شورشی علیه بی‌توجهی

بر اساس آنچه که دفتر مطبوعاتی سرور دانش اعلام کرده، طرحی که از آن به‌عنوان «طرح جامع امنیتی» برای مناطق مرکزی یاد شده، به رییس‌جمهور داده شده است و بر سر آن در شورای امنیت ملی نیز بحث شده است. این طرح، فارغ از این‌که در مورد «جامع» و «امنیتی» بودنش بخواهیم سخن بگوییم، شامل پیشنهادهایی است که برای توجه به مناطق مرکزی روی میز رییس‌جمهور و اعضای شورای امنیت ملی گذاشته شده است.
مبتنی بر این پیشنهاد، برای تأمین امنیت راه‌های مواصلاتی میان ولایات و ولسوالی‌های مناطق مرکزی نیروهای بیشتری در قالب کندک‌های اردوی ملی و پولیس اعزام و پایگاه‌های نظامی‌یی در این مناطق ساخته شود. در کنار آن، پیشنهاد شده است که شماری از ولسوالی‌های بزرگی که از نظر نفوس و مساحت ظرفیت تجزیه شدن به دو تا سه ولسوالی را دارند، به چند ولسوالی تقسیم شوند. نیز طرحی برای تنظیم رویه و انکشاف بهتر مناطق غربی پایتخت از سوی آقای دانش به رییس‌جمهور پیشنهاد شده است. پیش کشیدن این طرح از سوی معاون دوم رییس‌جمهور، با واکنش‌های متفاوتی در میان شهروندان روبه‌رو شده است. عده‌یی آن را مانور رسانه‌یی-تبلیغاتی آقای دانش و همکاران حکومتی‌اش می‌پندارند که برای انحراف افکار عامه پخش‌ونشر می‌شوند و از این منظر، بیشتر به هدف به حاشیه‌راندن کسانی است که چه در جنبش روشنایی و چه در بیرون از جنبش مدنی، نسبت به رفتار حکومت و کوتاهی‌های آن نگاه اعتراضی دارند. عده‌یی دیگر با نگاه همدلانه، آن را نشانه‌ی تلاش و نگرانی مستمر آقای دانش در مورد مناطق مرکزی و به‌ویژه مناطق هزاره‌نشین می‌پندارند و از این جهت او را شایسته‌ی تحسین می‌دانند. در این‌میان البته نباید کسانی که با نگرانی از این طرح استقبال کرده‌اند را از یاد برد.
این داوری‌ها به‌دلیل شتابزدگی‌یی که در آن وجود دارد، اصل مسأله را به حاشیه می‌راند. به نظر می‌رسد، بهتر است فارغ از آن‌که بخواهیم با نگاه بسیار بدبینانه به آن برخورد کنیم، به‌مثابه‌ی شهروندان این کشور بپذیریم هر طرحی که به سود شهروندان و مبتنی بر ارائه‌ی خدمات دولتی و توجه بیشتر به قشر نسبتاً محروم جامعه باشد، حمایت شود. ولو این طرح ریشه در فشارهای نیروهای معترض داشته باشد و یا ناشی از تعهد رهبران سیاسی درون حکومت باشد. مسأله‌ی اصلی شهروندان، برطرف شدن مشکلاتی است که به‌ویژه مناطق مرکزی را در فقر و محرومیت نگهداشته و ناامنی را در این مناطق گسترانده است. توجه به این مشکلات و تلاش برای برطرف کردن آن مسأله‌ی اصلی مردم است نه محاسبه‌ی نفعی که از این کار به حساب سیاست‌مداران ریخته می‌شود.
از این منظر، آنچه که آقای دانش در صفحه‌ی فس‌بوک دفتر مطبوعاتی‌اش نشر کرده، از چند جهت نیازمند پیگیری و تأمل است.
اول؛ مهم است که بدانیم این طرح‌ها و پیشنهادها تا چه اندازه مورد اعتنا قرار گرفته‌اند. طرح و درخواست برای بهسازی مناطق غرب کابل و توجه بیشتر به مناطق مرکزی، امر تازه‌یی نیست. در زمان کارزارهای انتخاباتی در 15 سال گذشته، این پیشنهادها در صدر خواست‌های مردم این مناطق قرار داشته است. اما تاکنون در حد درخواست باقی مانده و کمتر کسی به آن توجه عملی نشان داده است. آقای دانش با عمومی‌سازی این پیشنهادهایش، در کنار آن‌که اقدام به مانور رسانه‌یی کرده، خودش را نیز در معرض فشار بیشتر قرار داده است. پرسش اصلی اکنون این است که آیا این طرح‌ها پذیرفته شده‌اند؟ آیا رییس‌جمهور به آن اعتنایی کرده است؟ اگر مورد توجه رییس‌جمهور و وزرای کابینه قرار گرفته است، چه تمهیداتی برای رسیدگی به آن در نظر گرفته شده است و این روند تا کجا پیش رفته است؟
شهروندان می‌باید این سوال‌ها را با جدیت طرح و برای رسیدن به پاسخی روشن آن را مصرانه پیگیری کنند.
دوم؛ مشکل اصلی مناطق مرکزی، فقدان راه‌های مواصلاتی و کندی روند کار سرک‌هایی است که این مناطق را به نقاط دیگر، از جمله غرب کشور وصل می‌کند. در ساخت سرک گردن‌دیوال، تاکنون پیشرفت چشمگیری صورت نگرفته است. مسأله‌ی اساسی از این منظر، شکستن ساختار «حلقوی» سرک‌ها، فایبر نوری، خط برق و خدماتی مانند آن است. جاده‌یی که شهر غزنی را به ولسوالی‌های غربی آن وصل می‌کند، دست‌کم چهارسال است که نیمه‌کاره مانده است. این سرک قرار بود چهار سال پیش تکمیل شود، اما بلافاصله پس از شروع، کار آن متوقف شد. چنانچه ساختار «حلقوی» توزیع امکانات و خدمات دولتی و طرح‌های توسعه‌یی بشکند، امنیت راه‌ها نیز به خودی‌خود تأمین خواهد شد. چه این‌که در آن صورت، رفت‌وآمد شهروندان از مناطق پرخطر، به‌صورت ملموسی کاهش خواهد یافت.
از این جهت، بهتر است در کنار طرح‌های فوری‌یی که برای بهترسازی امنیت مردم مناطق مرکزی پیشنهاد شده، به مسایل اصلی‌تر نیز توجه صورت گیرد. در کنار آن، توجه به فقر خدمات دولتی در غرب کابل از نکات مورد توافق غنی و حامیان هزاره‌اش در زمان کارزارهای انتخاباتی بود. در این مورد البته قرار شده است تا دو ماه آینده پلان استراتژیکی تهیه و ترتیب شود. با این‌حال، این نگرانی تا آن هنگام کماکان باقی خواهد بود که برچی و نواحی غرب کابل محکوم به رانده شدن به حاشیه هستند، حاشیه‌یی که از کمترین خدمات دولتی و حتا مسیر رفت‌وآمد کافی، برخوردار نیست.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *