دو مورد برای تعیین آیندهی افغانستان بیش از مسایل دیگر در کانون توجه سیاستمداران داخلی و کشورهای دخیل در مسألهی افغانستان قرار دارد: اول) برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری و دوم) اختلاف دیدگاه امریکا و روسیه و کشورهای همسو با این دو بر سر آیندهی افغانستان. بر سر این دو مسأله و اهمیت آنها برای تأمین ثبات افغانستان میان سیاستمداران داخلی و نمایندگان سیاسی کشورهای دیگر توافق نظر وجود دارد. آنچه که تاکنون پاسخ قابل اعتنایی در نیافته، این است که چه امکانهایی برای حل این دو مسأله و نهایتاً کمک به تأمین ثبات نسبی در افغانستان وجود دارد؟
روند برگزاری انتخابات پارلمانی با شکوتردیدهای بسیاری روبهرو است. همزمان با آن، تلاشهای نیز برای رسیدن به موقعیتی که کمیسیون انتخابات قادر به برگزاری انتخابات شود صورت گرفته است. اخیراً سخنگوی کمیسیون انتخابات به برگزاری انتخابات پارلمانی در موعد مقرر آن تأکید کرد و گفت که این انتخابات در تابستان سال آینده برگزار خواهد شد. این ابزارنظر سخنگوی کمیسیون انتخابات در واکنش به نگرانیهای شماری از چهرههای برجستهی سیاسی بهشمول عبدرب رسول سیاف و کسانی مانند حضرت مجددی و حامد گیلانی انجام شده است. آقای سیاف در هفتهی گذشته هشدار داده بود که در صورت برگزار نشدن انتخابات پارلمانی، کشمکشها جدیتر خواهد شد.
پیش از آن، سرپرست ریاست کمیسیون انتخابات، وسیمه بادغیسی، از طرح توزیع ده میلیون شناسنامهی کاغذی از سوی ادارهی ثبت احوال نفوس خبر داد. چنانچه اگر این طرح اجرا شود، کارتهای هویت رأیدهندگان باطل خواهد شد و رأیدهندگان با شناسنامههای جدید و بر اساس یک فهرست از رأیدهندگان در انتخابات شرکت خواهند کرد.
ضعف عمدهی برنامههای کمیسیون انتخابات که تا حال طرح یا اجرا شده این است که هیچکدام قادر به بازسازی اعتبار مخدوش این نهاد نیستند و ضمانتی برای تأمین شفافیت حداکثری در انتخابات را ارائه داده نمیتوانند. بهسخن دیگر، کمیسیون انتخابات بهرغم تلاشهایی که تاکنون انجام داده، هنوز نتوانسته است بر اولین چالش فرارویش-ضمانت از شفافیت روند رأیدهی-غلبه کند. به همین دلیل تاکنون نهتنها کمیسیون جدید انتخابات امیدی در میان سیاستمداران و مردم برنینگیخته که حتا بر میزان انتقادها و شکوتردیدها افزوده است. هماکنون هیچ یک از نهادهای ناظر انتخابات با طرحهای کمیسیون انتخابات موافق نیستند و در مورد اثربخش بودن طرحهای کمیسیون تردید جدی دارند. افزایش خواستههای مردم از کمیسیون انتخابات از دو منظر قابل درک است. از یکسو کمیسیون کنونی انتخابات در جایگاه کمیسیونی تکیه زده که بدترین انتخابات ممکن را در افغانستان مدیریت کرده و نتیجهاش خلع اعتبار این کمیسیون بوده است. از جهتی دیگر، با توجه به پیوستن حکمتیار به توافق صلح با حکومت، مخالفتهای غنی-کرزی و عمیقتر شدن رقابتهای سیاسی-قومی، تلاش برای جلوگیری از سوءاستفادهی تمام طرفهای درگیر در انتخابات از آرای مردم به نگرانی بسیار جدیتری در مقایسه با سالهای قبل تبدیل شده است. از این منظر، یکی از دو کلید صلح در دست کمیسیون انتخابات، حکومت و گروههای سیاسی است. در قضیهی «انتخابات» هر نوع توافق یا طرحی که بتواند مشارکت عمومی در انتخابات را تأمین و نتیجهی آن را برای همه پذیرفتنی بسازد، بهمعنای پایان بسیاری از کشمکشهای سیاسی و تجدید قوای دولت است؛ اتفاقی که در نهایت به تقویت جایگاه دولت و تضعیف نیروهای ویرانگر و گروههای تروریستی و یافتن راهی برای تعیین آیندهی کشور منجر خواهد شد.
مسألهی دوم، یافتن راهی برای اجماع جهانی بر سر مسألهی افغانستان است. اخیراً وزیر خارجه پس از دیدار با رکس تیلرسون-وزیر خارجهی امریکا-تأکید کرد که رسیدن به ثبات در افغانستان با توسل به زور ممکن است. روسها یکبار دیگر بر این دیدگاهشان پای فشردند که «نمیتوان با افزایش حضور نظامی و عدم توجه به امکان تفاهم با گروههای ویرانگری چون طالبان به صلح در این کشور دست یافت.» دخالت فزایندهی ایران و عربستان، نگرانی چین، حضور توأم با ویرانگری پاکستان در افغانستان، مواردی هستند که در کنار مخالفت روسیه و امریکا بر سر آیندهی افغانستان، بیش از طالب و داعش ثبات در این کشور را به پدیدهیی دستنیافتنی تبدیل کردهاند. با توجه به اینکه وزرای خارجه امریکا و روسیه توافق کردهاند تا تماسهایشان را دربارهی افغانستان ادامه بدهند، این انتظار خلق شده که دو کشور بتوانند بر راهحلی برای آیندهی این کشور دست یابند.
از این منظر، کلید دوم ثبات افغانستان در اختیار کشورهای حامی افغانستان است. اینکه کشورهایی مانند روسیه، امریکا، چین و کشورهای عضو ناتو و دخیل در مسألهی افغانستان بر سر چه تغییری در آیندهی افغانستان به توافق میرسند، مهم است. توافق جهانی بر سر آیندهی افغانستان، مشکل داعش، برخورد با طالبان و تحت فشار گذاشتن پاکستان را ممکن میسازد. به همین ترتیب، چنین توافقی حدومرز دخالت و رقابت عربستان و ایران را در افغانستان تعیین خواهد کرد.
آنچه که مایهی نگرانی است، این است که نمیتوان به تحقق چنین سناریویی دل خوش کرد. چه اینکه انتخابات شفاف در افغانستان با چالشهای بسیاری روبهرو است، و هیچکدام از طرفهای سیاسی، بهخصوص حکومت ارادهی کمک واقعی به کمیسیون انتخابات را برای تحقق این خواسته ندارند. از طرفی دست یافتن به یک اجماع جهانی شبیه آنچه که در 2001 اتفاق افتاد، بسیار بعید است. نکتهی قابل توجه این است که حکومت اگر توان تنظیم یک نقشهی راه برای بهدست آوردن توافق کشورهای حامی افغانستان را بر سر آیندهی این کشور ندارد، دستکم از توان و امکان کافی برای حل چالش انتخابات برخوردار است و میتواند صداقتاش را در مورد آیندهی کشور از این طریق به اثبات برساند.