پس از نزدیک به دو دهه حمایت از حقوق و حضور سیاسی زنان در افغانستان هنوز حضور سیاسی زنان، بهویژه در ساختار حکومت و جایگاه تصمیمگیری با مشکلات و موانع فراوانی مواجه است. براساس آمارها نقش زنان در سطوح مدیریتی در تناسب با نفوس زنان و تعهد حکومت، بسیار پایین است. با اینکه قانون اساسی افغانستان، ارزشهای حقوق بشری-شهروندی، حقوق برابر، ایجاد جامعهی برابر از نظر جنسیتی و حضور سیاسی زنان را بهعنوان یک ارزش دموکراتیک به رسمیت شناخته و آن را مشروعیت بخشیده است و از طرف دیگر، دولت افغانستان در نشستهای متعدد ملی و بینالمللی به حمایت از حقوق زنان متعهد شده است، اما در عمل زنان در سطوح تصمیمگیری نقش چندانی نداشته و بیشتر جایگاه تعارفی و تشریفاتی داشتهاند.
حکومت در اقدام تازه، تصمیم گرفته که در هر ولایت یک زن بهعنوان معاون والی تعیین شود. همچنان تصمیم معرفی چهار زن بهعنوان وزیر در کابینه حکومت یک گام دیگر در راستای حمایت از جایگاه زنان در سطوح بالای تصمیمگیری است. این اقدامات هرچند خوب، اما به هیچ وجه کافی نیست. توقع حضور زنان در سطح تصمیمگیری بیشتر از این است. رهبری حکومت در سالهای اول حکومت وحدت ملی تعهد داده بود که مشارکت زنان در سطح تصمیمگیری را تا سه سال دیگر به ۳۰ درصد برساند. اکنون از این وعده بیشتر از سه سال گذشته و عمر حکومت هم به پایان رسیده، اما به سختی جایگاه زنان در سطوح بالای تصمیمگیری به ده درصد میرسد.
تعهد حکومت با انتصاب چند زن بهعنوان معاون والی در ولایتها و چهار وزیر در کابینه در حمایت از حقوق زنان به پایان نمیرسد. نقش معنادار زنان در سطوح تصمیمگیری مستلزم خواستههای دیگری است که باید شنیده شود. این روزها زنان در افغانستان کارزار «#نامم_کجاست؟» را راهاندازی کردهاند. در حقیقت از این کمپین سه سال گذشته و یکی از مهمترین خواستههای زنان در این کارزار درج نام مادر در شناسنامههای الکترونیکی است. با اینکه این کارزار از حمایتهای زیادی در داخل و خارج از افغانستان برخوردار است، هنوز حکومت بهرغم ادعاهای دهنپرکن در حمایت از حقوق زنان، این صدا را نشنیده است. خواست اصلی زنان از این کمپین به رسیمت شناختهشدن هویت مستقلشان است. داشتن هویت مستقل حق قانونی شهروندی زنان است. واقعیت این است تا زمانی که خواست هویتطلبی که ابتداییترین حقوق شهروندی است، شنیده نشود، حمایت از حقوق زنان میتواند فقط در حرف و انتصاب زنان بهعنوان مأمور در حکومت تعارفی و تشریفاتی باشد.
مذاکرات قریبالوقوع بینالافغانی که نتیجه آن برگشت طالبان در ساختار قدرت افغانستان است، این نگرانی را برای زنان به وجود آورده است که آیا دوباره سایه تاریک امارت اسلامی بر زنان افغانستان مستولی خواهد شد. طالبان در زمان حاکمیت خود در نیمه دوم دهه هفتاد خورشیدی، دختران را از آموزش محروم و زنان را از کارکردن در بیرون خانه و حتا بیرونشدن آنان بدون همراهی مرد محرم را ممنوع کرده بودند. زنان در حاکمیت طالبان به هیچ یک از حقوق اولیه خود دسترسی نداشتند. برای همین زنان از طرز فکر زنستیزانه و افراطی در نظام سیاسی آینده نگرانند. طالبان شاید بیشتر از هر گروه دیگری در افغانستان با زنان مشکل داشته باشند. بعید بهنظر میرسد این گروه به راحتی حقوق زنان را در میز مذاکره به رسمیت بشناسد.
بنابراین، توجه به جایگاه سیاسی زنان و حمایت عملی از حقوق زنان در این برههی حساس برای زنان سرنوشتساز است. حمایت از جایگاه زنان در سطوح تصمیمگیری و برخورداری از پشتوانههای قانونی کمک میکند که زنان فراموش نشود. دستکم این کار زمینهی تقلای زنان برای حفظ حقوق فردی و اجتماعیشان را بیشتر میکند. با توجه به شرایط ویژه و تحولات بنیادی سیاسی پیش رو، ایجاب میکند که حکومت نقش زنان را در جایگاه تصمیمگیری بیشتر و به خواست هویتطلبی زنان توجه کند. از طرف دیگر، نقش زنان در هیأت گفتوگوکننده صلح برجسته نیست و لازم است حضور زنان پررنگتر شود. توجه به این موارد نشاندهنده باور و حمایت عملی رهبری حکومت از حقوق زنان است.