دردسرهای رهبر جاپان با رییس‌جمهور چین

دردسرهای رهبر جاپان با رییس‌جمهور چین

گیدیون راچمن
برگردان: سمیع‌الله مهدی، رییس رادیو آزادی در افغانستان

دوره‌ی حکومت شینزو آبه [در جاپان] همزمان با اقتدار شی جین‌پینگ [در چین] بوده است. رهبران کنونی جاپان و چین در فاصله‌ی چند هفته از همدیگر قدرت را به دست گرفتند. آقای آبه در ماه دسمبر 2012 به عمر 58 سالگی نخست‌وزیر جاپان شد. یک ماه پیش‌تر از آن آقای شی 59 ساله، به‌عنوان دبیر کل حزب کمونیست چین تعیین شده بود.

این چیزی بیش‌تر از یک تصادف در زمان بود. هدف محوری آقای آبه، چنان‌که مشاوران نزدیکش بیان کرده‌اند، تقویت جاپان برای مقابله با چین اقتدارگرا بود که به گونه‌ی روزافزون قدرتمندتر نیز می‌شد.

نخست‌وزیر جاپان، درحالی‌که وظیفه‌اش پایان نیافته، حالا به‌دلیل بیماری کناره‌گیری می‌کند. او نقشی دشواری را با مهارت و عزم قاطع پیش برده است. اما واقعیت تلخ این است که توکیو به تنهایی قادر به حل معمای استراتژیک جاپان نیست. در نهایت، سرنوشت این کشور بستگی به تحولات سیاسی در ایالات متحده و چین زیر حاکمیت آقای شی دارد که خارج از کنترل جاپان است.

در دوران اقتدار شی جی پینگ، روشن شده است که چین می‌خواهد قدرت مسلط بر آسیا و شاید حتا جهان باشد. آنچه برای هر حکومتی در توکیو نگران‌کننده است، این است که ملی‌گرایی چینی آمیخته با احساسات ضد جاپانی است که در تهاجم جاپان به چین و وحشتی که در دهه‌ی 1930 ایجاد کرده بود، ریشه دارد. این دو کشور هنوز هم منازعه‌ی ارضی دارند و هواپیماها و کشتی‌های آن‌ها همدیگر را در جزایر که جاپانی‌ها سینکاکوس و چینی‌ها دیاویو می‌خوانند، به چالش می‌کشند.

نخست‌وزیران جاپانی که بخواهند به چالش روزافزون چین پاسخ گویند باید کار را از جایی شروع کنند که چندان امیدبخش نیست. جمعیت جاپان در حال کاهش و کهن‌سال است و در عین حال بدهی ملی این کشور سرسام‌آور است. درحالی‌که اقتصاد چین یک دهه پیش‌ بزرگ‌تر از اقتصاد جاپان شد و با نرخ سریع‌تر در حال رشد است و بیجینگ دارد در مقیاس بزرگ روی کشتی‌های جنگی و موشک‌ها پول هزینه می‌کند که جاپان یارای مقابله با آن را ندارد.

البته چین نیز با پیرشدن نفوسش با یک چالش دموگرافیک روبه‌رو است. اما واقعیت این است که نفوس چین ده بار بیش‌تر از نفوس جاپان است و عدم تقارن قدرت میان این دو ملت همواره وسیع‌تر می‌شود. در مقابل، احساسات صلح‌جویانه نیز در جاپان عمیقا ریشه دارد. از این‌رو، تغییر قانون اساسی جاپان به‌گونه‌ی که به نیروهای این کشور اجازه دهد در بیرون از خاکش بجنگند، از لحاظ سیاسی برای آقای آبه ناممکن است.

اختیارکردن یک سیاست دلجویی از بیجینگ، برای حکومت جاپان که با این واقعیت‌ها روبه‌روست، وسوسه‌انگیز است. اما چنین سیاست در نهایت به قیمت آزادی و خودارادیت جاپان تمام خواهد شد.

