ماشین حساب مرگ

جاوید فیصل وقتی در قندهار زاده شد و داشت بزرگ می‌شد، این تصور را نداشت که روزی در جایی اجرای وظیفه می‌کند که شغلش با ماشین حساب تفاوتی چندانی ندارد. بی‌تردید او هم مثل بسیاری از شهروندان این کشور آرزوهای خوب و بزرگی برای خودش، قندهارش و افغانستان و مردمش داشت. هرگز نمی‌خواست و نمی‌خواهد که هر روز نکتایی بزند، کت و شلواری بر تن کند، در قامت سخن‌گوی «شورای امنیت ملی» در کنفرانس خبری تقریبا روزانه ظاهر شود و اعلام کند که امروز، دیروز، سه‌شنبه، هفته‌ی گذشته، ماه گذشته و سال گذشته، چند تن از همکارانش در صفوف نیروهای امنیتی به دست گروه‌های تروریستی کشته شده‌اند.

اما اندوه و بیچارگی عمومی این است که همه‌ی ما در وضعیتی به‌سر می‌بریم که او و دفتر مشاوریت شورای امنیت ملی همین کار را می‌کنند. اگر سخن‌گویی شورای امنیت ملی بیان‌کننده اعمال و اقدامات و رخدادهایی است که در درون شورای امنیت ملی یک کشور رخ می‌دهد، کنفرانس‌های مطبوعاتی چند ماه اخیر جاوید فیصل از این مقام، نشان‌گر این است که شورای امنیت ملی مثل ماشین حسابی است که شمارش می‌کند و حاصل جمع را به ما گزارش می‌دهد.

تازه‌ترین گزارش این است که شورای امنیت مانند ماشین حسابی ارقام تلفات نیروهای امنیتی در یک هفته گذشته از 32 ولایت افغانستان را جمع کرده و حاصل آن را در اعلامیه‌ای چنین گزارش کرده است: «طالبان مسلح هفته گذشته در ۳۲ ولایت کشور، ۴۲۲ فعالیت تروریستی را انجام داده‌اند که در نتیجه‌ی آن ۸۴۱ نیروی امنیتی و دفاعی افغان شهید و زخمی شدند. با این‌حال در حملات طالبان، ۲۹۱ نیروی امنیتی و دفاعی کشور شهید و ۵۵۰ تن دیگرشان زخم برداشته‌اند، همچنین در خشونت‌های هفته گذشته طالبان، ۱۴۸ فرد ملکی نیز شهید و زخمی شدند.»

من گفتم که این تازه‌ترین گزارش است، نه اولین و نه آخرین. بنابراین آنچه مسلما همه انتظار داریم این است که باز هم سخن‌گوی شورای امنیت ملی کشور بار دیگر و بار دیگر در کنفرانسی ظاهر شود و یا اعلامیه‌ای منتشر شود که دوباره همین شمارش است و ارقام مرگ و تلفات. و اگر احیانا شما روزی کنفرانسی از این نهاد دیدید که ارقام مرگ را اعلام نمی‌کند، حتما باید حدس بزنید که رقم آزادی زندانیان طالبان است. و این گونه است که حق داری فکر کنی شورای امنیت ملی همان «ماشین حساب» است. حساب زندانیان طالبان، جمع تلفات ملکی و نظامی و گزارش آن از طریق رسانه‌ها به مردم.

حتما ملامت منم که چنین بی‌رحمانه وظایف و کارکرد تشکیل وسیع شورای امنیت ملی را که بی‌تردید آدم‌های خوب و مسئولی هم در درون آن هست و دارند وظایف‌شان را انجام می‌دهند به ماشین حساب بی‌احساسی تشبیه می‌کنم که وظیفه‌ای ندارد جز جمع‌کردن و شمردن. اما همین بخش اعلامیه دفتر شورای امنیت ملی را دوباره بخوانید: «به این اساس هفته گذشته در ۱۹ سال پسین از بابت خشونت‌ها، خون‌بارترین هفته بوده است.»

آیا همین واقعیت که در دو دهه اخیر ما پرخشونت‌ترین و خون‌بارترین هفته را طی کردیم، برای خلق پرسشی در مورد عملکرد دفتر شورای امنیت ملی و نهادهای امنیتی کافی نیست؟ همین بخش اعلامیه به جز این‌که برای مردم گزارش شود، نباید یک پرسش و سوال اساسی برای مسئولین امنیتی و دفتر شورای امنیت ملی خلق کند که پس شما دارید چه کار می‌کنید؟

حساب طالبان روشن است: کشتن و خشونت. پرسش این است که این آرگاه و بارگاه به‌نام دفتر شورای امنیت ملی و نهادهای امنیتی و نهادی به‌نام ریاست‌جمهوری چه می‌کنند. تردیدی در قساوت و دشمنی طالبان نیست. تردید اصلی این است که آیا این همه مرگ و ناکامی ممکن است روزی مقامات دولت را وادارد تا در مورد عملکرد، وظایف و مسئولیت‌های‌شان از خود بپرسند. سوال این است که آیا این مسئولان ارشد حکومت احساسی مثل درد و غم و همدردی را هنوز دارند یا نه؟

تمام وعده‌ها برای بهترکردن اوضاع امنیتی آشکارا به ناامیدی و مرگ بیش‌تر انجامیده است. این خبر کوتاه و ساده‌ای نیست: نیروهای امنیتی ما در هفته گذشته در 20 سال اخیر بیش‌ترین تلفات را داشته است. درک این خبر به‌صورت روشن معنی‌اش سقوط آزاد به ناکامی لایتناهی است.

به‌نظرم ما نمی‌توانیم حس کنیم که این همه مرگ یعنی چه، مگر این‌که پدر، برادر یا عضوی از خانواده‌ی ما باشد. و این چیزی است که برای مقاماتِ که عمدتا خانواده‌های‌شان در خارج از افغانستان‌اند، قابل درک نیست. برای فردی که نتواند غم را، رنج را و مرگ را حس کند، چه فرق می‌کند که هر روز مانند ماشین حسابی اعلام کند که تلفات تازه چند است.

کار من نیست که بگویم چه شود. یا چه کنیم. اما بی‌تردید مردم برای روزهایی که یکی از اعضای قریه به مرگ طبیعی زندگی‌اش ختم می‌شد و تمام قریه واقعا اندوهگین بود، دیق و دلتنگ است. ما غم از دست‌دادن را از قریه‌های دور حس می‌کردیم. حالا آن طور نیست. برای مردم مردن فقط خبر است؛ ارقام و اعداد است.

و چنین است که به‌نظرم جاوید فیصل از مقام سخن‌گو یکی از افرادی است که کارش را درست انجام می‌دهد. او مکلف است بیاید رهنمود مقام و اداره را به رسانه‌ها بیان کند. ارقام مرگ به‌صورت انبوه و آن هم روزمره. اگر این طور نباشد و وظایف دفتر شورای امنیت ملی درست انجام شود، هیچ کسی انتظاری جز این از این نام بزرگ ندارد که امنیت و ثبات و آرامش گزارش کند نه ناامنی و نتایجش که مرگ است و زخمی، و بمب و حمله و قبر.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *