خط دیورند؛ فیل در اتاق افغان‌ها

خط دیورند؛ فیل در اتاق افغان‌ها

لوموند دیپلماتیک – تانیا گودسوزیان
مترجم: جلیل پژواک

اظهارنظر تویتری یک مقام ارشد پیشین وزارت امور خارجه ایالات متحده در 8 سپتامبر در خصوص اختلاف مرزی دیرینه افغانستان و پاکستان، واکنش گسترده‌ی افغان‌ها از هر سطحی را برانگیخت. این تویت درست چند روز قبل از آغاز مذاکرات بین الافغانی در دوحه‌ی قطر منتشر شد؛ هنگامی که تنش‌ها بالا بود.

«آلیس ولز»، نماینده سابق وزارت خارجه امریکا در امور آسیای جنوبی و مرکزی گفته بود که «سیاست‌مداران افغان با جایگاه ملی می‌دانند که خط دیورند یک مرز شناخته‌شده‌ی بین‌المللی است. دامن‌زدن به ادعاهای ملی‌گرایانه یا الحاق‌گرایانه، به مذاکرات صلح و روابط سودمند اقتصادی بین دو کشور آسیب می‌رساند.»

این اظهارات در واکنش به سخنان امرالله صالح، معاون رییس‌جمهور افغانستان بود که چندی قبل گفته بود: «هر سیاست‌مدار افغانستان هم که بیاید و این قباله را مفت در اختیار پاکستان بدهد شرم‌سار دنیا و آخرت است. این مسأله‌‌ای است که نیاز به بحث دوباره دارد. انتظار داشتن از ما که آن را مفت بدهیم… منطق ندارد. پشاور پایتخت زمستانی شاهان افغانی بوده.»

اظهارات ولز فیل را در اتاق مذاکرات بین‌الافغانی در دوحه بیدار کرد. صرف‌نظر از نتیجه مذاکرات، مسأله خط دوهزار و 640 کیلومتری دیورند بین افغانستان و پاکستان تا زمانی که حل نشود به‌عنوان منبع بی‌ثباتی بین دو کشور عمل خواهد کرد. درحالی‌که مذاکرات حکومت افغانستان و طالبان در دوحه برای دست‌یابی به توافقی بر سر مسائل سیاسی، امنیتی و حقوق بشری داخلی افغانستان جریان دارد، در طولانی‌مدت پاکستان همچنان به‌عنوان چالشی برای ‌ثبات خارجی افغانستان باقی خواهد ماند و خط دیورند در آن عامل اصلی خواهد بود. با این‌که زلمی خلیل‌زاد، نماینده ایالات متحده برای مصالحه افغانستان از «نقش مهمی» که پاکستان با کمک به آغاز مذاکرات بین‌الافغانی ایفا کرده، تمجید کرده اما از نظر بسیاری از افغان‌ها ماهیت این نقش طی چند دهه گذشته و مشکل مرزی دیرینه افغانستان با پاکستان، ممکن است هر توافقی را که در دوحه بین افغان‌ها حاصل شود بعدا با مشکل مواجه کند.

اهمیت خط دیورند

در معاهده‌ای که در سال 1893 امضا شد، «سِر مورتیمر دیورند»، دیپلمات بریتانیایی با محدودکردن حوزه‌های نفوذ سیاسی عبدالرحمان خان، پادشاه وقت افغانستان (1880-1901)، مناطق قبایلی پشتون را به‌عنوان منطقه حائل بین حوزه نفوذ و منافع بریتانیا و روسیه تقسیم کرد. افغانستان تا به امروز این مرز را به رسمیت نشناخته است. مؤرخان افغانستان و حقوق‌دانان تأکید می‌کنند که خط دیورند صرفا توافقی برای مشخص‌کردن حوزه‌های نفوذ بوده و هدف از کشیدن آن این نبوده که در آینده به‌عنوان مرز یک کشور عمل کند.

