جنگ‌سالار افغان از سایه‌ها بیرون می‌آید تا صلح کند. اما تعداد اندکی به او اعتماد دارند

واشنگتن پست/پامیلا کانستیبل ترجمه: حمید مهدوی

لحظه‌ی تاریخی و صحنه‌ی عجیب و غریبی بود. گلبدین حکمتیار، رهبری فراری ملیشه‌ی افغان با لنگی سیاه و ریش بسیار سفیدتر از زمانی که کسی ممکن به یاد داشته باشد، روز پنج‌شنبه از طریق لینک ویدیویی و از محلی نامعلوم صحبت می‌کرد و سپس موافقت‌نامه‌ی صلح را در حالی‌که دوربین روی دستانش متمرکز بود، امضا کرد. رییس‌جمهور اشرف غنی، در حالی‌که لباس سنتی پوشیده بود و یک لنگی زردرنگ به سر داشت و تصاویر در یک صفحه‌ی کلان در قصرش را تماشا می‌کرد و سپس به‌شکل تشریفاتی کاپی این موافقت‌نامه را امضا کرد، موافقت‌نامه‌یی که او گفت فورا «به‌صورت کامل قابل اجرا» خواهد بود. او، در حالی‌که به زبان دری صحبت می‌کرد، گفت: «امروز آغازگر فروکش کردن جنگ در افغانستان و اغاز بازسازی آن است».
رهبران مجاهدین سابق، به‌شمول متحدان و دشمنان حکمتیار که علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق و سپس در جریان جنگ داخلی سه دهه قبل علیه یکدیگر جنگیدند، پشت سر او نشسته بودند. تعدادی ناراحت به نظر می‌رسیدند؛ دیگران مکررا فریاد «الله اکبر» سر دادند و تعداد زیادی، هنگامی‌که یک بلندگو حکمتیار را «ستاره‌ی درخشان» جهاد ضد شوروی خوانده شد، کف زدند.
حکمتیار که پس از سال‌ها برای اولین‌بار در انظار عمومی قرار می‌گرفت و اواخر دهه‌ی ششم عمرش را سپری می‌کند، به نرمی صحبت می‌کرد و شبیه دولتمردان بود، اما جزئیات واضح ارائه نکرد. او گفت امیدوار است این موافقت‌نامه «به بحران در این کشور پایان بدهد» و در هنگام انتقال قدرت «هیچ گلوله‌یی شلیک نشود و قطره‌ی خونی ریخته نشود». او گفت: «از تمام مخالفان این حکومت می‌خواهم به این روند بپیوندند و اهداف‌شان را از راه‌های صلح‌آمیز دنبال کنند».
حکمتیار که سال‌ها در خفا به‌سر برده است، اشاره نکرد که چه‌وقت به افغانستان برمی‌گردد، برگشتی که نیازمند برداشته شدن نام او از فهرست سیاه تروریستی بین‌المللی است. اما ظاهر شدن او در انظار عمومی ظاهرا شایعات در مورد این‌که آیا او واقعا از این توافق حمایت می‌کند یا خیر را آرام ساخت و ظاهرا سخنان آشتی‌جویانه‌ی او اعتبار غنی به‌عنوان یک صلح‌آور را در زمانی تقویت کرد که کنفرانس حیاتی روز سه‌شنبه کمک‌کنندگان در بروکسل را در پیش‌رو دارد. غنی و دستیارانش ماه‌هاست که با نمایندگان به این امید گفت‌وگو کرده‌اند که او می‌تواند رهبران ستیزه‌جویان طالب را متقاعد سازد که سلاح‌شان را به زمین بگذارند.
غنی، با استفاده از اصطلاح «جناب» در مورد حکمتیار و تعداد دیگری از جنگجویان سابق که در این‌جا گردآمده بودند و اکنون بزرگان و مقام‌های بانفوذی هستند، گفت: «نسل کنونی افغانستان این جنگ را آغاز نکرد. بر نسل کهنه‌ی ماست تا به آن پایان بدهند.» «این جهاد اصلی است که افغانستان شدیدا به آن نیاز دارد». اما این کلمات پر از صنایع ادبی و تشریفاتی اعضای خانواده‌ی محرابی که چندین مایل دوتر از خانه‌ی بی‌زرق‌وبرق‌شان این رویداد را تماشا می‌کردند را تحت‌تاثیر قرار نداد. در سال 1993، در اوج جنگ داخلی، زرغونه محرابی در حال زایمان نخستین کودکش بود که راکت‌ها اصابت کردند، راکت‌هایی که در میان خانه‌های گلین در غرب کابل سوت می‌کشیدند و منفجر می‌شدند.
