جانباختن سه شهروند افغانستان در حادثه سوختن یک موتر در یزد ایران خبرساز شده است. ویدیوهای نشرشده از این حادثه در شبکههای اجتماعی اجساد سوخته را نشان میدهد. صحنهای از ویدیو مهاجری را نشان میدهد که آتش گرفته و آب طلب میکند. هنوز علت اصلی رویداد مشخص نیست. اما یکی از بازماندگان این حادثه مدعی است که در نتیجهی تیراندازی نیروهای نظامی ایران موتر آتش گرفته است. هرچند ایران موضوع تیراندازی را رد کرده و این رویداد را ناشی از یک حادثه ترافیکی دانسته است. با آن هم، این حادثه تکاندهنده و دردناک است.
این حادثه برای بسیاری از شهروندان افغانستان شوکآور بوده است. به همین دلیل کمپینی با هشتگ «کمی آب بیار که سوختم» راهاندازی شده است. خواست اصلی این کارزار جدیگرفتن تحقیقات در مورد این حادثه، توجه نهادهای حقوق بشری به چنین رویدادها و مطالبه عدالت است. این اولین رویداد شوکهکنندهی نیست که شهروندان افغانستان در ایران بهطور فجیعی جانشان را از دست میدهند. معمولا هرازگاهی چنین حوادثی خبرساز میشود. چندی قبل رویداد غرقشدن افغانها در مرز میان افغانستان و ایران خبرساز شد. در اینحادثه گمان اصلی این بود که مرزبانان ایرانی کارجویان افغانی را که بهصورت غیرقانونی میخواستند وارد خاک ایران شوند گرفتار کرده و به رودخانه افکندهاند.
وزارت خارجه افغانستان وعده داده که حادثه سوختن موتر مهاجران افغان در یزد را با جدیت پیگیری میکند. انتظار مردم افغانستان نیز همین است که باید حقیقت این حادثه روشن شود. اما نگرانی اصلی این است که تحقیق در مورد اینحادثه به سرنوشت تحقیقات بیسرانجام گذشته گرفتار شود. هنوز سرنوشت رویداد تراژدیک غرقشدن کارجویان افغان در مرز میان افغانستان و ایران روشن نیست. مردم منتظر نتایج تحقیقات در مورد این حادثه هستند. وزارت خارجه در روزهای اول وقوع این حادثه به مردم قول رسیدگی جدی و فوری را داده بود، اما از این رویداد بیشتر از یک ماه گذشته است و روشن نیست که تحقیقات به کجا رسیده و آیا در مورد قربانیان این رویداد عدالت تأمین شده یا این بار نیز مثل دهها قربانی رویدادهای مشابه به فراموشی سپرده شده است.
بعد از یک ماه از ادعای بدرفتاری مرزبانان ایرانی و افکندن کارجویان افغان به رودخانه که باعث مرگ شماری زیادی از آنان شد، دومین حادثه مشابه خبرساز میشود. شباهت جانباختن سه شهروند افغانستان در حادثه سوختن یک موتر با وقوع رویداد دهنهی ذوالفقار این است که در این حادثه نیز ادعای اصلی این است که موتر حامل مهاجران در نتیجه تیراندازی نظامیان ایرانی آتش گرفته است و سه مهاجر زنده در آتش سوختند. اگر این ادعا ثابت شود، نشان میدهد نظامیان ایرانی بهگونهی عمد و به شکل دادگاه صحرایی مهاجران را میکشند. شباهت دوم این است که دوباره دستگاه دیپلماسی افغانستان با آب و تاب گفته که این رویداد را بررسی و تحقیق میکند. درحالیکه تحقیقات حادثه دهنهی ذوالفقار نامعلوم است و مردم منتظر نتایج آن هستند. هدف از تحقیق در اینگونه رویدادها این است که در آینده از حوادث مشابه جلوگیری شود. اما دیده میشود تحقیقات افغانستان در مورد ادعای بدرفتاری مرزبانان ایرانی با مهاجران افغان عملا نتیجهای در پی نداشته و ایران به آن وقعی نگذاشته است. دوباره پس از یک زمان کوتاه دیگر شاهد یک فاجعه دیگری هستیم. از اینرو و بهدلیل سابقه حکومت افغانستان در تحقیقات بینتیجه، افکار عمومی چنین تحقیقات را فقط وعده و شعار میپندارند.
بهنظر میرسد دستگاه دیپلماسی افغانستان ناکارآمد و ناتوان از حفاظت جان شهروندان در بیرون از مرزها است. برخورد سیاسی حکومت با دستگاه دیپلماسی باعث شده است که هیچگاهی این نهاد در زمینه تأمین منافع ملی در بیرون از مرزها موفق نشود. حتا در وظایف بسیار پیشپاافتاده مثل رسیدگی به مشکلات مهاجران در ایران و پاکستان کوچکترین گامی برنمیندارد. برای همین کشورهای مثل ایران دستگاه دیپلماسی افغانستان را جدی نمیگیرد.