اگر طالبان یک ماه بعد به قدرت برسند، چه ضرری به مردم افغانستان خواهد رسید؟ در پاسخ به این سوال، عدهای دربارهی «دستآوردهای 19 سال گذشته» سخن میگویند. میگویند این دستآوردها از دست خواهند رفت. اما اگر این ادعا را دقیقتر معاینه کنیم، میبینیم که در 19 سال گذشته ما چیز مهمی بهدست نیاوردهایم که با آمدن طالبان از دست بروند. طالبان رسانهها را ممنوع خواهند کرد؛ زنان را از حقوقشان محروم خواهند ساخت؛ دانشگاهها را تحت قوانین اسلامی درخواهند آورد؛ پارلمان را به مجلس روحانیان طرفدار امارت تبدیل خواهند کرد (اگر لغوش نکنند)؛ انتخابات را لغو و سیستم انتصاب امارتی را به جای آن برقرار خواهند کرد و بهجای قانون اساسی قانون مطلوب مذهبی خود را خواهند گذاشت؛ بهجای حکومت قانون، حکومت دلبخواهی ادارهی امر به معروف و نهی از منکر طالبان خواهد نشست…
حتما میگویید، خوب، این یعنی نابود کردن بخش عظیمی از دستآوردهای 19 سال گذشته. ولی سوال این است که همین دستورآوردها واقعا چه هستند؟ قانون اساسی ما از همان روز اول تعطیل بوده. انتخابات از همان روز اول نداشتیم. صورتش را داشتیم، اما در هر انتخابات آنچه نتیجه را شکل داد تقلب عریان و گسترده بود. یعنی انتخابات نداشتیم. پارلمان ما در دو دههی گذشته چه کار کرده؟ چهار قلم کار درست و قانونی این مجلس ملی را نشان بدهید که به حال کشور مفید بوده باشند. دانشگاههای کشور در دو دههی گذشته چه نیروی انسانی و علمی قابل توجهی به افغانستان عرضه کردهاند؟ زنان در این 19 سال به کدام حقوق انسانی خود رسیدهاند؟ رسانههای تصویری و چاپی ما در دو دههی گذشته چه کار ماندگار و تأثیرگذاری کردهاند؟ حکومت کَی و در کجا قانون را تطبیق کرده و به مواد و مفاد قانون اساسی عمل کرده است؟
آنچه حکومتهای دو دههی گذشته در کشور ما کردهاند فقط هموار کردن مسیر بازگشت امارت اسلامی طالبان بوده است. یعنی تنها دستآورد سرنوشتساز این حکومتها به قدرت رساندن گروهی بوده است که حالا خود حکومت میگوید بازگشتشان خطرناک است! در دو دههی گذشته امنیت داشتیم؟ عدالت داشتیم؟ توسعهی اقتصادی داشتیم؟ آب داشتیم؟ برق داشتیم؟ سرکهای خوب داشتیم؟ رفاه داشتیم؟ اشتغال داشتیم؟… چه داشتیم؟ چه داشتیم که حالا قرار است از دست ما برود؟
واقعیت این است که در دو دههی گذشته فرصتی برای مردم افغانستان پدید آمد. اما دزدان و رهزنان (در هیأت حاکمان و نمایندگان مردم) این فرصت را نابود کردند. ما اکنون چیز زیادی نداریم که طالبان آن را از ما بگیرند. طالبان آینده را از ما میستانند. خطر حاکمیت طالبان برای آیندهی این مملکت است. منطق این سخن این است:
در حکومتهای بیست سالهی اخیر پیشرفت قابل اعتنایی صورت نگرفت. اما مردم افغانستان به پای خود ( و نه با سعی حکومت) کوشیدند کمر خود را راست کنند؛ حداقل سعی کردند از لحاظ آموزش و تعامل قومی با همدیگر به دوران سیاه مجاهدین و طالبان در سه دهه پیش نلغزند. امروز اکثر مردم هم از فساد گسترده در حکومت فعلی باخبرند و هم دوست ندارند به امارت اسلامی طالبان برگردند. این به این معناست که اگر امارت طالبان برنگردد، مردم پس از دو دهه تجربهی دموکراسی وارداتی و آزمودن جریانهای گوناگون سیاسی و محک زدن رهبران اجتماعی میتوانند به تدریج به تصمیمات و انتباهات بهتری برسند. به بیانی دیگر، مردم افغانستان حالا واجد یک تجربهی طولانی هستند که آمدن طالبان این تجربه را نخواهد گذاشت که به شکل یک انتباه جمعی در آینده چهره بنماید. این آینده را طالبان از چنگ مردم بیرون خواهد آورد. مردم افغانستان در آستانهی یک عبرت عمومی هستند و آمدن طالبان در جریان این عبرتآموزی عمومی گسست ایجاد میکند.