مردانی که افغانستان را اداره می‌کنند

یک چهره‌ی علمیِ جاافتاده، یک جنرال سنگ‌دل و جاسوسی در سایه در حلقه‌ی داخلی حامد کرزی جا‌ دارند

منبع: اتلانتیک

نویسنده: مجیب مشعل

برگردان: حمید مهدوی

در طول دوازده سال گذشته، حامد کرزی برای اداره‌ی یک کشور پارچه پارچه به چندین مأمور مورد اعتمادش تکیه کرده است. رییس جمهور افغانستان که در حال ترک قدرت است، با چشم‌پوشی از نهادهای دولتی‌ به‌نفع شبکه‌های غیررسمی‌ای که خودش در سراسر کشور ایجاد کرده است، قدرت را در دفتر خودش متمرکز ساخته است. این افراد که تا حد زیادی در داخل دیوارهای کاخ کرزی در کابل محدود مانده‌اند، با پس‌زمینه‌ها و ایدیولوژی‌های گوناگون‌شان، بر طرز دید کرزی تأثیر گذاشته و در شکل‌دهیِ افغانستانی کمک کرده‌اند که کرزی از خود برجا‌ می‌گذار‌د‌.

در مسایل کلان سیاسی، آقای کرزی به رنگین دادفر اسپنتا، مشاور امنیت ملی و محمد عمر داوودزی، رییس پیشین دفترش و وزیر داخله‌ی کنونی‌اش تکیه کرده است. اسپنتا‌ اکنون یک شخصیت علمیِ با گذشته‌ی چپی یا به گفته‌ی خودش، «گذشته‌ی انقلابی» است. او که محافظه‌کاریِ دینی و اجتماعی‌اش با ارزش‌های «دموکراتِ اجتماعی و سکولار بودنش» سازگار نیست، قبل از این‌که با آن‌ها در حکومت بپیوند‌د، منتقد ویژه‌‌ی موضع‌گیری نرم آقای کرزی در برابر جنگ‌سالاران بود. اسپنتا به من گفت که زندگیِ او در حال حاضر یک پارادوکس (تناقض) است. آقای اسپنتا با وجودی‌ که در حکومت کرزی نقش برجسته دارد، اما به انتقادش از سیاست‌های دولت در محافل علمی و شخصی و نوشتن مقاله‌ها با نام مستعار برای روزنامه‌های محلی ادامه داده است. وی می‌گوید که این روی‌کردش، «دوستیِ نزدیک» او با کرزی را پیچیده کرده است. اسپنتا گفت: «ما شرقی‌ها از دوستیِ شخصی یک نوع وفاداریِ غیر‌ضروری را انتظار داریم». «بین انتقاد و وفاداری یا وظیفه‌شناسی چگونه تعادل ایجاد کنیم؟»‌

داوودزی که یک امدادگر ساکتِ پیشین است، به حیث نقطه‌ی ارتباطیِ رییس جمهور با بسیاری از جنگ‌سالاران و قدرت‌مندان عمل کرده است تا ثبات ‌افغانستان و انتخاب مجدد آقای کرزی به عنوان رییس جمهور در 2009 تضمین شود. داوودزیِ 56 ساله که دارای مدرک کارشناسی ارشد (ماستری) در زمینه‌ی مطالعات انکشافی از دانشگاه آکسفورد است و زمانی به شاخه‌ی محافظه‌کارِ حزب اسلامی وابسته بود، در جهان‌بینیِ خود واقع‌بین‌تر است. آقای کرزی پس از تلاش‌های بی‌نهایت ناموفق در راستای مصالحه با طالبان در سال 2011، داوودزی را به عنوان سفیرش به پاکستان اعزام کرد. رییس جمهور کرزی برای ابراز نارضایتی خود از امریکایی‌ها، که در جریان مبارزات انتخاباتیِ او در سال 2009 تلاش کردند او را از قدرت ‌کنار زنند، عبدالکریم خرم، وزیر پیشین و محافظه‌کارِ اطلاعات و فرهنگ که شهرت ضد‌امریکایی دارد‌ را به جای داوودزی به عنوان رییس دفترش انتخاب کرد.