خط دیورند هرچند به‌طور رسمی در سازمان ملل و در کل جامعه بین‌المللی به‌عنوان مرز غربی پاکستان به رسمیت شناخته می‌شود، اما این خط سرزمین‌ها، قبایل و خانواده‌های پشتون را تقسیم کرده است و به‌‌عنوان یکی از منابع بی‌ثباتی به‌ویژه از زمان ایجاد دولتی به‌نام پاکستان، منطقه را به ستوه آورده است. در سال 1947، افغانستان تنها کشور در جهان بود که با عضویت پاکستان در سازمان ملل مخالفت کرد و خواستار این شد که به پشتون‌های ساکن در طرف پاکستانی خط دیورند حق تصمیم‌گیری یا خودمختاری داده شود.

ابوبکر صدیق، سردبیر وب‌سایت «گندهارا» در «رادیو آزادی/رادیو اروپای آزاد» و نویسنده کتاب «مسأله پشتون» می‌گوید: «تا زمانی که در افغانستان جنگی جاری باشد که مستقیما مناطق پشتون‌نشین دو طرف خط دیورند را متأثر می‌کند، صلحی در کار نخواهد بود. ثبات و رفاه نیز از هردو کشور روگردان خواهد بود.»

اختلاف دو همسایه بر سر خط دیورند در طول جنگ سرد که در آن پاکستان بخشی از حوزه نفوذ ایالات متحده شده بود، نیز ادامه داشت. اما امضای پیمان دفاعی مشترک با ایالات متحده در سال 1954 و به دنبال آن ایجاد پایگاه هوایی سازمان سیا در پشاور و سپس عضویت اسلام‌آباد در سازمان پیمان مرکزی «سنتو» (موسوم به «پیمان بغداد») در سال 1995، بیشتر از پیش باعث حمایت بین‌المللی از پاکستان در خصوص خط دیورند شد.

حکومت افغانستان که در چندین درگیری مرزی در سال‌های 1949-1950 و بار دیگر در سال1960 ناموفق بود، برای مدت کوتاهی رویکرد جدیدی را برای حل این مسأله اتخاذ کرد. محمد موسا شفیق، نخست وزیر وقت افغانستان که اختلاف دیرینه افغانستان با ایران را بر سر آب حل کرده بود، در سال 1973 با ذوالفقار علی بوتو، رییس‌جمهور وقت پاکستان وارد گفت‌وگو شد. با این وجود این روند در جولای همان سال درحالی‌که هنوز به خوبی پا نگرفته بود، ناگهان پایان یافت، زیرا شفیق کشته و رژیم سلطنتی افغانستان توسط کودتایی به رهبری شاهزاده محمدداوود، مخالف سرسخت خط دیورند، سرنگون شد.

از آن زمان تاکنون تغییری در اوضاع نیامده است. در سال 2001، حتا رهبران طالبان از به رسمیت‌شناختن خط دیورند هنگامی که عبدالرزاق، وزیر داخله پیشین افغانستان در رأس هیأتی به پاکستان رفت، خودداری کردند. و همین‌طور در سال 2017، حامد کرزی رییس‌جمهور پیشین افغانستان معاهده 1893 را به چالش کشیده و گفت که افغانستان خط دیورند را «هرگز» به رسمیت نمی‌شناسد.

هرچند سیاست‌مداران افغانستان اکنون به ندرت از مسأله حساسیت‌برانگیز دیورند برای جلب حمایت مردمی استفاده می‌کنند ـــ و در این‌که یک چالش حقوقی از جانب افغانستان در خصوص دیورند به‌صورت رسمی مطرح شود، جای شک وجود دارد ـــ اما خط دیورند در هر بحثی با پاکستان همان فیل اتاق است.

کاوون کاکر که به‌‌عنوان مشاور حقوقی حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین افغانستان و بعدا به‌‌عنوان مشاور ارشد وزارت عدلیه افغانستان خدمت کرده، می‌گوید: «با این‌که هر دو کشور مواضع مختلفی را در خصوص این مسأله داشته‌اند، اما فضا برای بحث در این خصوص مساعد نیست. راه‌حل نهایی این مسأله مستلزم یک رابطه نزدیک و سازنده بین دو کشور است. دو کشور باید اول مشکلات فوری‌تر مانند تروریسم و افراط‌گرایی، تجارت، مهاجرت، مداخلات بیرونی و سایر مشکلات این‌چنینی خود را حل کنند.»

تا مشکل دیورند حل نشود، ثباتی در کار نیست

در چارچوب گفت‌وگوهای صلح فعلی میان طالبان و حکومت افغانستان، مشکلات مرزی افغانستان و پاکستان شامل آجندای مذاکرات نیست و نه هم انتظار می‌رود چالشی فراروی هرگونه توافق نهایی صلح خلق کند. با این‌حال، تا زمانی که بی‌ثباتی در دو طرف مرز جریان داشته باشد، حل و فصل اختلافات مرزی-بیرونی به اندازه دست‌یابی به توافق صلح داخلی، برای ثبات در افغانستان مهم و اساسی است.

با این‌حال، بسیاری معتقدند که حتا حل مسأله دیورند برای رسیدگی به مشکلات اساسی‌تر فراروی صلح و ثبات افغانستان، مانند تجارت مواد مخدر و لانه‌های تروریستی و حمایت مستقیم پاکستان از طالبان، کافی نیست.

هلنا ملکیار، تاریخ نگار و سفیر سابق افغانستان در ایتالیا می‌گوید: «حل مسأله دیورند صلح و ثبات را تضمین نمی‌کند. سیاست “عمق استراتژیک” دیرینه پاکستان که ناشی از ترس این کشور از نفوذ هند در افغانستان است، تنها از طریق به رسمیت شناخته‌شدن خط دیورند از جانب افغانستان محقق نخواهد شد. اسلام‌آباد تنها در صورتی راضی می‌شود که مطمئن شود بر دولت افغانستان در کابل نفوذ دارد.»

تا زمانی که خط دیورند عامل جدایی سرزمین‌های پشتون‌نشین بین دو کشور مستقل باشد، غیرواقع‌بینانه است که انتظار داشته باشیم کدام دولتِ عمدتا پشتون در افغانستان این خط مرزی را به‌‌عنوان مرز ملی افغانستان بپذیرد و به رسمیت بشناسد. از نظر افغان‌ها خط مرزی دیورند اشتباه تاریخی است که باید جبران شود، هرچند هم که چشم‌انداز این کار بعید به‌نظر برسد. با این‌حال، پاکستان این خط را برای تمامیت ارضی خود حیاتی می‌داند، و دیورند در اسلام‌آباد به‌‌عنوان امری «وجودی» تلقی می‌شود.

امتیاز گل، تحلیل‌گر مسائل سیاسی در پاکستان می‌گوید: «صرف‌نظر از موضع کلیشه‌ای افغانستان در خصوص این مرز، پاکستان سرانجام تصمیم گرفت با نصب حصار 12 فوتی مدرن در امتداد مرز 2560 کیلومتری خود، قال قضیه را بکند. کار حصارکشی قسمت خیبر پختونخوای مرز که کم و بیش حدود 1350 کیلومتر است، تقریبا به پایان رسیده و کار روی بقیه آن ادامه دارد. کشیدن این حصار مدرن در مرز با افغانستان حامل این پیام است که دیورند در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته شده است و ما از مرز خود محافظت کنیم.»

گفت‌وگوهای جاری در دوحه بین طالبان و حکومت افغانستان مهم‌ترین ابتکار صلح از سال 2001 به این‌سو است. با این‌حال، هدف از این گفت‌وگوها باید چیزی باشد که در راستای آن راه‌اندازی شده است: ایجاد شرایط حداقلی برای دست‌یابی به صلح برای مردم رنج‌دیده‌ی افغانستان. ثبات داخلی ضروری است اما پایان‌دادن به نفوذ بدخواهانه‌ی بیرونی نیز به همان اندازه مهم است. پایان‌دادن به آن البته، مستلزم حل اختلافات متعدد بین حکومت افغانستان و پاکستان خواهد بود. حل مسأله خط دیورند احتمالا دشوارترین این اختلافات خواهد بود و در رأس آجندای سیاست خارجی افغانستان خواهد ماند. سازش شاید ممکن باشد، اما همان‌طور که امرالله صالح، معاون رییس جمهور گفته بود، «انتظار داشتن از ما که آن را مفت بدهیم… منطق ندارد.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *