سفری به جنوبِ تحت محاصرهی این کشور سربازان بیروحیه، مقامهای محلی فاسد و دستاوردهای گستردهی طالبان در شهرهایی را نشان میدهد که قبلا امن بودند. «جنگ خوب» اوباما چگونه تا اینحد به مسیر اشتباه رفت؟
فارین پالیسی/سونه انگل راسموسن
ترجمه: حمید مهدوی
بخش اول:
عبدالحکیم ظاهرا بهتازگی ناپدید شده است. این پسر 15 ساله، مدرسهاش در مرز پاکستان را ترک کر تا با اقاربش در افغانستان دیدار کند. اما از زمانی که در ادامهی راهش وارد هلمند شد تا پدر و مادرش را در بولان، حومهیی از دکانهای پرجنبوجوش مرکز این ولایت، ببیند، کسی از او چیزی نشنیده است.
فهرست بلاها و مصیبتهایی که ممکن برای عبدالحکیم در مسیر راه خانهاش اتفاق افتاده باشد، طولانی است. در اواخر ماه جولای، طولانی یکسری از حملات را در هلمند راهاندازی کردند و از آنزمان تاکنون قلمروی را در سرتاسر این ولایت جنوبی تحت محاصرهی افغانستان تصرف کردهاند. ولسوالیهایی که سالها امن بودند اکنون توسط ستیزهجویان تصرف شدهاند یا در جنگ در خط مقدم ویران شدهاند. هواپیماهای در حال غرش افغان و امریکایی تقریبا هر شب بمباردمان میکنند و باعث تلفاتی میشوند که به ندرت همگانی میشوند. حبیبالله، یکی از بزرگان خانوادهی عبدالحکیم میگوید: «امنیت وجود ندارد. کودکان ما کشته میشوند».
در بولان، جاییکه خانوادهی عبدالحکیم منتظر او است، خط مقدم صرف حدود 3 مایل دورتر واقع است. ایالات متحده که نگران است نیروهای حکومتی قادر به دفع تهاجم طالبان بر این شهر نخواهند بود، از اواخر ماه جولای تاکنون تقریبا 40 بار بر هلمند حملهی هوایی کرده است و بیش از 100 سرباز امریکایی را در لشکرگاه مستقر ساخته است. ظاهرا کار آنها موثر نیست. جنگ در هلمند همیشه فروکش میکند و [دوباره] جریان مییابد – اما از سال 2001 بدینسو هیچ زمانی طالبان قادر نبودهاند تا اینگونه لشکرگاه را محاصره کنند. طالبان همچنین چندین ولسوالی در این ولایت را کاملا تصرف کردهاند، ولسوالیهایی که برای یک دهه یا بیشتر از آن کاملا در کنترل حکومت بود.
دستاوردهای طالبان در هلمند، پیشرفت آنها در نقاط دیگر کشور را بازتاب میدهد. به گفتهی ادارهی سرمفتش خاص ایالات متحده برای بازسازی افغانستان (سیگار) که یک ادارهی ناظر حکومت ایالات متحده است، حکومت افغانستان در نیمهی نخست سال 2016 کنترل تقریبا 5 درصد خاک این کشور را از دست داده است. نیروهای آن در حالحاضر 65.5 درصد کل ولسوالیهای این کشور را کنترل میکنند – به این معنا که آنها در چند ماه محدود کنترل 19 ولسوالی را از دست دادهاند. طلوع نیوز، بزرگترین شبکهی خبری افغانستان، اخیرا گزارش داد که حملات ستیزهجویان در افغانستان از ماه جون تا ماه جولای 28 درصد افزایش یافته است.
اما این هلمند است که برای ایالات متحده بزرگترین ارزش نمادین را دارد. در حالیکه ریاستجمهوری باراک اوباما خاتمه مییابد، این ولایت یکی از بزرگترین ناکامیهای او بهعنوان فرمانده کل قوا را مجسم میسازد. اوباما در سال 2010 هزاران نیروی دریایی امریکا را، بهعنوان بخشی از تلاشها برای تغییر مسیر طولانیترین جنگ امریکا، به هلمند فرستاد. تعداد نیروهایی که در سال 2010 به افغانستان اعزام شده بودند به کشور شان برگشتهاند و نتایج تلخ هنوز مشهود است. هرچند [جمعیت] هلمند صرف 3 درصد جمعیت افغانستان را تشکیل میدهد، هیچ ولایتی در افغانستان [بیشتر از هلمند] جان سربازان خارجی را نگرفته است. برای افغانها نیز هیچ ولایتی مرگبارتر [از هلمند] نیست: در لشکرگاه، مرکز تداویهای عاجل، شفاخانهی جراحی برجستهی زخمیهای جنگ، در دو هفتهی گذشته 216 زخمی دریافت کرد – که بزرگترین رقم در تاریخ این شفاخانه است. هیچ جایی در افغانستان واضحتر از هلمند نشان نمیدهد که چرا استراتژی انتخاب شدهی اوباما چانس اندک موثریت داشت.
وقتی من یک سال قبل از چاه انجیر، شهرکی در حدود 6 مایلی لشکرگاه، دیدار کردم، زنان و کودکان هنوز در جادههایی قدم میزدند که در کنترل کامل حکومت بود. تاجران در کنار تنها جادهی سنگفرش آن محصولات تازه، بستههای خاکآلود ساجق و نوشیدنیهای انرژیزا میفروختند. موترها و موترسایکلهای شخصی، بدون بررسی زیاد توسط نیروهای امنیتی، رفتوآمد میکردند. ما پنج ماه قبل برگشتیم و اکثریت دکانها را دیدیم که بهدلیل جنگ در نزدیکیها مسدود شدهاند. سربازان ارتش از مکتب محلی پایگاه نظامی ساخته بودند و جادهها را شبحزده احساس کردیم، اما مردم هنوز در اردوگاههای گلینشان در میان باغها و کوچههای تنگ زندگی میکردند.
امروز، خط مقدم حتا نزدیکتر شده است و در حالحاضر درست در چاه انجیر است. تعدادی از بیجاشدگان به ما گفتند که تمام غیرنظامیان، حدود 300 خانواده، فراری شدهاند. شش خانواده از این خانوادهها در یک خانهی متزلزل در چند مایلی خط مقدم اسکان گزیدهاند. اینجا جایی است که ما با بسمالله سیاه دیدار کردیم که یا بهخاطر ریش رنگهاش یا یک عنبیه سیاه چشمش (دیگری سبز است) به این لقب مسما شده است. او میگوید که «یک روز صبح، نیروهای حکومتی آمدند و به ما گفتند [خانههایمان] را ترک کنیم. سپس آنها جنگ را از خانههای ما آغاز کردند». در حالیکه هفت مرد ریشو در این خانه لختههای دراز نصوار را در تُفدانی تُف میکردند، داستانهای فرار بدون جنگ نیروهای حکومتی از ایستهای بازرسی، چپاول خانهها توسط پولیس و احترام طالبان به مردم محل را قصه کردند. در هلمند، کمپاین کارآمد [بهدست آوردن] دل و ذهن [مردم] را صرف میتوان با آزار و اذیت نکردن مردم پیش برد. غلام محمد 55 ساله، که پولیس را به دزدیدن گوسفند و بوقلمونش متهم میکند، گفت: «نیروهای حکومتی دزد هستند». «در حالحاضر، طالبان با ما خوب رفتار میکنند، اما آینده را نمیدانم».
ادامه دارد…