هیچ معلوم نیست که بلندپروازی‌های ارضی چین با اشغال جزایر غیرمسکونی سینکاکو-دیاویو فروکش کند. برخی از خانه‌های فکر و روزنامه‌های مورد حمایت حکومت در بیجینگ، حاکمیت جاپان بر اوکیناوا (Okinawa) را که 1.4 میلیون نفوس دارد و مهم‌ترین پایگاه نظامی امریکا در منطقه را در خود جا داده است، نیز زیر سوال می‌برند. فراتر از آن، بسیاری از ملی‌گرایان چینی می‌خواهند با مبدل‌کردن جاپان به یک دولت فرعی (tributary state) به گونه‌ی نمادین انتقام دهه‌ی 1930 را بگیرند.

با درک این مسائل، آقای آبه هیچ نوع انعطاف در مورد منازعه روی جزایر نشان نداده است. او می داند که از هر گام یک‌جانبه‌ی جاپان به عقب، در بیجینگ به‌عنوان حرکت نمادین تسلیمی این کشور برداشت خواهد شد.

با وجود این‌که در قضیه‌ی جزایر آقای آبه مستحکم روی موضع خود ایستاد، او توانسته تنش‌ها با رییس‌جمهور شی را کاهش دهد. در ماه دسمبر گذشته نخست‌وزیر جاپان یک دیدار موفقانه از بیجینگ داشت. قرار بود آقای شی نیز امسال دیداری در سطح دولت از جاپان داشته باشد که به‌دلیل شیوع ویروس کووید19 به تأخیر افتاد.

با این حال، پایدار دانستن بهبود در روابط دو کشور ابلهانه خواهد بود. با توجه به دشواری‌های روابط بازرگانی با ایالات متحده، تایوان و مشکلات دریای جنوب چین، آقای شی ممکن است به دنبال یک دوستی زودگذر با جاپان باشد. چین ممکن است در پیِ بی‌طرف سازی جاپان در کشمکش‌های بیجینگ و واشنگتن باشد. اگر رییس‌جمهور امریکا، دونالد ترمپ، به تهدیدهای بازرگانی علیه جاپان ادامه دهد و ائتلاف ایالات متحده و جاپان را زیر سوال ببرد، احساسات ضد امریکایی در جاپان مشتعل خواهد شد.

حکومت دمدمی‌مزاج ترمپ بدون شک شرایط را برای آقای آبه دشوارتر کرده است. یکی از نخستین گام‌های ترمپ به‌عنوان رییس‌جمهور، خارج‌کردن امریکا از پیمان اقیانونس آرام بود که حکومت آبه سرمایه‌ی فراوان روی مذاکرات آن گذاشته بود. به‌جای ترش‌رویی و کنارکشیدن، آقای آبه تلاش فراوان برای بازسازی روابطش با کاخ سفید و دوباره‌سازی پیمان اقیانونس آرام به‌گونه‌ی یک معامله‌ی تازه (موافقت‌نامه‌ی مترقی و همه‌جانبه‌ی همکاری اقیانوس آرام) با همه امضاکنندگان اولی انجام داد. آقای آبه نخستین رهبر خارجی بود که به ترمپ پس از پیروزی‌اش در انتخابات ۲۰۱۶ تبریک گفت. وضع بدنی اندک خمیده‌ی آقای آبه شاید محقر به‌نظر رسد، اما برای اهداف استراتژیک کارآمد بوده است.

در عین حال، آقای آبه دوستان تازه مانند نرندرا مودی، نخست‌وزیر هند، پیدا کرده است. جاپان برای «حوزه‌ی اندو- پاسفیک آزاد و باز» تبلیغ می‌کند که در آن دموکراسی‌های منطقه باهم کار کنند. این تقابل در برابر حوزه‌ی آسیا – پاسفیک بسته و اقتدارگرا است که در صورت به چالش کشیده‌نشدن قدرت چین ممکن است ظهور کند.

آقای آبه تصمیم‌های درست استراتژیک فروان برای کشورش گرفته است. اما او وظیفه‌اش را در حالی ترک می‌کند که نمی‌داند تلاش‌هایش به ثمر می‌رسد یا نه. پاسخ‌گفتن به ظهور چین یک چالش نسلی برای جاپان است. جانشین آقای آبه، برای برخورد با این آینده‌ی نامعلوم، نیازمند بخت و مهارت خواهد بود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *