تردیدی نمانده است که خشونتها مانع اصلی مذاکرات بینالافغانی است. تقریبا تمام جناجهای دخیل در روند صلح افغانستان به این موضوع اذعان کردهاند. نمایندهی غیرنظامی ناتو گفته که خشونت طالبان مانعی در برابر آغاز مذاکرات صلح است. سازمان ملل نیز نگرانی خود را از افزایش خشونتها ابراز کرده و گفته است که در مورد حوادث خشونتبار نگران است. امریکا بهعنوان کشوری که رهبری روند صلح افغانستان را در عمل به پیش میبرد نگران برهمخوردن این روند است. زلمی خلیلزاد فرستاده ویژه وزارت خارجه امریکا برای صلح افغانستان در واکنش به کشتهشدن چند کارمند دادستانی در کابل گفته بود که مخربین داخلی و خارجی سعی دارند تا روند را مختل و به تأخیر بیندازند. نظر حکومت افغانستان این است که روند صلح بهدلیل خشونتطلبی طالبان در خطر افتاده است. رییسجمهور غنی روز دوشنبه هفته گذشته در جریان سخنرانیاش در نشست منطقهای زیر نام «تقویت اجماع برای صلح» افغانستان گفت ادامهی خشونت طالبان، اجماع ملی در پیوند به صلح را خدشهدار میکند. مجموع این کنشها نشان میدهد که خشونتها هنوز در افغانستان بهعنوان مانع درجهیک روند صلح و شروع مذاکرات بینالافغانی است.
شروع گفتوگوهای بینالافغانی هنوز مبهم و سردرگم است. تا کنون چندینبار زمان احتمالی آغاز مذاکرات برهم خورده است. از اولین موعد تعیینشده برای آغاز مذاکرات بینالافغانی حدود چهار ماه میگذرد. در حال حاضر نیز میان طالبان و حکومت افغانستان بهعنوان دو طرف این مذاکرات اختلاف وجود دارد و دیوار بیاعتمادی بلند است. مسألهی رهایی زندانیان دو طرف و کاهش خشونت از دلایل اصلی اختلاف و بیاعتمادی است. واقعیت اما این است که طالبان تا کنون برای رسیدن به صلح انعطاف کمتری نشان دادهاند. جدای از رهایی 500 زندانی مربوط به افغانستان، گروه طالبان در عمل هیچ اقدام دیگری برای اعتمادسازی صلح نکرده است. خشونتها بهعنوان مانع اصلی روند صلح هنوز پابرجاست، طالبان بهطور مطلق به ندای تمام طرفها و سازمان دخیل در روند صلح و حتا شهروندان افغانستان از توقف و دستبرداشتن از خشونت جواب رد دادهاند. این وضعیت باعث بیاعتمادی شده و در طول این مدت مسألهی رهایی زندانیان را دچار فراز و نشیب و گاهی بنبست کرده است.
اگر وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند، این امکان وجود دارد که مذاکرات بینالافغانی اصلا شروع نشود یا هم در چند نشست بینتیجه خلاصه شود. سه دلیل برای این نگرانی وجود دارد. اول، اگر طالبان قرار باشد در جریان مذاکرات بینالافغانی، مثل حالا یکدندگی از خود نشان دهند، طبیعی است که مذاکرات به نتیجه نمیرسد. زیرا بحث انعطافپذیری در هر مذاکرهای یک اصل است. گروه طالبان تا کنون نشان داده است که میانه خوبی با انعطافپذیری ندارد و حاضر نیست برای صلح بهایی قابل قبول بپردازد. دوم، حکومت افغانستان بهویژه شاخه ارگ از وضعیت موجود خیلی بدش نمیآید که روند کنونی بر هم بخورد. زیرا اگر در حال حاضر مذاکرات سر بگیرد، افغانستان از جمله تیم ارگ ناگزیر است تحت فشار امریکا امتیازهای بیشتری به طالبان بدهد. حتا ممکن است به قیمت کنار گذاشتهشدن آقای غنی از قدرت تمام شود. اما اگر ارگ بتواند تا زمان روشنشدن سرنوشت انتخابات امریکا زمان بخرد، ممکن است تا آن زمان اولویت امریکا در مورد به نتیجهرسیدن صلح افغانستان تغییر کند که در این صورت بهطور قطع شرایط برای آقای غنی بهتر از حالا خواهد بود. سوم، تا انتخابات ریاستجمهوری امریکا زمان زیاد نمانده است. خروج از افغانستان در انتخابات دور پیش امریکا یکی از شعارهای اصلی دونالد ترمپ، رییسجمهور کنونی امریکا بود. این دور نیز آقای ترمپ میخواهد پایان طولانیترین جنگ تاریخ ایالات متحده را به رأیدهندهی امریکایی مژده دهد. اگر ترمپ دوباره برنده شود، بعد از انتخابات دیگر نیاز ندارد تا به طالبان امتیازدهی کند، چون همه کوشش ترمپ این است که پیش از انتخابات به طالبان امتیاز داده و توافق صلح نهایی شود تا از این کارت در انتخابات به سود خود استفاده کند. از طرف دیگر، اگر قدرت تغییر کند و دموکراتها برنده شوند، ممکن است سیاست آشتی با طالبان از ریشه تغییر کند.
در پایان شکی وجود ندارد که اگر طالبان همچنان به خشونتطلبی ادامه دهند، دیوار بیاعتمادی از این هم بلندتر خواهد شد. فرصت صلح افغانستان بار دیگر از دست خواهد رفت. واقعیت این است که هیچگاهی افغانستان تا این اندازه به صلح نزدیک نبوده است. نباید طالبان و سیاستمداران افغانستان این فرصت را با کوتاهبینی و امتیازطلبی از دست دهند.