راکت‌ها از جنوب شلیک شدند، جایی‌که حکمتیار و جنگجویان حزب اسلامی او اردوگاه زده بودند و با دیگر ملیشه‌ها جنگ خیابانی و حشیانه‌یی را راه‌اندازی کرده بودند. محرابی کودکش را در زیرزمین به‌دنیا آورد و تا شب سحر شد و شوهرش توانست آن را به محل امنی در نقطه‌ی دیگر شهر ببرد، به این صداها گوش می‌داد. مدد علی، افسر بازنشسته‌ی پولیس و برادرشوهر او، گفت: «وقتی جنگ تمام شد، ما برگشتیم و خانه‌ی‌مان را یافتیم. تنها اساس آن مانده بودند». او گفت: «حکمتیار امروز وعده‌های چرب‌ونرم داد، اما ما امیدی به این توافق نداریم». در جریان جنگ داخلی، علی یادآوری کرد که حکمتیار و دیگر رهبران ملیشه‌ها «به قرآن قسم یاد کردند که جنگ را متوقف خواهند کرد و چند روز بعد، آن‌ها دوباره جنگ را آغاز کردند». «حالا چطور به او اعتماد کرده می‌توانیم؟».
هفته‌ی گذشته، پس از آن‌که مقام‌های حکومتی موافقت‌نامه‌ی اولیه را با نمایندگان حکمتیار امضا کردند، دیگر کسانی که از دیروقت بدین‌سو باشنده‌ی کابل هستند هم با تردید و هم امیدواری به آن پاسخ دادند. بسیاری‌ها داستان‌های مشابهی از بمباردمان‌ها، سال‌ها مهاجرت و بازگشت پس از سرنگونی رژیم طالبان در سال 2001 قصه کردند که برگشتند و شهر را در خرابه‌ها یافتند در حالی‌که بسیاری از همان رهبران بی‌رحم ملیشه‌ها به ثروت و قدرت سیاسی دست یافته بودند.
تعداد اندکی از فعالان صریحا نسبت به این موافقت‌نامه اعتراض کرده‌اند، حکمتیار را محکوم کرده و «قصاب کابل» خوانده‌اند و بخشش یک تروریست تحت تعقیب را که هنگام زندگی در پاکستان و ایران به جنگ علیه حکومت ادامه داد، توهین به عدالت خوانده‌اند. تحلیلگران دیگر نگران‌اند که بازگشت او به‌جای آرام ساختن آب‌های سیاسی و خدمت به‌عنوان یک نمونه برای طالبان، دشمنی‌های قومی قدیمی را احیا خواهد کرد. عبید کبیر، فعال حقوقی، گفت: «این یک توافق صلح نیست، [بلکه] صرف تکمیل کردن حلقه‌ی جنایتکاران در حکومت ما است.» «اکنون دیگر جنگ‌سالاران وانمود می‌کنند که طرفدار این توافق‌اند، اما آن‌ها سابقه‌ی دیرینه‌ی سگ‌جنگی دارند و این کار را دوباره آغاز خواهند کرد».
اما حزب اسلامی، مانند بسیاری از احزاب اسلامی دیگر که زمانی در برابر هم جنگیدند، مقام‌های زیادی در حکومت و نمایندگان زیادی در پارلمان دارد. حامیان [امضای موافقت‌نامه] استدلال می‌کنند که این گروه‌های ملیشه‌یی به مرور زمان تغییر کرده‌اند، تحت حاکمیت ملی به موفقیت دست یافته‌اند و اکنون به‌جای جنگ در صلح سهم دارند.
فاروق وردگ، یکی از رهبران ارشد حزب اسلامی و وزیر پیشین معارف، گفت: «گلبدین یک رهبر کاریزماتیک است که می‌داند در سیاست افغانستان چگونه غواصی کند.» «اگر او برگردد، بسیاری از حامیان طالبان به او خواهند پیوست و دیگر احزاب مجاهدین آشتی خواهند کرد. آن‌ها به پول‌های زیادی دست یافته‌اند و اکنون می‌خواهند از دارایی‌شان محافظت کنند. آن‌ها نمی‌خواهند کابل را یک بار دیگر ویران ببینند».

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *