محمدهادی ابراهیمی
توافق امارات متحدهی عربی و اسرائیل در مورد عادیسازی روابط دیپلماتیک میان این دو کشور، در سیزدهم اگست سال جاری، به سر تیتر اخبار جهانی تبدیل شد. این توافق که با میانجیگری دونالد ترمپ و در یک تماس تلفنی میان بنیامین نتانیاهو و محمد بن زاید انجام شد، بخشی از طرح «معاملهی قرن» است؛ طرحی که ترمپ از آن بهعنوان برگ برندهی خود در سیاست خارجی استفاده خواهد کرد. و به گمان خودش، با این طرح قدمی بزرگ و تاریخی در راستای صلح فلسطین و اسرائیل و بهطور کلی صلح در خاورمیانه برداشته خواهد شد.
پس از این توافق، واکنشهای مثبت و منفی زیادی از کشورهای مختلف منطقه و جهان به آدرس امارات متحدهی عربی مخابره شد. امریکا این توافق را توافقی تاریخی خواند و اتحادیهی اروپا نیز از آن حمایت کرد. همینطور بحرین مدعی شد که از این توافق حمایت و استقبال میکند. کشورهایی مانند عمان و اردن در پیامهای جداگانهای مدعی شدند که از هر عملی که باعث ایجاد صلح در منطقه شود استقبال میکنند. از سویی اما ایران این رفتار را «راهبری احمقانه» توصیف کرد و مدعی شد که این رفتار، به تقویت محور مقاومت منجر خواهد شد. همینطور رجب طیب اردوغان، این رفتار امارات متحدهی عربی را «ریاکارانه» خوانده و اعلان کرد که بهزودی روابط خود را با امارات متحدهی عربی قطع میکند.
به باور بسیاری از تحلیلگران، این اقدام امارات، تحفهای کامل و جذاب برای نتانیاهو است. حزب نتانیاهو در سه مرتبهی متوالی در تشکیل کابینه و حکومت شکست خورده بود و نتانیاهو در بحران سیاسی قرار داشت. از سویی ناکامی نتانیاهو در مقابله با کرونا باعث اعتراضهای گستردهای در تلآویو شده بود. در میانهی ناکامیهای سیاسی و مدیریتی نتانیاهو، عادیسازی روابط دیپلماتیک میان امارات متحدهی عربی و اسرائیل، باعث موفقیت بزرگی برای نتانیاهو در بیرونآمدن از انزوای سیاسی میشود. همینطور این توافق، باعث میشود تا سرمایهداران امارات متحدهی عربی بتوانند با اسرائیل روابط اقتصادی دوامدار برقرار کنند و به این طریق، اسرائیل به جذب سرمایهگذاران خارجی بپردازد. لذا این توافق، هم از نگاه سیاسی و هم از نگاه اقتصادی، فواید زیادی برای اسرائیل دارد و میتوان گفت برندهی این توافق، بیشتر از آنکه امارات باشد، اسرائیل است.
همینطور این توافق میتواند بهعنوان برگ برندهای در سیاست خارجی ترمپ انگاشته شود. ترمپ موارد موفقآمیز زیادی در سیاست خارجی خود دارد؛ کشتن قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، کشتن ابوبکر البغدادی رهبر گروه داعش، اعمال فشار اقتصادی بر ایران، اعمال تعرفههای متعدد بر صادرات چین، از جمله موفقیتهای ترمپ در خاورمیانه است. اکنون با توافق میان امارات و اسرائیل و اجرای بخشی از طرح «معاملهی قرن» ترمپ میتواند برگ برندهی دیگری در انتخابات پیش رو داشته باشد. بهویژه با توجه به اینکه اکثر حمایتکنندگان مالی ترمپ از سرمایهداران یهودی امریکا هستند، میتوان گفت این رفتار ترمپ، بیشترین تأثیر را در جذب سرمایهی حامیان یهودی ترمپ خواهد داشت.
اما سوال اصلی این است که امارات به کدام هدف دست پیدا میکند؟ در این توافق آنچه نصیب امارات متحدهی عربی میشود چیست؟ باید توجه کرد که امارات متحدهی عربی پس از مصر و اردن، سومین کشوری است که به عادیسازی روابط دیپلماتیک اقدام میکند و چه بسا این رفتار باعث شود که امارات متحدهی عربی مورد خشم دیپلماتیک کشورهای همسایه واقع شود، اما امارات این خشم دیپلماتیک را قبول کرد و به توافق با اسرائیل اقدام کرد. سوال این است که امارات در ازای چه قیمتی پای توافق با اسرائیل نشسته است؟
بهنظر میرسد امارات متحدهی عربی از این توافق اهداف متعددی را در بعد سیاسی، اقتصادی و تسلیحاتی در نظر داشته است، طوری که مزایا و فواید این توافق، به مراتب بیشتر از آسیبهای دیپلماتیکی است که از ناحیهی کشورهایی همچون ترکیه و ایران به آن وارد میشود.
