیری از رخدادن این احتمالات دارد.
یک: گزینههایی برای کاهش احتمال سقوط دولت
ایالات متحده میتواند با تمرکز بر تلاشهای دیپلماتیک، بهویژه برای برگزاری انتخابات پارلمانی و شورای منطقهیی و همچنین لویه جرگه، به حلوفصل مهمترین چالشهای سیاسی افغانستان کمک کند. دیپلماتهای ایالات متحده و مقامات کاخ سفید در مذاکراتی که منجر به توافق سیاسی برای شکلگیری دولت وحدت ملی شد تاثیر عمدهیی داشتند. یکی از تفرقهانگیزترین مسایل، اصلاحات انتخاباتی است که شامل نقش و ساختار کمیسیون مستقل انتخاباتی میشود. دیپلماتهای ایالات متحده میتوانند نقش مهمی در کمک به میانجیگری مصالحهیی بهمنظور اجرای اصلاحات انتخاباتی و فراهمآوردن کمکهای مالی و پشتیبانیهای فنی داشته باشند، که درنتیجهی آن انتخابات سرانجام برگزار شود. بنابراین، تلاشهای دیپلماتیک ایالات متحده انتظارات مبنی بر موفقیتآمیزبودن مذاکراتی که منجر به توافق شوند را برآورده نساخته است. یک گزینهی مرتبط این است که برای برگزاری انتخاباتهای پیش رو، با دولت افغانستان و سازمانهایی مانند یوناما همکاری صورت بگیرد.
دوم، دیپلماتهای ایالات متحده میتوانند همکاری نزدیکتر با بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، و همکاران بزرگ مالی را برای بهبود وضعیت وخیم اقتصادی و چالشهای حکومتداری در نظر داشته باشند. دیپلماتهای ایالات متحده، بهجای تمرکز بر طیف گستردهیی از مسایل اقتصادی، بهتر است بر پیامدهایی تمرکز کنند –مانند برداشتهای کشاورزی ضعیف، افزایش بیکاری، کمبود طولانیمدت انرژی- که بهشدت میتوانند مخالفتها و نارضایتیهای عمومی نسبت به دولت را افزایش بدهند. قطع انرژی برق که در ماه جنوری 2016 درپی تخریب منبع اصلی تامین انرژی کابل توسط طالبان رخ داده بود، میتواند موجب کاهش اعتماد و افزایش نارضایتیهای عمومی علیه دولت شود، بهویژه اگر برای مدت طولانی رخ بدهد.
مجموعهی سومی از گزینهها، شامل هماهنگی بیشتر با کشورهای منطقه در رابطه با مسایلی همچون کاهش کمکهای خارجی به گروههای شورشی، تشویق برای حمایت بیشتر از کابل، و افزایش تلاشها برای صلح میشود. ایالات متحده همچنین میتواند بخش قابلملاحظهیی از پرداختها و حمایتهایی را که برای پاکستان در نظر گرفته شده است را تا زمانی که وزارت دفاع در برابر کنگرهی این کشور تصدیق کند که پاکستان گامهایی را برای دستگیری مقامات ارشد طالبان و شبکهی حقانی در پاکستان برداشته است، متوقف سازد. در مذاکرات صلح، بهویژه باتوجه بهاینکه افزایش نقش چین در روند آشتی تاکنون نتایج چندانی در بر نداشته است، ایالات متحده میتواند نقشی فعالتر در گفتوگوها ایفا کند. ایالات متحده در هماهنگی با کابل، ممکن است شاملکردن اعضای طالبان در لویهجرگهی آینده را نیز بررسی کند.
دو: گزینهها برای کاهش احتمال تصرف مناطق شهری توسط طالبان
ایالات متحده میتواند کاهش بیشتر نیروهای ایالات متحده در افغانستان را متوقف ساخته و یا حتا تعداد این نیروها را افزایش داده و نقش آنها را بازتعریف کند. آنها میتوانند برای نیروهای افغانستان آموزش، مشاوره و کمک فراهم آورده، آنها را در جنگها همراهی کرده و همچنین ماموریتهای مستقیم اجرا کنند. بهعلاوه، آنها میتوانند با ارایهی اطلاعات، نظارت، و شناسایی اهداف، توانایی نیروهای افغانستان را تکمیل کنند و همچنین پشتیبانی هوایی نزدیک را افزایش دهند. ایالات متحده میتواند اختیارات قانونی ایالات متحده در جنگ با تروریسم را بهمنظور هدفقراردادن فعالانهی اعضای شبکهی حقانی و طالبان گسترش دهد. در حالحاضر، نیروهای ایالات متحده تنها میتوانند عوامل القاعده و داعش خراسان را در افغانستان هدف قرار دهند، مگر در شرایطی که افراطگرایان در حال طراحی حملاتی علیه ایالات متحده یا سایر نیروهای بینالمللی هستند، و یا در موارد اضطراری که دولت افغانستان از ایالات متحده درخواست کمک کرده باشد. همچنین ایالات متحده میتواند اختیارات نیروهای این کشور را برای آموزش نیروهای افغانستان در سطوح مختلف افزایش دهد.
