سایکولوژی تودِی – دکتر تریسی هاچینسون
مترجم: جلیل پژواک
چگونه بدانیم عضو یک خانواده سمی هستیم یا خانوادهی ما یک عضو سمی دارد؟
به دنبال چند سرنخ باشید؛ ممکن است هنگام نشست و برخاست یا «تعامل» با عضو یا اعضای سمی خانوادهی خود احساس اضطراب و عصبانیت داشته باشید، یا بعد از تعامل با آنها احساس خستگی کنید، یا متوجه شوید که عادت دارند پشت سر دیگران حرف بزنند و حرف درآورند. آنها ممکن است عادتِ برپاکردن «نمایش» ــ تمایل به واکنش عاطفی بیشازحد و جنجال بهپاکردن در بیرون یا درون خانواده ــ داشته باشند، ممکن است از اعتماد شما سوءاستفاده کرده و چیزهای شخصی را که به آنها گفتهاید به گوش دیگران برای آسیبرساندن به شما برسانند. بدتر اینکه، شما ممکن است پس از تعامل با چنین عضو یا اعضای خانواده یا هنگام تلاش برای کشیدن مرز بین خود و آنها، احساس سردرگمی و خدشهدارشدن احساسات کنید و بهلحاظ عاطفی آسیب ببینید.
با اینکه همهی خانوادهها بین خود اختلاف و جنجال دارند، نظامهای خانوادگی سمی اما روشهای شدیدا ناسالمی را برای تعامل با یکدیگر و حلوفصل اختلافات خود به کار میبرند. با اینکه اختلافنظر و تنش در هر خانواده امری اجتنابناپذیر است، نحوهی برخورد اعضای خانواده با این اختلافات اما چیزی است که یک نظام خانوادگی سالم را از یک نظام خانوادگی سمی متمایز میکند.
خشونت عاطفی خانوادگی
پژوهشها این باور را که سطحی از «پرخاشگری» بخش «عادی» از زندگی خانوادگی است، تأیید میکند. این میزان از پرخاشگری معمولا به لحاظ فرهنگی مورد تأیید است. برای مثال در فرهنگهای غربی، بسیاری از خانوادهها و زوجهای سالم ممکن است در برخی شرایط کنترل خود را از دست بدهند و یا چیزهای آزاردهنده به یکدیگر بگویند، که امری تقریبا عادی دانسته میشود.
با اینحال، اگر این روش مضر همراه با ترکیبی از تاکتیکهای برخورد غیرمستقیم مانند شایعهپراکنی، انتقاد، به جان هم انداختن اعضای خانواده و نفاقافکنی، برای حل مشکلات خانوادگی در یک خانواده، به روش متداول و معمول بدل شود، زمینه برای شکلگیری پویاییهای سمی در آن خانواده فراهم میشود. متأسفانه، یک عضو سمی خانواده یا به عبارتی یک «سیب بد»، میتواند آسیب قابلتوجهی را به کل خانواده وارد کند.
قلدری روانی
درحالیکه خشونت فیزیکی باعث آسیب جسمی میشود، خشونت عاطفی یا درونفردی اما میتواند باعث آسیب روانی، استرس و ناراحتی فکری شود. در «خانوادههای ناکارآمد» این رفتارها بهعنوان رفتارهای «سمی» شناخته میشوند، زیرا میتوانند مناسبات و رابطهها درون یک گروه مانند خانواده را صدمه بزنند. ویژگی بارز یک عضو سمی، توانایی وی در آسیبرساندن جدی به یک گروه مانند خانواده، محل کار یا حتا دولت است.
برای مثال در یک خانواده یک خواهر، عمه، مادر یا پسرکاکای سمی میتواند با رفتار خود روابط اعضای خانواده را به صورت جدی خدشهدار کند. این خواهر یا پسرکاکا ممکن است با رفتار و گفتار خود اعضای خانواده را به جان یکدیگر انداخته یا حتا باعث فروپاشی نظام خانواده شود. او این کار را ممکن است از طریق دروغگویی و برای منافع شخصی خود انجام دهد. این نوع قلدری روانی برای اعضای خانواده بهشدت مضر است و آسیب ناشی از آن ممکن است در بسیاری از اعضای خانواده خود را به شکل افسردگی، اضطراب، احساس درماندگی یا علائم استرس پس از سانحه نشان دهد. گاهی اوقات این خواهر یا پسرکاکای مضر، از مشکلات روانیِ رنج میبرد که در اغلب موارد تشخیص داده نمیشود.
اعضای خطرناک خانواده: شخصیت پاتولوژیک
در مورد ارتباط بین روانیبودن و ارتکاب جرم پژوهشهای بسیاری انجام شده است، اما در مورد روانیبودن و میزان قربانیشدن بستگان خانواده تحقیق چندانی صورت نگرفته است و درک کاملی در این زمینه وجود ندارد. با اینحال، روانشناسان متوجه شدهاند بیمارانی که باعث سمیشدن پویایی خانواده میشوند، اکثرا دچار اختلال شخصیت هستند.
یک اختلال شخصیتی الگوی رفتاری مادام العمر یک شخص است که منجر به پریشانی یا ناتوانی وی میشود. فردی که دچار اختلال شخصیتی باشد، در دیدن دیگران، خودش و رویدادها دچار مشکلات چشمگیر میشود. علاوه براین، چنین فردی میتواند دچار مشکلات عاطفی مانند ناتوانی در تنظیم و هماهنگی واکنشهای عاطفی خود نیز باشد.