در بعد سیاسی این توافق باعث تحکیم رابطهی امریکا و امارات متحدهی عربی میشود. امریکا همواره حامی و دوست کشور اسرائیل بوده است، از بدو ایجاد دولت اسرائیل، امریکا از این دولت حمایت کرده است. طوری که بهدلیل حمایت از اسرائیل، چه بسا که در موارد زیادی از خطاهای اسرائیل در نقض حقوق بشر چشمپوشی کرده است. مطمئنا که توافق میان امارات متحدهی عربی و اسرائیل، به تحکیم رابطهی میان امریکا و امارات میانجامد و این تحکیم رابطه، در درازمدت مزایای زیادی برای امارات خواهد داشت.
همینطور امارات متحدهی عربی در طول سالهای متمادی با ایران مشکلات زیادی داشته است. امارات متحدهی عربی مدعی است که سه جزیرهی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، متعلق به امارات است و این کشور در پی آن است که این سه جزیره را از ایران تصاحب کند. همینطور رقابت امارات و دیگر کشورهای عربی در مسألهی خلیج فارس، که مهمترین منبع فسیلی جهان است، باعث کشمکش میان ایران و امارات متحدهی عربی شده است. لذا میتوان گفت که امارات متحدهی عربی و ایران، دو دشمن در منطقه هستند. از سویی اسرائیل دشمن قسمخوردهی ایران است، اتحاد با اسرائیل، به معنای اتحاد با دشمنِ دشمن است و این یعنی برگ برنده برای امارات متحدهی عربی.
در بعد تسلیحاتی نیز این توافق برای امارات متحدهی عربی دارای فواید زیادی است، امارات متحدهی عربی میتواند با این توافق، انواع سلاحهای مختلف را از اسرائیل و یا با واسطهگری اسرائیل، از امریکا بخرد، سلاحهایی که چه بسا امارات متحدهی عربی را به کشوری قدرتمند در جهان عرب و منطقه تبدیل کند
اما در بعد اقتصادی هم امارات متحدهی عربی به دستآوردهای زیادی دست خواهد یافت، عادی سازی روابط دیپلماتیک به ارتباط هر چه بیشتر و قویتر اقتصادی میان امارات متحدهی عربی بهعنوان کشوری شیخنشین و ثروتمند و میان اسرائیل بهعنوان کشوری پیشرو در تکنولوژی میانجامد و سرمایهگذاریِ سرمایهگذاران امارات در صنایع تکنولوژیک اسرائیل، به توسعهی اقتصادی هر دو کشور میانجامد.
لذا میتوان فواید زیادی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و تسلیحاتی برای امارات برشمرد، فوایدی که شاید بتواند به قدرتمندی روزافزون امارات منتهی شده و در صورتی که امارات به سلاحهای نظامی پیشرفته دست یابد، باعث تبدیلشدن این کشور به یکی از کشورهای قدرتمند منطقه گردد.
اما بازندهی اصلی این توافق، ایران است. با توجه به اینکه ایران از نگاه ایدئولوژیک و سیاسی با اسرائیل کشمکش دارد و مهمترین دشمن اسرائیل در منطقه شمرده میشود و شعار نابودی کامل اسرائیل را سر میدهد، میتوان گفت بیرونشدن اسرائیل از انزوای سیاسی و شناختهشدن توسط کشورهای اسلامی و عربی، به انزوای سیاسی ایران میانجامد و این روند بیشتر از پیش، ایران را دچار بحرانهای متعدد در سیاست خارجی میکند. اکنون امارات، این دشمن دیرینهی ایران، با دستیابی به قدرت سیاسی و تسلیحاتی، میتواند فشارهای بیشتری بر ایران اعمال کند و عملا ایران را در یک انزوای سیاسی قرار دهد. به احتمال زیاد، پس از امارات، کشور بحرین هم به عادیسازی روابط با اسرائیل اقدام کند و مطمئنا توافق بحرین و اسرائیل، ضربهای سنگینتر به ایران وارد خواهد کرد. ایران که سالهاست بحرین را فرزندی جداشده از خود میداند و بهدلیل کثرت نفوس شیعیان در بحرین، خواستار به قدرت رسیدن شیعیان در این کشور است، هیچگاه نمیپذیرد که این کشور متمایل به اسرائیل شود. اگر این کشور اقدام به توافق با اسرائیل کند، مهمترین ضربه از دیدگاه سیاسی و ژئوپولیتیک، متوجه ایران خواهد شد.