اطمینانی وجود ندارد که این هفته حکومت نامزدوزیران را برای گرفتن رای اعتماد نمایندگان به مجلس معرفی کند. هفت ماه از مراسم سوگند رییسجمهور غنی و چندین ماه از توافق سیاسی ارگ و سپیدار گذشته، در طول این مدت بارها حکومت وعده داده که کابینه را تشکیل میدهد؛ وعدههایی که هرگز عملی نشد. دوباره حکومت وعده داده است که کابینهی جدید این هفته برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی میشود. تشکیل کابینه این دور نیز بهطور غیرمعمول به درازا کشیده است. در واقع رسوایی کابینه حکومت وحدت ملی و بحران سرپرستی در حال تکرارشدن است. قبلا مشکل این بود که غنی و عبدالله بر سر تقسیم وزارتخانهها با هم اختلاف داشتند. بیش از یک ماه است که گره باز شده و دو طرف فهرستهای خود را نهایی کردهاند، اما اینکه چرا همچنان این روند فرسایشی حکومتداری ادامه مییابد، روشن نیست و این موضوع برای افکار عمومی پرسشبرانگیز است.
نیازی نبود که ارگ و سپیدار روند معرفی نامزدوزیران را به این میزان طولانی میکردند. زیرا از یک طرف، میکانیزم کار روشن بود و کابینه که فهرست آن نهایی شده و قرار است از مجلس رای اعتماد بگیرد، حاصل توافقنامه سیاسی است که بر مبنای آن سهم دو طرف در کابینه ۵۰ درصد است. پس نیازی نبود که توان نیروهای سیاسی داخل حکومت ماهها هدر میرفت و افکار عمومی بهدلیل اختلافها مغشوش میشد. از طرف دیگر، افغانستان در حال حاضر گفتوگوهای صلح با طالبان را روی دست دارد. برای جایگاه بهتر جمهوری اسلامی افغانستان در میز مذاکره تشکیل کابینه هم از این حیث سیاسی مهم و ارزشمند بود و بار معنایی بسیار مهمی داشت و هم از این نظر که کابینه بازوی اجرایی حکومت است. اگر حکومت موفق میشد در ماههای اول کابینه تشکیل میداد، شکی وجود نداشت که اکنون وضعیت حکومتداری بهتر میبود.
از آغاز رویکارآمدن حکومت جدید در افغانستان نهتنها که مردم هیچ تحول مثبتی از وضعیت حکومتداری خوب شاهد نبوده، بلکه بهدلیل بیسرنوشتی کابینه و جنجال بر سر تقسیم قدرت شرایط افغانستان تقریبا در تمام عرصهها بدتر شده است. از نظر اقتصادی، شرایط بیکاری و از امنیتی این روزها وضعیت تقریبا در کشور فاجعهبار است. از هر شهروندی که پرسیده شود، بدون اغراق نظرش این است که جنبههای حکومتداری تقریبا به فراموشی سپرده شده است. از جمله ناامنی که براساس قرارداد اجتماعی ابتداییترین مسئولیت یک حاکمیت بر سر اقتدار است، در ماههای اخیر به اوج خود و تا مرز فاجعه رسیده است. فساد اداری بیش از هر زمان دیگری اوج گرفته است. بیکاری چندبرابر شده است. پروژههای بزرگ اقتصادی به کلی فراموش شده است. اگر گفته نشود که تمام این نابهسامانیها محصول بیسرنوشتی کابینه است، بهطور قطع میتوان گفت که یکی از دلایلی اصلی این وضعیت همین است. طبیعی است که وقتی کابینه بهعنوان بازوی اجرایی و تخنیکی حکومت غیرفعال و پاسخگو نباشد، حکومتداری فراموش میشود.
در دیگر جاهای دنیا معمول این است که یک هفته پس از رویکارآمدن حکومت جدید و سوگند رییسجمهور، کابینه تشکیل شود. در افغانستان از مراسم سوگند آقای غنی حدود هفت ماه گذشته و هنوز کابینه تشکیل نشده و حکومت امروز و فردا میکند. این وضعیت بهطور واضح نشاندهندهی ناتوانی رییسجمهور در تشکیل کابینه است. درحالیکه اولویتهای فراوان حکومت ایجاب میکرد که سرنوشت کابینه مدتها پیش باید مشخص میشد. در عرصه امنیتی اکنون افغانستان بدترین روزهای خود را تجربه میکند. تبهکاری در شهرها بیداد میکند. اغلب شاهراهها در اختیار طالبان قرار دارد یا دستکم امنیتی وجود ندارد. از نظر فساد نیز هر روز تشت رسوایی حکومت به زمین میافتد. فساد باعث شده است که مردم اعتماد خود را نسبت به حکومت از دست بدهند.
ممکن است حکومت در توجیه این ناکامی، مصروفیت حکومت در گفتوگوهای صلح را بهانه کند. اگر چنین هم کند به قول معروف عذر بدتر از گناه است. تردیدی نیست که صلح مهمترین نیاز مردم است، اما هرگز به این معنا نیست که حکومت مسئولیت خود را در برابر مردم فراموش کند. اولویتدادن تنها به مسأله صلح و فراموشکردن حکومتداری و ارائه خدمات به شهروندان معنای دیگر تقلای بیهوده و ناتوانی در حکومتداری است. واقعیت انکارناپذیر این است که هیچ بهانه و منطقی برای تأخیر تشکیل کابینه نمانده است، جز ناتوانی رییسجمهور در تشکیل کابینه. اگر این هفته دوباره تکلیف کابینه مشخص نشود، قصهی حکومت حکایت «چوپان دزوغگو» میشود.