بر طبق «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی»، مشکلات تشخیصشده نظیر خودشیفتگی، ضداجتماعیبودن و «اختلال شخصیت مرزی» از جملهی اختلالات روانی بهشمار میرود. اختلال شخصیت «ضداجتماعی» و اختلال شخصیت «روانآزاری» در فرهنگ عام برای توصیف شخصیتها و رفتارهای این طیف استفاده میشود، اما اینها یگانه مشکلات روانی تشخیصشده که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی آمده است، نیستند. تشخیص این اختلالات میتواند برای مردم عادی و پزشکان بسیار گیجکننده باشد، زیرا بین علائم و رفتارهای مرتبط به اختلالات شخصیت، همبودی یا همپوشانی بسیاری وجود دارد.
آیا تشخیص این اختلالات به طور خاص مهم است؟
کارشناسان معتقدند که بین بسیاری از اختلالات شخصیتی همپوشانی قابلتوجهی وجود دارد. «انجمن روانپزشکی امریکا» بهدلیل مسألهی همبودی میان اختلالات شخصیتی، الگوی بدیلی را برای مفهومسازی اختلالات شخصیتی در آینده ارائه داده است. برای مثال، بین اختلال شخصیت خودشیفتگی، اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت ضداجتماعی ویژگیهای مشابهی وجود دارد. الگوی بدیل برای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، معیارهای کلی برای اختلال شخصیت فردی را که در عملکرد شخصیتی خود دچار اختلال است و یک یا چند ویژگی شخصیتی پاتولوژیک را شامل میشود.
با این حال در چارچوب نظام خانوادگی، تشخیص واقعی اختلالات به اندازه شناخت الگوهای رفتاری افرادی که از اختلالات شخصیت رنج میبرند و تأثیر این رفتارها بر کل خانواده، مهم نیست.
آیا این اختلالات «قابل درمان» است؟
اختلالات شخصیت به مراتب جدیتر از بسیاری از اختلالات روانی دیگر است. دلیل آن دشواربودن درمان اختلالات شخصیت است که به نوبهی خود دو دلیل دارد: اول، مقاومت این افراد در برابر درمان؛ به این معنا که کسانی که دچار اختلال شخصیت هستند، نمیفهمند که مشکل از آنهاست و بنابراین دیگران را مقصر میدانند و دوم، عجینبودن و سرشتهشدن این اختلالات در فرد. از اینرو، چنین افراد چه به دنبال درمان باشند یا نه، کاری که شما میتوانید انجام دهید این است که صرفنظر از برچسبهای تشخیصی خاص، این افرادِ «آشفته» را در زندگی خود بشناسید و وضعیت آنها را درک کنید. «جورج سیمون» در کتاب خود «در لباس میش؛ شناسایی و مقابله با افراد سوءاستفادهگر در زندگی شما» مینویسد که شناختن برخی رفتارها برای کاستن از آسیب ناشی از تعامل با افرادِ «آشفته» بسیار مهم است.
پویاییهای خانوادگی سمی
اگر مطمئن نیستید که آیا با یک عضو سمی در خانوادهی خود سرو کار دارید یا خیر، یا حتا نمیدانید که آیا در خانوادهی سالمی زندگی میکنید یا خیر، مشاهدهی این رفتارها در یک عضو یا کل اعضای خانواده ممکن است نشاندهنده این باشد که پویاییهای خانوادگی شما سمی شده است:
نفاقافکنی: افراد سمی با رفتار و گفتار خود بذر حسادت، اختلاف و عصبانیت را در خانواده و گروه می پاشند؛
به جان هم انداختن دیگران: افراد سمی معمولا با دروغگویی و دورویی، اعضای خانواده را در برابر یکدیگر قرار میدهند؛
مثلثیسازی مناسبات: افراد سمی بهطور مستقیم با شما برخورد نمیکنند، بلکه پای یک عضو دیگر خانواده را به جنجالهای بین دو فرد میکشانند؛
بدنامسازی: افراد سمی معمولا با دروغگویی و فریب، تلاش میکنند نام و شخصیت یک فرد دیگر را لکهدار کنند؛
بی احترامی و اهانت مداوم؛
دروغگویی پاتولوژیک؛
عصبانیت و اعتراض هنگامی که شما مرز بین خود و وی را مشخص میکنید؛
مسئولیتگریزی و تقصیر را به گردن دیگران انداختن؛
تمایل به کنترل؛
عادت به حمله لفظی (آشکار و پنهان).
متأسفانه بسیاری از خانوادههایی که در کودکی تجارب مضر داشتهاند یا کودکان پدر و مادر الکلی بودهاند، ممکن است فکر کنند که این پویاییهای خانوادگی «نرمال» است. چنین پویاییهایی شاید نرمال باشند، اما آیا سالم هستند؟
اگر این پویاییها و رفتارها به طور مداوم باعث پریشانی و اختلال در شما مانند اضطراب و افسردگی شوند، ممکن است نیاز به تجدیدنظر در مورد میزان مواجههی خود با چنین افرادی داشته باشید.