ایالات متحده میتواند حمایتهای مالی بینالمللی از نیروهای امنیت ملی افغانستان را در سطح فعلی حفظ کرده –یا افزایش دهد- و از کاهش حقوق نیروها پیشگیری کند. کاهش حمایتهای بین المللی و رشد تولید ناخالص داخلی، روحیه و توانایی نیروهای افغانستان برای دستیابی به تعداد تعیینشده را تضعیف کرده است. در حالحاضر تعداد در نظر گرفتهشده برای اردوی ملی افغانستان، 187000 نفر، پولیس ملی افغانستان 157000 نفر، واحدهای ویژهی پولیس 6000 نفر، پولیس محلی 45000 نفر، و نیروهای هوایی افغانستان 8000 نفر در نظر گرفته شده است. بهعلاوه، ایالات متحده میتواند بهمنظور ارایهی کمکهای امنیتی بیشتر، دیگرکشورها –ازجمله هند، روسیه و دولتهای اروپایی- را نیز تشویق کند.
در نهایت، ایالات متحده میتواند با راهاندازی طیف گستردهیی از عملیاتهای استخباراتی، و تماس با رهبران سرخوردهی طالبان در هماهنگی با دولت افغانستان، شکافها در درون جنبش طالبان را بیشتر کند. یکی از فرصتها برقراری ارتباطات بیشتر با –و حتا حمایت- گروههایی مانند شورای عالی امارت اسلامی به رهبری ملا محمد رسول است. این شورا از اعضای سابق طالبان تشکیل شده و در اواخر سال 2015 بهعنوان یکی از گروههای مخالف طالبان ظهور کرد.
گزینههای معتدلکننده
ایالات متحده میتواند اقدامات متعددی برای تخفیف عواقب ناشی از فروپاشی دولت یا تصرف مناطق شهری توسط طالبان انجام دهد.
یک: گزینهها در صورت فروپاشی دولت
باتوجه به نوع فروپاشی دولت، مقامات ارشد ایالات متحده میتوانند با مداخلات دیپلماتیک اضطراری، برای دستیابی به توافقی میان رییسجمهور غنی، رییس اجراییه عبدالله، و نخبگان سیاسی تاثیرگذار میانجیگری کنند. همچنین مشورت با قدرتهای منطقهیی –مانند چین، هند، ایران، پاکستان، و روسیه- و کشورهای پیشرو که در ماموریت پشتیبانی قاطع ناتو سهم دارند نیز میتواند برای یافتن یک راهحل کارآمد برای مسالهی فروپاشی دولت، اهمیت زیادی داشته باشد. باتوجه به سناریوهای مختلف، سیاستگذاران ایالات متحده میتوانند از گزینههایی برای اصلاحات در دولت، یافتن جانشینی برای عبدالله بهعنوان رییس اجراییه و یا حتا تشویق مردم افغانستان برای برگزیدن یک رهبر جدید از طریق انتخابات ریاستجمهوری حمایت کنند. در شرایطی که افغانستان با یک چالش اقتصادی حاد مواجه است که مشروعیت دولت را زیر سوال برده است، ایالات متحده میتواند با همکاری سازمانهای مرتبط بینالمللی (مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی) و دولتها (مانند اعضای اتحادیهی اروپا) برای فراهمآوردن یک بستهی مالی اضطراری همکاری کند.
دو: گزینهها در صورت تصرف مناطق شهری توسط طالبان
برای ممانعت از پیشروی طالبان، ایالات متحده میتواند از طریق نیروهای عملیات ویژهی امریکا و نیروهای هوایی، کمکهای اضطراری برای بازپسگیری مناطق تحت کنترل طالبان فراهم کند. ایالات متحده همچنین میتواند هلیکوپترهای جنگی و هواپیماهای بال ثابت بیشتری مستقر کرده، نقش نظارتی، استخباراتی، و شناسایی و دیگر گزینهها برای توانمندساختن نیروهای افغانستان را افزایش دهد. بهعلاوه، این کشور میتواند ناتو و دیگر متحدان را که در ماموریت پشتیبانی قاطع همکاری میکنند، برای تقویت نیروها (شامل مشاوران و مربیان) و تجهیزات تحت فشار قرار دهد.
بهمنظور اجتناب از مداخلهی مستقیم در جنگ، بهجای افزایش نیروهای امریکایی و دیگر کشورها، ایالات متحده میتواند حمایتهایی برای نیروهای ملی و محلی افغانستان ارایه دهد. این حمایت میتواند شامل تجهیز نیروی هوایی افغانستان با هواپیماها و هلیکوپترهای حملهی بیشتر باشد. در نهایت، ایالات متحده میتواند پاکستان را برای حمایت از طالبان و متحدان این گروه، از جمله شبکهی حقانی، با قطع تمام یا بخش زیادی از کمکهای ایالات متحده مجازات کند. برای مثال، کنگرهی ایالات متحده میتواند با درنظرگرفتن شرایطی برای ارایهی بخشی از کمکهای نظامی ایالات متحده، درخواست برای فراهمکردن شواهدی مبنی بر هدف قراردادن گروههای شبهنظامی مستقر در پاکستان که در افغانستان عملیات اجرا میکنند، در این روند تاثیرگذار باشد. از آنجا که ایالات متحده اهداف مهم دیگری نیز در پاکستان دارد –از جمله حمایت از جنگ علیه گروههای تروریستی مانند طالبان پاکستانی-، کمکها و حمایتها برای این اقدامات و برنامههای توسعهی مدنی باید از این شرایط مستثنی باشند.
توصیهها
ایالات متحده، باتوجه به قابلیتهای ارتش، سرمایه و نفوذ بینالمللی، مهمترین بازیگر خارجی در افغانستان است. بهطور کلی، سیاست ایالات متحده باید با هدف ایجاد اجماع سیاسی بیشتر در افغانستان، حمایت از صلح با طالبان، تشویق قدرتهای منطقهیی برای حمایت از کابل، و تقویت نیروهای امنیتی افغانستان بهگونهیی که قادر باشند بدون دخالت عوامل خارجی با تهدیدات داخلی مقابله کنند تنظیم شود. برای پیشبرد این اهداف، سیاستگذاران ایالات متحده باید مراحل ذیل را اجرا کنند:
یک: متمرکزساختن تلاشهای دیپلماتیک ایالات متحده بر حلوفصل چالشهای سیاسی حاد
مهمترین اولویت سیاسی واشنگتن باید متمرکزساختن تلاشهای دیپلماتیک ایالات متحده بر همکاری با دولت و نخبگان سیاسی افغانستان برای دستیابی به اتفاقنظر در مسایلی مانند اصلاحات انتخاباتی باشد. ایالات متحده باید بر کمک به کابل و «یوناما» برای صدور کارتهای رایدهی جدید، مشخصساختن مراکز، آموزش کارمندان حوزههای رایدهی، و تامین امنیت انتخابات آینده تمرکز کند. برگزاری انتخابات پیش از انجام اصلاحات انتخاباتی، کار عاقلانهیی نیست و افغانستان نباید پیش از دستیابی به اجماع گستردهتری بر هدف نهایی لویه جرگه، اقدام به برگزاری آن نماید. برگزاری انتخابات پارلمانی و منطقهیی با سازماندهی ضعیف همراه با فساد، و یک لویهجرگهی جنجالبرانگیز، میتواند بیش از آنکه فایدهیی داشته باشد، بیثباتی بیشتر به بار آورد. بهعلاوه، واشنگتن باید به تشویق تلاشهای دیپلماتیک منطقهیی برای روند صلح با طالبان، ازجمله بررسی امکان دعوت از طالبان برای شرکت در لویهجرگهی آینده ادامه بدهد.
دو: رسیدگی به شکایات اقتصادی که میتواند جرقهیی برای ناآرامیهای خشونتآمیز باشد
ایالات متحده همچنین باید در همکاری با بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، و همکاران مالی اصلی برای مقابله با نارضایتیهای اقتصادی که میتواند بهشدت مشروعیت سیاسی دولت را تضعیف کند؛ مانند بیکاری، برداشت کشاورزی ضعیف، بحران برق، یا ورشکستگی بانک، همکاری داشته باشد.
سه: حفظ تعداد و برنامهی فعلی نیروهای نظامی ایالات متحده تا پایان دولت اوباما
ایالات متحده تقریبا 10000 نیرو در افغانستان دارد، و 6000 نیرو در ماموریت پشتیبانی قاطع تحت رهبری ناتو است. رییسجمهور اوباما باید از کاهش شمار نیروهای ایالات متحده، همان کاری که وعده داده بود تا پایان دورهی ریاستجمهوریاش به انجام برساند، خودداری کند. اگرچه این میتواند بهمعنای تغییر اظهارات او در ماه اکتبر 2015 باشد، حفظ تعداد فعلی ده هزار نیرو، برای کاهش احتمال پیشروی طالبان حیاتی است. اوباما ممکن است چنین استدلال کند که حضور پایدار ایالات متحده در افغانستان برای عملیاتهای ضدتروریستی علیه القاعده و دولت اسلامی ضروری است. افغانستان اهمیت زیادی در مبارزهی جهانی علیه افراطگرایان خشونتطلب داشته باشد. برخلاف کشورهای اسلامی دیگر، رهبران افغانستان تمایل دارند که نیروهای ایالات متحده در این کشور باقی بمانند. کاهش حضور نیروهای امریکا به 55000 نفر، میتواند در حقیقت به معنای پایاندادن به قابلیت ایالات متحده برای آموزش، مشاوره، همراهی و کمک به نیروهای نظامی ملی و محلی افغانستان باشد. دولت اوباما باید عناصر تقویتکنندهی استخباراتی و پشتیبانی هوایی نزدیک را تا سال 2017 حفظ کند. باتوجه به اینکه شرایط در افغانستان در مدت باقیماندهی سال 2016 چه تحولاتی خواهد داشت، دولت بعدی میتواند تعداد، نوع، وضعیت، اختیارات، و اولویتهای نیروهای نظامی در افغانستان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد. ایالات متحده باید همکاری نزدیکی با کشورهایی داشته باشد که در ماموریت پشتیبانی قاطع ناتو شرکت دارند، تا بتواند تعداد و نقشهای فعلی آنها را حفظ کند. بازیگران اصلی فعلی، شامل ایتالیا در غرب با حدود 800 سرباز، آلمان در شمال با حدود 800 سرباز، و ترکیه در مرکز با 500 نیرو میشود. نقش امنیتی پایدار امریکا و ناتو اهمیت زیادی دارد، چراکه نقش گستردهتر نظامی برای بسیاری از همسایگان افغانستان میتواند یا غیرعملی باشد (مردم افغانستان هنوز بهدلیل تهاجم شوروی در دههی 1980 علیه روسها هستند)، یا رقابتهای منطقهیی امنیتی را افزایش میدهد (نقش امنیتی گستردهتر هند به احتمال زیاد برخورد با پاکستان را افزایش میدهد)، و یا منافع امریکا را تضعیف میکند (نقش قدرتمندتر امنیتی ایران احتمالا نتیجهی معکوسی برای واشنگتن خواهد داشت).
چهار: کاهش محدودیتها برای نیروهای ایالات متحده در افغانستان
نیروهای ایالات متحده توسط مراجع قانونی از هدف قراردادن رهبران طالبان و شبکهی حقانی، جز در شرایط فوقالعاده، منع شدهاند. رییسجمهور اوباما باید اختیارات جدیدی برای حمله بر طالبان و شبکهی حقانی به نیروها اعطا کند، همان کاری که در ماه جنوری 2016 در مورد داعش خراسان انجام داد. همچنین اوباما باید محدودیتها برای نیروهای ایالات متحده را برای آموزش نیروهای افغانستان در سطوح پایین را کاهش دهد.
پنج: حفظ پشتیبانی ایالات متحده برای نیروهای امنیتی و دفاع ملی افغانستان
در طی چند دههی گذشته، هیچ کدام از دولتهای افغانستان قادر نبودهاند تا بدون پشتیبانی قدرتهای خارجی جایگاه خود را حفظ کنند. این امر در رابطه با نیروهای امنیتی افغانستان نیز در زمان مواجهه با تهدید امنیتی جدی، مانند امروز، صدق میکند. حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان، برای امریکا و متحدان آن بسیار کمهزینهتر از اعزام تعداد بیشتری از نیروهای امریکایی و ناتو خواهد بود. ایالات متحده در سال مالی 2015، 4.1 میلیارد دالر و در سال مالی 2016، 3.8 میلیارد دالر کمک به نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان فراهم کرده است. با این فرض که در افغانستان یک دولت منتخب دموکراتیک وجود دارد، ایالات متحده باید به فراهمکردن حداقل 3.8 میلیارد دالر در سال برای پنج سال بعدی برای تضمین هزینههای وزارت دفاع و وزارت داخله، بهبود وضعیت پرداخت و پیشگیری از کاهش حقوق، تعهد بدهد. یکی از نمونهها باید سازماندهی سریع نیروهای هوایی افغانستان باشد که در نتیجهی آمادگیهای عملیاتی اندک، مشکلات تعمیر و نگهداری، و فقدان خدمههای آموزشدیده، با دشواریهای زیادی مقابل هستند. در درازمدت، نیروی هوایی میتواند نقشی عمده در اجرای ماموریتهای پشتیبانی هوایی نزدیک ایفا کند. ایالات متحده باید آموزشهای بیشتری برای نیروهای هوایی در نظر گرفته و هلیکوپترهای حملهی بهتر و بیشتری را برای آنها فراهم آورد.