گلبدین حکمتیار در دومین حضور و سخنرانی علنیاش چنانچه انتظار میرفت، سخنان پرابهام زیادی گفت. آقای حکمتیار دیدگاهش را در مورد ساختار مدنظرش از دولت، پر ابهام و چندپهلو ابراز میکند. به این دلیل که در پایین آمدن از «کوه» ناگزیر از پذیرفتن قانون اساسی و شرایطی بوده که پس از سقوط طالبان بهمثابهی ارزشهای ملی بازشناخته شده و غیر قابل مذاکره است، و از جهتی دیگر در هنگامهی ورود به شهر ناتوان از فراموش کردن دیدگاههایی است که عمری در حمایت از و تحقق آن سر به کوه و دشت گذاشته و تفنگ به دست گرفته است.
حکمتیار در حالیکه معاون دوم رییسجمهور و مشاور امنیت ملی ریاستجمهوری در ننگرهار به استقبالش رفته بودند، در دو خط موازی که همزمان امیدواری و نگرانی را به شهروندان القا میکند، سخن گفت. از یکسو تأکید بر مصالحه و حمله به مشی سیاسی طالبان به این دلیل که حکمتیار در میان قبایل جنوب و شرق کشور کماکان بهعنوان یک چهرهی مذهبی شناخته میشود، میتواند بنیادهای اجتماعی طالبان را تضعیف کند. نفی امتیازهای مذهبی و قومی نیز مسألهیی است که خواست اکثریت شهروندان و نیاز سیاسی کشور برای عبور از آشوب و ناکامیهای مستمر این سالهاست.
اما اشاره به نظام سیاسی ایران و تأکید بر احیای نظام اسلامی، معنادار است. قانون اساسی افغانستان تصریح کرده که نظام کشور «جمهوری اسلامی» است و دین اسلام نیز دین رسمی کشور. در عین زمان قانون اساسی کشور به احترام و خدمتگزاری به اقوام و اقلیتهای کشور که بهعنوان تبعهی افغانستان معرفی شدهاند، تأکید ورزیده است. به این ترتیب، به نظر نمیرسد نظام کنونی کشور که اسلامی است و ارزشهای حقوقبشری و برابری جنسیتی را نیز بهرسمیت شناخته، جایی برای تغییر، تعدیل یا احیای دوباره داشته باشد.
گرچه اشاره به نظام سیاسی ایران میتواند تصادفی باشد، اما اگر رهبر آشتیجوی حزب اسلامی به دنبال تأسیس نظم فقهی _که در رأس آن رهبر یا امیر دینی قرار دارد_ باشد، بیهیچ تردیدی جای نگرانی دارد. هواداران آقای حکمتیار از او بهعنوان امیر حزب اسلامی یاد میکنند. از این منظر هواداران حکمتیار میکوشند به او وجههی مذهبی بدهند و میان او و رهبران جهادی دیگر فاصله بیندازند. گرچه رهبر حزب اسلامی سرگرم بازدید از هوادارانش است، اما باید بپذیرد که دیدگاههای سیاسی او در این زمینهها «یک میلیون طرفدار ندارد».
فراتر از آن، حکمتیار هنوز با پرسشهای بسیاری روبهرو است. او مسئول مستقیم نارضایتی گروههای مسلح وابسته به این حزب است که در یکونیم دههی اخیر در کنار نبرد با نیروهای بینالمللی مستقر در افغانستان دستشان به خون شهروندان نیز آغشته است. حکمتیار زیر بار سه دهه نارضایتی و شورش و کشتار قرار دارد. این، جرم کمی نیست. آشتی وی با حکومت در حالیکه با خوشبینی استقبال میشود، اما الزاماً رضایت شهروندان را در پی ندارد. چه اینکه از نظر بسیاری از شهروندان مخالفت حکمتیار هزینهی چندانی بر شهروندان و نظام سیاسی بار نمیکرد، در حالیکه حضور وی اگر نتوانسته باشد تغییری در منش و رفتار سیاسیاش بیاورد، آشوبزا خواهد بود.
دیدبان حقوق بشر از حضور حکمتیار و مصالحهی وی با دولت، انتقاد کرده و به اتهامهای سنگینی که رهبر حزب اسلامی با آن روبهرو است، اشاره کرده است. محکمهی بینالمللی جزایی (ICC) اخیراً تصمیم به بررسی برخی پروندهها و حضور کارآگاهان حقوقیاش به افغانستان خبر داده است. از این جهت حکمتیار با نارضایتی و نگرانی شهروندان، تضاد آشکار با جامعهی مدنی و اتهامها و پروندههایی در نهادهای عدلی و حقوقبشری جهانی مواجه خواهد شد.
حکمتیار دیروز در سخنانش گفت که از بیرون از کشور نیامده، از کوه به شهر بازگشته است. مناسبات سیاسی و اجتماعی و ارزشهای مدنی در شهر با زمانی که حکمتیار در آن طلایهدار جنگ در برابر رژیم کمونیستی بود، تفاوت معناداری یافته است. حمایت گستردهی مردم از انتخابات بهرغم بدنامی آن و ناامنی رو به افزایش، افزایش مطالبات شهروندی و دستآوردهای نسبی حقوقبشری و برابریخواهی جنسیتی و تلاش برای افزایش حضور زنان در نهادهای دولتی و مدیریتی، مواردی است که هیچ شهروندی حاضر به معاملهی آن نیست. فراتر از آن، بسیاری از دستآوردهای دولت در زمینهی حقوق بشر، تکثر فرهنگی و آزادی بیان و فکر، از نظر شهروندان بیش از اندازه ناکافی است. از این جهت، حکمتیار ناگزیر است میان خواست عمومی و زیستن در فضای صلحآمیز و آشوبزایی و اصرار بر ایدیولوژی شکستخوردهاش یکی را برگزیند.
سرانجام انتظار میرود، آمدن حکمتیار در روزها و ماههای آینده به رفع شر معنا شود، نه به افزایش و تنومند شدن آن. انتظار میرود حکمتیار پس از سه دهه جنگ و گریز و یکونیم دهه زیستن در بدنامی و مخالفت با مردم، اینک در تأمین صلح، مشارکت مردم در تصامیم سیاسی و بهتر شدن فضای زیست جمعی در کشور کمک کند. زیستن در کوه تابع قانونی نیست و آدمی میتواند مطابق خواستههای شخصیاش در آن زندگی کند، اما شهر نماد تکثر، تنوع و گوناگونی و همدیگرپذیری است. امیدوار باید بود که تصمیم حکمتیار برای آمدن به شهر، به معنای موافقت با هنجارهای شهری و قواعد آن نیز باشد.