دولت‌های همیشه موقت

دولت‌های همیشه موقت

گمان نمی‌کنم در ملک ما کسی مانده باشد که نداند حکومت افغانستان در سی سال اخیر، هر حکومتی، دستگاه موقت دزدی بوده و هست، نه سازمان دیرپای مدیریت مملکت. در این معنا، دولت در این ملک و مخصوصا در همین دوره‌ی سی ساله‌ی گذشته همواره «موقت» بوده است. کسانی که در سه دهه‌ی گذشته‌ی افغانستان در دستگاه حکومت وارد شده‌اند، در ذهن خود این اصل را داشته‌اند که «این حکومت رفتنی است». این حکومت رفتنی است نه به این معنا که مدیران فعلی می‌روند و مدیران دیگر می‌آیند. بل به این معنا که حکومتِ حاضر از بُن نابود خواهد شد و معلوم نیست حکومت بعدی چه گونه حکومتی باشد. این رویکرد و نگاه نسبت به ثبات دستگاه دولت و حکومت چنان در میان شهروندان افغانستان شایع بوده و شایع هست که هر کسی که وارد کار حکومتی شده، رسیدن به مقام دولتی را بیش‌تر رسیدن به یک فرصت کوتاه شخصی دیده تا پا نهادن در موضع مدیریت امور کشوری و دولت‌سازی.

تصور کنید که کسی در دولت افغانستان وزیر شده. این وزیر با خود می‌گوید «معلوم نیست من هشت ماه بعد هنوز وزیر باشم. معلوم نیست هشت ماه خود این حکومت هست یا نیست.» یا سفیری را تصور کنید که در پایتخت یک کشور دیگر قرار است از دولت افغانستان نمایندگی کند. با و با خود می‌گوید «می‌دانم که این سفارت فرصت بسیار کوتاهی است برای من. می‌دانم که حکومت ما خانه‌ی روی آب است و سفارت من دوام زیادی نخواهد داشت.» نتیجه‌ای که این وزیر و سفیر از این ذهنیت می‌گیرد این است که تا این تنور در فرصت کوتاهی در دست من است و گرم است، باید برای خود نانی بپزم. والی و ولسوال و شهردار و رییس این مملکت نیز همین طور فکر می‌کنند. اگر این طور نیست، این همه دزدی و فساد مالی و غارت بیت المال از کجا می‌آید؟ روزی نیست که خبر و گزارشی از دزدی‌های مقامات حکومتی ما منتشر نشود.

ذهنیت همین است که دولت و حکومت دستگاه موقت دزدی و پر کردن جیب خود است. نگاه عمومی به دولت همان «دولت موقت» یا فرصت مستعجل است. وزیر فکر می‌کند که پیش از آن که کل دستگاه فرو بریزد یا پیش از آن که دزد بعدی کلیددار شود، من باید آن قدر برداشته باشم که فردا نگویم آه، قدرت داشتم و دسترسی داشتم و درِ خزانه باز بود و چیزی برنداشتم. مسئول هم‌آهنگی کمک‌های بین‌المللی به نیازمندان با خود می‌گوید «با این چند تا نان خشک مشکل چند میلیون آدم گرسنه حل نمی‌شود؛ اما اگر خودم پول نان خشک این چند میلیون آدم را بردارم، جیب من کاملا پر می‌شود» و برمی‌دارد. وطنی در کار نیست، آینده‌ای در کار نیست، توسعه‌ی مملکت و ساختن دولت در کار نیست. هر مقامی فرصتی است کوتاه برای غارت. و چون این نگاه و رویکرد در میان اکثر مقامات حکومتی حاکم است، دزدان تا چشم به چشم می‌شوند همدیگر را شناسایی می‌کنند و برای استفاده از فرصت کوتاه دزدی همکار می‌شوند. به این ترتیب، هر کاری در حکومت تبدیل می‌شود به یک «پروژه» که از بغلش فلان مقدار پول می‌توان دزدید. این گونه است که یک دستگاه حرارت‌سنج (برای اندازه‌گیری تب بیماران کرونایی) پنجاه برابر قیمت اصلی‌اش خریداری می‌شود؛ یا بگو رسید خریدش پنجاه برابر تنظیم می‌شود. ده میلیون دالر می‌آید تا صرف فلان برنامه‌ی آموزشی شود و از آن سو تمام چیزی که می‌بینی چاپ چند پوستر بی‌کیفیت است. یک دیوار به دو میلیون دالر ترمیم می‌شود؛ درحالی‌که اگر همان دو میلیون دالر را به یک رهنمای معاملات در کشورهای غربی بدهید، یک خانه‌ی درجه‌یک کامل به شما می‌دهد.

این روزها وقتی سخن از «حکومت موقت» می‌شود، همه نگران می‌شوند. واقعیت اما آن است که همه‌ی حکومت‌های ما در سی سال اخیر به بدترین معنای کلمه «موقت» بوده‌اند و هستند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *