نشنال – استفانی گلینسکی
مترجم: جلیل پژواک
داستان واقعی زندگی خیبر سواتی پیچیده نیست؛ او در پاکستان متولد و بزرگ شده است، اما 10 سال پیش به افغانستان آمده تا به تحریک طالبان پاکستان بپیوندد. او میگوید وقتی خانهی پدری وی در دره سوات هدف حمله آیاسآی پاکستان قرار گرفت، همراه با همسر و چهار فرزندش به افغانستان آمد. او میگوید که بهعنوان عضو تحریک طالبان پاکستان که با القاعده نیز ارتباط دارد، دیگر هرگز قادر به بازگشت به کشورش نخواهد بود.
اما سواتی 45 ساله، که برای جلوگیری از شناساییشدن از اسم مستعار استفاده میکند، داستان دیگری نیز دارد: اینکه او اصالتا از ولایت ننگرهار افغانستان است، در زندگی مهاجرتی در پاکستان بزرگ شده و بالاخره 10 سال پیش به خانه برگشته؛ والدین و خواهر و برادرانش در روستایی در ننگرهار زندگی میکنند و او خوشحال است که دوباره با آنها یکجا شده.
وقتی از او میپرسم که آیا مردم این دروغ او را باور میکنند یا خیر، میخندد.
او با اشاره به پاسپورت تازهچاپشدهی خود میگوید: «حتا حکومت باور میکند.» بر روی پاسپورت او جمله «جمهوری اسلامی افغانستان» نوشته شده است.
بیشتر پاکستانیهایی که به افغانستان میآیند، پشتون هستند؛ گروه قومی که در دو طرف خط دیورند، که در عمل مرز بین دو کشور را تشکیل میدهد، زندگی میکنند. این امر باعث میشود که تشخیص اینکه یک فرد در پاکستان بزرگ شده یا در افغانستان، برای مقامات افغان دشوار باشد.
گفتن اینکه دقیقا چه تعداد از اتباع پاکستانی مرتبط با سازمانهای افراطی وانمود کردهاند که افغان هستند و توانستهاند تابعیت افغانستان را بگیرند، دشوار است و حکومت هم نمیخواهد در مورد آن صحبت کند. برای کسانی که نمیتوانند به پاکستان بازگردند ــ از ترس زندانیشدن ــ افغانستان به جایی تبدیل شده است که در آن میتوانند همهچیز را از نو شروع کنند و فرزندانشان با وجود جنگ بتوانند در آرامش نسبی زندگی کنند.
طارق آرین، سخنگوی وزارت داخله به نشنال گفت: «وزارت داخله برای جلوگیری از این مسأله اقدام کرده است.» او افزود که یک «سیستم دیجیتال و مدرن» جدید راهاندازی شده که متقاضیان پاسپورت را شناسایی میکند. او از اظهار نظر بیشتر در این خصوص خودداری کرد.
اما حتا با وجود یک سیستم جدید، تشخیص اینکه یک فرد در شمال خط دیورند متولد شده است یا در جنوب آن، دشوار و حتا غیرممکن است.
یک مقام عالیرتبه حکومت که میخواهد نامش در این گزارش یاد نشود، میگوید که پاکستانیها میتوانند از چندین طریق شناسنامه افغانستان را به دست آورند: «آنها ممکن است رشوه بدهند، یک خانواده روستایی را پیدا کنند تا آنها را “فرزند خود بخواند”، یا تذکره جعلی برای خود تهیه کنند. آنها با تذکره جعلی نمیتوانند پاسپورت بگیرند، اما میتوانند از آن برای عبور از ایستهای بازرسی یا هنگام درخواستدادن برای یک شغل، استفاده کنند.»
با اینکه تذکره را میتوان از اداره ثبت احوال نفوس در هر ولایتی دریافت کرد، برای اخذ پاسپورت اما باید به ریاست پاسپورت در کابل درخواست داد.
سواتی از قوم پشتون و از قبیله یوسفزی است؛ همان که ملاله یوسفزی، برنده جایزه نوبل نیز به آن تعلق دارد. او تذکره خود را با کمک دوستان همقبیلهایاش که در ننگرهار زندگی میکنند و به حکومت گفتهاند که والدین و پدرکلان و مادرکلان او هستند و پسرشان تازه از مهاجرت از پاکستان برگشته، به دست آورده است.
او میگوید: «حدود دو سال پیش برای گرفتن پاسپورت به کابل سفر کردم. من از قبل تذکره داشتم پس نگران نبودم. اصلا چه فرقی دارد افغان یا پاکستانی باشی؟ ننگرهار حالا خانهی من است. ننگرهاریها مردم من.»
مسأله هویت در امتداد خط دیورند که قبایل و خانوادهها را از هم جدا کرده است، پیچیده است. این خط مرزی در سال 1893 توسط بریتانیا بین دو کشور کشیده شد و افغانستان هنوز آنرا به عنوان یک مرز بینالمللی به رسمیت نمیشناسد
مردم هر دو طرف خط که عمدتا پشتون و بلوچ هستند، از طریق گذرگاههای مرزی رسمی و غیررسمی همچنان به دیدار اقوامشان در دو طرف خط میروند. با اینکه پشتونها اکثریت را در افغانستان تشکیل میدهند، اما در پاکستان همچنان به حاشیه رانده میشوند.
در گزارش «دفتر حمایت از پناهندگی اروپا» آمده است که «تطبیق خط دیورند صدها هزار نفر را از اقوام و قبایلشان در دو طرف مرز جدا کرد.»
در این گزارش آمده است: «افراد و گروهها همیشه از این مرز به دو کشور در رفت و آمد بودهاند.»
پس از آغاز جنگ در افغانستان در سال 1979 مهاجران افغان به پاکستان سرازیر شدند؛ براساس گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل حدود چهار تا پنج میلیون نفر بین سالهای 1978 تا 2011 به پاکستان مهاجرت کردهاند. حملهی امریکا به افغانستان و به دنبال آن سرنگونی رژیم طالبان در سال 2001، باعث شد سیلی از مهاجران افغان به کشور خود بازگردند. طبق گزارش دفتر حمایت از پناهندگی اروپا، بیش از 1.5 میلیون افغان تنها در سال 2002 از پاکستان به کشور بازگشتهاند.
بانک جهانی نفوس افغانستان را حدود 38 میلیون نفر تخمین زده، اما آخرین سرشماری رسمی این کشور در سال 1979 انجام شده است؛ سالی که دههها جنگ و ویرانی و آوارگی را به دنبال داشت. پاکستان افغانهایی را که رسما بهعنوان مهاجر در این کشور ثبتنام نشده باشند، به اینسوی مرز، به کام ناامنی پس میفرستد.
اما برای پشتونها و بلوچهای پاکستانی که با شبکههای شبهنظامی یا تروریستی ارتباط دارند و از آیاسآی میترسند، زندگی در افغانستان ممکن است بهترین گزینه باشد.
ایوب درانی 22 ساله که در کراچی بزرگ شده است، در نوجوانی برای پیوستن به داعش به افغانستان سفر کرده؛ سفری که تا پایان عمر او یک سفر یک طرفه باقی خواهد ماند.
او ادعا میکند که میدان جنگ را برای آموختن قرآن در یک مدرسه دینی در ولایت کنر افغانستان، ترک کرده است. اما بازگشت به کراچی برای او یک امر ناممکن است، زیرا او هم از پاکستان «متنفر» است و هم در این کشور تحت پیگرد است.
او هنوز پاسپورت نگرفته، اما با کمک خانوادهای که او را فرزند خود خواندهاند، توانسته تذکره رسمی بگیرد. او با زبان اردو بزرگ شده و در مکتب انگلیسی صحبت میکرده، اما اکنون در «خانه» با خانوادهاش پشتو صحبت میکند.
اندرو واتکینز، تحلیلگر ارشد امور افغانستان در گروه بینالمللی بحران میگوید که روند شناسایی و ثبت احوال در افغانستان، هرچند تا حدودی شاهد اصلاحات بوده، اما در برابر فساد همچنان آسیبپذیر باقی مانده است.
او میگوید: «متأسفانه بهنظر میرسد که قضیه شهروندان پاکستانی که قادر به گرفتن تذکره تابعیت افغانستان هستند، تنها یک بخش کوچکی (و جالب) از یک مشکل فراگیر است: آن اینکه، برای بسیاری از خود افغانها، ارتباطات شخصی و راههای غیررسمی تنها امکان برای گرفتن تذکره است.»
درانی که خواسته نام اصلیاش در این گزارش گرفته نشود، از قوم پشتون و متعلق به قبیله درانی است. او اخیرا ازدواج کرده و میگوید که میخواهد «زندگی را از نو در خانهی جدید خود بسازد.»
او میگوید: «بسیاری از پاکستانیهایی که من میشناسم و برای پیوستن به طالبان یا داعش به افغانستان آمدهاند، در تلاشند که همین کار را انجام دهند. من خودم یک زندگی آرام و بیسروصدا را میخواهم. دلم برای خانوادهام در کراچی تنگ شده است، اما افغانشدن آنهم بهصورت رسمی تنها راه برای ادامه زندگی بود.»