از سخنانی که در دامنهی انتخابات امسال بسیار تکرار شدند، یکی این بود که در این انتخابات بسیاری از روشنفکران رنگ اصلی خود را نشان دادند. در این سخن چاشنی ملایمی از طعن و ملامت هست. آماج این طعن و ملامت هم بیشتر کسانی اند که به درجات مختلف حمایت خود را از نامزدهای انتخاباتی آشکار کردند. یکی از شکایتهای شایع نیز این بود که فضای این انتخابات بسیار آلوده است و نمیارزد که آدم دامن خویش در آن تر کند. این دو نگاه منفی همبسته اند و از یکجا میآیند: از خلوصطلبی روشنفکرانهی عدهای از شهروندان.
البته این حقیقتی است که در این انتخابات عدهای روشنفکر و اهل قلم چندان درگیر هیجانهای انتخاباتی شدند که فراموش کردند انتخابات یک رویداد مقطعی است و نباید در آن به گونهای عمل کرد که گویی پس از انتخابات دیگر حرفی برای گفتن، پیوندی برای نگه داشتن و زندگیای برای ادامه دادن نیست. در اینکه فضای انتخاباتی امسال هم بسیار آلوده بود، شکی نیست. با این همه، یک چیز مسلم است و آن این است: آنچه امسال در انتخابات دیدیم، پارههایی از واقعیتهای زندگی جمعی ما در افغانستان هستند. این واقعیتها هستند و مستقیما از ظرفیت موجود جامعهی ما برخاستهاند. یعنی به این واقعیتها نمیتوان این طور نگاه کرد که کاش نباشند. ما با یک عارضهی وهمی سروکار نداریم؛ با یک ساختار واقعی سختجان روبهروییم. چهکار کنیم؟ عدهای شکایت میکنند که در افغانستان قطببندیهای سیاسی و انتخاباتی هنوز عمیقا قومی و حزبی اند و این جای هیچ امیدواریای باقی نمیگذارد. آنگاه، براساس همین تحلیل، به کناره مینشینند و بر آلودگی فضایی که اوصاف زشتش را برشمردند، افسوس میخورند. اما مشکل دقیقا در همین جاست. ما که نمیتوانیم از جامعه بخواهیم که کاری برای خود بکند و از این وضعیت تأسفآور بیرون بیاید. جامعهای با این اوصاف، با قدرت و شتابی که مطلوب ماست، وضعیت کنونی را پشت سر نخواهد گذاشت. روند رشد همواره روندی پر از افتوخیز است. هیچ برش خالصی وجود ندارد. نمیتوان از سر پیوستار تحول اجتماعی پرواز کرد و با پریدن از سر برشهای نامطلوب و جنجالی در جایی فرود آمد که قابل قبولتر است. ما هر گامی را که برای تغییر دادن جامعه برداریم، در متن شبکهای از واقعیتهای سختجان اجتماعی برمیداریم. بنابراین، چارهای جز این نداریم که دست از خلوصطلبی برداریم و در یک متن خسآلود و مشکلاندود فرصتها را غنیمت بشماریم و قدمی به پیش برداریم. هیچ معجزهای برای ما کار نخواهد کرد. بنا است ما وضعیت را مطلوب بسازیم، نه اینکه وضعیت مطلوبی برقرار باشد که ما بتوانیم در آن مترقیترین کنشهای روشنفکرانهی خود را بهجا بیاوریم. سوال این است: میخواهید در تغییر وضعیت نابهسامان و آلودهی موجود سهمی بگیرید و نقشی بازی کنید؟ سوال این نیست: وضعیت خیلی نابهسامان است، به نظر شما میارزد که وارد این فضای مسموم شوید و در معرض ملامت و رسوایی قرار بگیرید؟