احمدولی کرزی، برادر جوان‌تر اما ناتنیِ حامد کرزی‌، که قبل از مرگش توسط یک دوست در سال 2011، همراه با نسلی از رهبران جوان و تندرو که خطوط جدا کننده‌ی ملکی‌ها و نظامی‌ها را محو می‌کردند، به عنوان کارگزاران قدرتِ آقای کرزی در جنوبِ نا‌آرام کشور کار می‌کردند، جنوبی که جنبش طالبان در دهه‌ی 1990 در آن‌جا شکل گرفت.

پس از مرگ احمدولی کرزی، این مسئولیت نخست به اسدالله خالد، که زمانی والیِ قندهار بود و بعدا رییس دستگاه استخباراتی آقای کرزی شد و سپس به جنرال عبدالرزاق اچکزیِ 35 ساله، رییس پولیس قندهار که نظر به ادعاها، اکنون به خاطر استفاده از روش‌های بی‌رحمانه در برابر طالبان و رقیبانش به محورِ قدرتِ منطقه‌ای در جنوب افغانستان تبدیل شده است، واگذار شد.

‌در مسایل امنیتی آقای کرزی هم‌چنین به جنرال محمد ایوب سالنگی‌ که در جریان یک دهه‌ی گذشته رییس پولیسِ چندین ولایت کلیدی بوده است و اکنون معین وزارت داخله است، اعتماد دارد. سالنگی که یکی از فرماندهان اتحاد شمال بود، در سال 2001 و در میدان هوایی بگرام با آقای کرزی به عنوان رییس دولت موقت افغانستان‌ که برایش یک فرد نسبتا ناشناخته بود، دیدار کرد. سالنگی که از نیتِ آقای کرزی در قبال افغانستان مطمئن نبود، استخاره کرده و بعد ظاهرا در عالم رویا پاسخ دریافت کرد. استخاره، شیوه‌ی مذهبیِ است که در آن درخواست کننده در امری که مطمئن نیست، هدایت خدا را می‌طلبد. سالنگی به من گفت: «در عالم رویا دیدم که کمر او با دستمال گُلِ سیبی بسته شده بود و درختانی را آب‌یاری می‌کرد که شاخه‌های‌شان خشکیده بودند، اما ریشه‌های‌شان زنده بودند». «بعد از این رویا تعهد کردم که در کنار او باشم».

‌در میان این همه مشاوران اما مردی وجود دارد که آقای کرزی در دوازده سال گذشته نتوانسته از او صرف نظر کند و وسعت نفوذ او (کرزی‌ای در سایه)، جز‌ حلقه‌ی کوچکی در درون حکومت، برای دیگران تا حد زیادی ناشناخته باقی ‌مانده است. پس از رییس جمهور، ابراهیم اسپین‌زاده یا «انجینیر ابراهیم» یکی از مردانِ با‌نفوذ در افغانستان است. یکی از دست‌یاران پیشین آقای کرزی که مدت زیادی با او بوده است، به من گفت: «گفته‌های انجینیر ابراهیم نظر به گفته‌های هرکسِ دیگری در حکومت وزن بیش‌تری را حمل می‌کنند‌– شاید گاهی حتا بیش‌تر از گفته‌های رییس جمهور». این دست‌یار آقای کرزی گفت که دوستیِ اسپین‌زاده با کرزی به چند‌‌دهه قبل برمی‌گردد و اسپین‌زاده در نخستین روزهای پس از حمله‌ی یازدهم سپتامبر در کنار کرزی بود. «هیچ‌کس دیگری به اندازه‌ی او با کرزی نزدیک نیست، حتا برادران آقای کرزی و اعضای خانواده‌ی او».

اسپین‌زاده (امدادگر پیشینِ لاغر‌اندام، قدبلند، بی‌مو و عینکی) ظاهرا معاون شورای امنیت ملی است، اما در واقع ‌بسیار بیش‌تر از آن است. دفتر او در منزل دومِ مقر شورای امنیت ملی، که به یک کتاب‌خانه شباهت دارد، جایی است که در آن به سِری‌ترین پروژه‌های آقای کرزی رسیدگی می‌شود. اما در داخل شورای امنیت ملی، او بیش‌تر به یک افسانه می‌ماند و هرگز در نشست‌ها شرکت نمی‌کند و بیش‌تر کارها را به گروه کوچکی از افراد مورد اعتماد خود، عمدتا به محمدضیا صالحی، مسئول مالی شورای امنیت ملی که زمانی رییس اتاق وضعیت «سیچیویشن روم» بود، واگذار می‌کند. اسپین‌زاده سال‌ها به عنوان معاون رییس دفتر اطلاعات آقای کرزی کار کرده است و بیش‌تر در خارج از کاخ ریاست جمهوری فعالیت می‌کرد تا در داخل دفتر اطلاعات. او حیثیت نقطه‌ی ارتباطیِ رییس جمهور با سازمان‌های استخبارات خارجی را دارد و یکی از دو صندوقی را کنترول می‌کند که رییس جمهور از آن صندوق به قانون‌گذاران و مردان محلیِ قدرت‌مند پول می‌پردازد. (صندوق دیگر توسط رییس دفتر آقای کرزی نظارت می‌شود). او در نخستین روزهای حکومت کرزی، رهبریِ تلاش‌هایی را بر عهده داشت که در راستای شامل ساختن رهبران ارشد طالبان در حکومت راه‌اندازی شده بودند و هنوز مردی دانسته می‌شود که تماس کرزی با طالبان را تسهیل می‌بخشد. در گذشته، دفتر او زمینه‌ی رهاییِ زندانیان زندان گوانتانامو را فراهم کرده است. اسپین‌زاده در سال 2012 از بازداشت‌گاه امریکایی‌ها دیدار کرد تا با پنج‌ تن از فرماندهان ارشد طالبان که اخیرا در بدل «بو برگدال» آزاد شدند، گفت‌وگو کند. این دست‌یار آقای کرزی گفت که اسپین‌زاده «یک شخص مهربان اما زیرک است». «او بسیار وفادار و بسیار مرموز است و از سیاست‌ورزیِ علنی دوری می‌کند». در رسانه‌های محلی و بین‌المللی و حتا در انترنت صرف یک عکس او وجود دارد که در زمان تحویلیِ نامه‌ی کرزی به امیر قطر در مورد گفت‌وگوهای صلح با طالبان گرفته شده و در وب‌سایت امیر قطر گذاشته شده است. حتا در میان اسنادِ «ویکی‌لیکس» که گنجی از شایعات مطرح شده توسط وزیران کابینه در مورد آقای کرزی است، چیزهای کمی در مورد اسپین‌زاده به چشم می‌خورد. با این حال، دو مورد از تبادلِ نظرِ او جود دارد که نگاه اجمالی به افکار او را ممکن می‌سازد و به نظر می‌رسد که او نیز مانند کرزی عمل‌گرا و سکولار است. او در یک تماس سیمی‌ ‌به مقام‌های ایالات متحده گفته است: «اسلام و سیاست مخلوط قابل انفجار است». وی در نقطه‌ی دیگری گفته است: «ما یک ایران قدرت‌مند را دوست داریم تا در زمینه‌ی کنترول عربستان سعودی کمک کند». یک وزیر پیشین کابینه به من گفت که استعداد اصلی اسپین‌زاده، ماندنش در زیر رادار است.

در حالی ‌که دوران ریاست جمهوریِ کرزی به پایانش نزدیک می‌شود، تمام این مردان برای بقای بعد از کرزی در قدرت مانور می‌دهند. اسپنتا و اسپین‌زاده در شکل‌دهیِ دسته‌‌های انتخاباتی‌ای کمک کردند که در انتخابات 2014 برای جانشینی کرزی وارد رقابت شدند. (اسپنتا از قیوم کرزی، برادر بزرگ‌تر حامد کرزی حمایت کرد که به‌نفع زلمی رسول از رقابت‌ها کنار رفت، زلمی رسول به نوبت خود حمایتِ اسپین‌زاده را با خود داشت و سرانجام در دور نخست انتخابات بعد از عبدالله عبدالله و اشرف‌غنی احمدزی بیش‌ترین ‌آرا را به‌دست آورد). یکی از نامزدمعاوان‌ ریاست جمهوری در دسته‌ی انتخاباتیِ عبدالله عبدالله گفته است که اگر این تیم برنده شود، احتمالا داوودزی وظیفه‌ی قدرت‌مندش به عنوان وزیر داخله را حفظ خواهد کرد. در مورد چهره‌هایی چون جنرال رازق در جنوب کشور- یکی از مردان قدرت‌مند و جوانی که در یک دهه‌ی گذشته توسط کرزی و ارتش ایالات متحده حمایت شده است- واقعیت این خواهد بود که رهبر آینده‌ی افغانستان با آن‌ها سرِ ستیز خواهد داشت، فرقی نمی‌کند که این مرد چه کسی است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *