اجرای عدالت، تنها گزینه‌ی قابل انتظار

تظاهرات جنبش روشنایی در عصر روز شنبه به خون کشیده شد. حمله‌ی انتحاری در جمع معترضان قربانی بزرگی از جویندگان روشنایی گرفت. بیش از 80 شهید و 300 زخمی، کابل را در شوک بزرگ فرو برد و پایتخت را به غمکده‌یی مبدل کرد. اجساد شهدا دیروز در کابل به خاک سپرده شدند، اما این پایان ماجرا نیست و حرف و حدیث‌های زیادی پیرامون این واقعه وجود دارد.
اول، تظاهرات مدنی حق قانونی شهروندان کشور می‌باشد و دولت مسئول تامین امنیت آنان. قانون اساسی و سایر قوانین نافذه‌ی کشور به صراحت به این اصل پرداخته و حق و تکلیف مردم و دولت را کاملاً مشخص کرده است. تظاهرات جنبش روشنایی برمبنای قوانین کشور صورت گرفت و معترضان در یک روند مدنی و مسالمت‌آمیز خواست‌ها و مطالبات خود را مطرح کردند. معترضان هیچ یک از قوانین کشور را نقض نکردند، به تاسیسات عامه آسیب نرساندند و مال و منال شخصی مردم را به تاراج نبردند. آن‌ها حرکت مدنی خود را طبق قانون آغاز کردند و قرار بود، آن را به مدنی‌ترین شکل ممکن ادامه بدهند. اما در سوی دیگر، دولت به وظیفه‌ی خود که همانا تامین امنیت مظاهره‌کنندگان بود عمل نکرد و در نهایت با وقوع حملات مرگبار، فصل سیاهی در تاریخ مبارزات مدنی در کشور رقم خورد. مسئول حمله هر فرد و یا گروهی بود، مهم نیست، بلکه مهم این است که دولت امنیت مظاهره‌کنندگان را تامین نکرد و این کوتاهی هرگز قابل توجیه و پذیرش نیست.
دوم، شواهد کافی برای کوتاهی دولت در تامین امنیت مظاهره‌کنندگان وجود دارد. ظاهراً دولت تمام امکانات و منابع را برای حفاظت از ارگ ریاست‌جمهوری و دارودسته‌ی حکومتیان به کار گرفته بود. تامین امنیت معترضان یا مغفول مانده بود و یا هم عامدانه مورد بی‌توجهی قرار گرفته بود. حکومت تمامی راه‌های منتهی به ارگ ریاست‌جمهوری را با کانتینرها مسدود کرده و صدها سرباز را برای محافظت از آن به کار گرفته بود. در حالی که تمامی راه‌های منتهی به محل تجمع معترضان به‌گونه‌ی کامل باز بود و فقط چند سرباز محدود در اطراف محل تجمع معترضان مستقر شده بودند. رفت‌وآمد به محل تجمع معترضان در دهمزنگ کاملاً آزاد بود و حتا در این منطقه نیز هیچ‌گونه مقررات امنیتی وضع نشده بود. این‌ها اساساً پرسش‌های جدی‌یی را در خصوص اراده‌ی دولت برای تامین امنیت معترضان مطرح کرده است که باید پاسخ‌های روشن از سوی مسئولین آن ارائه شود.
سوم، برخی‌ها در درون حکومت و بیرون از آن سعی دارند با سیاه‌نمایی‌ها بار ملامت و قصارت را به گردن خود معترضان بیاندازند و خود را از بارملامت این واقعه پاک و مبرا سازند. این جماعت هرچند خود را مبرا می‌دانند، اما فراموش نکنند که همین سیاه‌نمایی‌ها و فرار از مسئولیت‌ها بوده است که کارد را به استخوان مردم رسانده و آنان را مجبور کرده‌اند به خیابان‌ها بریزند و صدای اعتراض و فریادشان را بلند کنند. در حال حاضر که این واقعه اتفاق افتاده و درد و رنج آن کل شهر را در نوردیده است، نباید کسی بیش از این نمک بر زخم قربانیان بپاشند و اعتراض عدالت‌طلبانه‌ی آنان را به مناقشات سیاسی و منفعت‌طلبانه فروکاهند.
چهارم، وقوع این رویداد شرایط دشواری را در جامعه حاکم کرده است. هم دولت و هم سران و هواخواهان جنبش روشنایی در یک شرایط بسیار ویژه‌یی قرار گرفته‌اند. این شرایط می‌تواند به‌سادگی منجر به بروز بی‌ثباتی‌های سیاسی و اجتماعی در جامعه گردد و در نهایت ابعاد بحران را عمیق‌تر سازد. جنبش روشنایی تا این‌جای کار هزینه‌یی را که نباید می‌پرداخت، پرداخت کرده است. دیگر هیچ دلیلی برای توقف مطالبات جنبش روشنایی وجود ندارد و قطعاً این واقعه موج جدیدی از حرکت‌ها و اعتراضات دادخواهانه را به دنبال خواهد داشت. در حال حاضر وظیفه‌ی دولت است که برای جلوگیری از بیشتر شدن اعتراضات به مهم‌ترین خواسته‌ی جنبش روشنایی که همانا انتقال برق 500 کیلوولت از مسیر بامیان-میدان وردک است، تن دهد و فیصله‌ی قبلی کابینه را ملغی اعلام کند. این کار می‌تواند به‌سادگی از گسترش اعتراضات بکاهد و جنبش روشنایی را از این که به مهم‌ترین خواسته‌ی خود می‌رسد، آرام‌تر سازد. طبیعی است اگر دولت همچنان بر موضع قبلی خود پافشاری کند، زمینه برای اعتراضات بیشتر در کشور مهیا خواهد شد و در آن صورت کار دولت سخت‌تر و دشوارتر خواهد شد.